در مهار ذهن مضطرب انسانیت ما ادراکات مختلف، ارزیابی ها، قضاوت ها و انتظارات مختلفی را به ما تحمیل می کند.
این حالت با گذشت زمان براساس فیزیولوژی، گذشته و تجارب ما شکل می گیرد .
برخی افراد لجاجت یا تمرکز بیش از حد می کنند و غرولند می کنند که "نمی توانم ذهنم را از این جریانات دور کنم" .
برخی دیگر فکر خود را مشغول متوقف کردن "اما اگر" خود می کنند در حالی که دیگران نگرانی یا افکار مزمن، منفی و ترس آور یا بدبینانه ای دارند.
برخی دیگر افکاری رقابت جوبانه دارند که باعث می شود اغلب ذهن آنها وز وز کند.
طبیعت این افکار ممکن است منجر به بیقراری؛ بی رحمی و احساسات دلواپسی، نگرانی؛ ترس ؛ ناامیدی و ناکامی شدید می شود.




مهارت کنترل ذهن مضطرب
سطح پرحرفی ذهنی ما از شخصی به شخص دیگر فرق می کند.
به دلیل سطح ناراحتی اغلب به سختی می توان از افکار و احساسات دوری کرد یا از دست آنها خلاص شد.
و یا به سختی می توانستیم آرزو کنیم ای کاش آنها قطع می شدند یا اصلاً وجود نمی داشتند.
این کشمکش یک حلقه ذهنی را تداوم می بخشد .
که در آن ما به مبارزه با فکر کردن به افکار و احساسات معطوف به احساسات خود پایان می دهیم.
در برخی این حلقه ذهنی می تواند انرژی بر، دردناک و مأیوس کننده باشد.
این وضع می تواند در صورت داشتن خود شفقتی چالش انگیز باشد .
حتی وقتی که همه" خش ها"سطحی است و باعث می شود.
ما خود را زیر سؤال ببریم، در برابر خود موضع گیری کنیم و بخواهیم از خود فاصله بگیریم.
شما احتمالاً از خود بپرسید یا دیگران از شما بپرسند که دست از این گونه افکار و احساسات بردارید.
شما انتظار دارید این را با از بر کردن "تأییدسازی های مثبت" در مورد چیزی مثبت یا خوشایند .
و یا هر چیز دیگری تحقق دهید. شما به زودی متوجه می شوید .
که هیچ روش ممکنی برای خلاص شدن از دست این افکار و احساسات وجود ندارد.
ترجیحاً با تلاش می توان تنش آشفتگی را کاهش داد طوری که بتوان زندگی هدفمندتری را گذراند.
ذهن های ما هر طور می خواهند عمل می کنند.

بررسی افکار و احساسات
ذهن ها با توجه به میزان پرحرفی ذهن و اینکه تا چه حدی ما هوشمندانه(قشر پیش فرونتال) رفتار می کنیم .
تا احساسی (ناحیه آمیگدال)فرق می کند.
همچنین در باب میران ذاتی بودن افکار منفی ما تشخیص های متفاوتی داده می شود.
من بیمارانم را به معتبر دانستن و لفاظی کردن از اینکه چطور فکر و احساسات آنها خوب است وادار می کنم.
و اینکه این افکار و احساسات ذاتاً خوب است.
همچنین بین فکرکردن در مورد چیزی و به نمایندگی از فکر و احساس عمل کردن فرق می کند.
در نهایت، این افراد کاملاً از طریق افکار و احساسات تعریف نمی شود.
برای مثال آنها می توانند تصوراتی ناعادلانه داشته باشند.
و این فکر آنها بدان معنا نیست که آنها شخص بی عاطفه ای هستند.
بیماران آن را با استقبال از ایده توجه به افکار، پذیرفتن آنها همانطور که هستند توصیف کرده اند .
در حالی که آنها خود قضاوتی و خود سرزنش گری خود را کتمان می کنند.
آنها راه عمل کردن مطابق با بهترین خود و کسی که هستند.
را در مقابل تکیه صرف بر افکار احساسات خود برای رفتار کردن می شناسند.
به جای اینکه مرهون پذیرفتن افکار و احساسات به عنوان واقعیت شد .

نهایتا مشاهده کردن و سنجیدن احساسات و افکار، و نشان دادن واکنش عاقلانه و هوشیارانه ای را یاد می گیرند .

دانستن نحوه عملکردهای ذهنی ما می تواند در کاهش خود سرزنش گری و شرمندگی، افزایش خودشفقتی.

و نماینده بهترین خودبودن تفاوت ایجاد کند.








الگوهای خاص فکری
ذهن ما به راههای تکوینی تفکر، احساس و مقابله می چسبد.
وقتی ما از افراد تفکرات و احساسات چندین و چند ساله آنها می پرسم .

معمولاً افکار و احساسات قدیمی ما به کودکی برمی گردد .
به ویژه وقتی که تا کنون تنش زیادی با آن همراه شده است.
افکار و احساسات ممکن است مأنوس، راحت و عادات شخص باشد.
این افکار احساسات و مکانیسم های مقابل ممکن است .
در دوره کودکی بی نهایت هدفدار باشد اما گاهی اوقات با رشد فرد تطابق نمی یابد.
همانطور که آنها به سن بزرگسالی می رسند.
از خود بپرسید به چه افکار احساسات و مکانیسم های مقابله ای باید پایبند شد .
و چگونه آنها باید در حال حاضر برای شما مؤثرتر باشند؟
به افکار و احساسات کهنه تر توجه کنید، الگوهای ثابت را رعایت کنید.
و آیا آنها با مجموعه شرایط کنونی ارتباط دارند یا خیر.
با خود بسنجید آیا گرفتار این الگوهای کهنه تر می شوید.
یا اینکه از این چرخه های موقعیتی به طور طبیعی این افکار و احساسات استخراج می شود.



  • همچنین ارزیابی کنید اگر شما تمایل به افتادن در ورطه این شیوه های معمولی واکنش دهی .
  • و عمل کردن به نمایندگی از افکار و احساسات هستید یا خیر.
  • بازارزیابی کنید در صورتی که اینگونه است چگونه میخواهید واکنش نشان دهید.
  • ما ممکن است کنترلی بر افکار و احساسات خود نداشته باشیم.


اما در این لحظه گزینه های متفاوتی برای رفتارکردن وجود داشته باشد.
از خود بپرسید آیا شما از این الگوهای خاص تبعیت می کنید.
و آنها را جاودانه می کنید و آنها برای امروز چه منفعتی به شما می رسانند؟
افکار و احساسات اصلی ضربه زننده را بشناسید.
آیا بی اثر هستند؟ زیبنده نیستند؟ و یا اینکه مأیوس کننده هستند؟
آیا آنها می خواهند به کدام کارکردها آسیب بزنند؟
مطابق با شرایط آنها ثابت می مانند یا تغییر می کنند؟
از خود بپرسید آنها چه باورهای مهمی هستند؟
و چه نفعی دارند و آیا در حال حاضر قابل تغییرند؟


افراد مضطرب با ذهن های پرحرف

  • در یک سلسله توالی از پیوستار افراد مضطرب مستعد داشتن ذهن های پرحرف هستند.
  • آنها مستعد غرق شدن در اضطراب از قبل پیش بینی شده و اضطراب پس از زایمان هستند.
  • این چرخه با"چه می شود، اگر چنین شودها، من باید/می توانستم گفتن ها" ظاهر می شود از خود بپرسید:
  • آیا شما خواهان داشتن ذهنی پرحرف هستید؟


  • آیا شما مورد هجمه اضطراب از قبل یا حین و بعد رویدادها قرار می گیرید؟


ذهن ما در محافظت از ما بی رحم است.
آن همواره برای ما امنیت فراهم می کند حتی وقتی امنیت الزاماً تضمین نشود.
امنیتی که من صحبت می کنم شامل محافظت ما از طردشدگی، درد، ناامنی و امثالهم است.
به این خاطر از ذهن خود تشکر کنید! "اگر چنین شودها" هدفمند هستند.
برای مثال اگر ما فکر نمی کردیم"من در آزمون رد میشم"ما شاید اعلان مطالعه نمی کردیم.
این چالش خودش را وقتی نشان می دهد که تفکر"من رد می شوم" به وفور دیده شود .
که بر اعتماد به نفس و توانایی بررسی و تمرکز مؤثربر روی جزییات اثر می گذرد.


از خود بپرسید آیا ذهنی بیش از حد محتاط دارید.
و اینکه آیا آن گاهی اوقات به همان مسیر مطابق با اهداف شما راه می یابد؟

براساس مکانیسم دفاعی ذهن ما ؛ آن به تمایل به افکار منفی دارد .
و درگیر مکان های وحشتناک برای دیدن چیزها ازطریق لنزهای منفی گرا می شود.
تمرینات ذهن آگاهی و تفکری تلاش برای بودن در حال و بازآموزی ذهن ما در جهت انعطاف پذیری.
و استقبال از احتمالات دیگر می شود.


انعطاف پذیری روانشناختی

در کارهای اکت که من انجام می دهم و آن را انعطاف پذیری روانشناختی می نامیم .
از بیمارانم می پرسم؛ به چه طریق دیگری می توانند آن را ببینند ؟
احتمالات دیگر چه هستند؟ این کار به بازشدن ذهن و بسط دادن آن کمک می کند.
از خود بپرسید آیا شما می خواهید چیزها را با لنز منفی ببینید.
آیا فرصتی برای منعطف بودن و گسترش افکار خود اختصاص می دهید؟
چیزی که می اندیشید را باور نکنید. من پشت در دفترم این کلمات را نمادگذاری کردم.
در پذیرفتن افکار خود به عنوان واقعیت هشیار باشید.

به افکار خود توجه کنید، در آنها کنجکاو باشید، به قضاوت های خود توجه کنید.
و بپرسید از خود به چه شکل دیگری می توان به این چیزها و شرایط نگریست؟
آن فقط یک تصور است سعی کنید با آن مبارزه کنید.
اگر واقعیت دارد پس به آن توجه کنید، آن را بپذیرید؛ از طریق آن مسئله را حل کنید .
ضمن آنکه با افکار و احساساتی که بروز می یابند شفقت مندانه رفتار کنید.
از خود بپرسید آیا شما فورا تفکرات را به عنوان واقعیت می پذیرید .

آیا شما با روی باز از ارزیابی و روشن سازی آنها در هر شرایطی استقبال می کنید؟
ما شاد بودن را یاد گرفتیم (خوشبختی تا ابد)"اموری که نقض شده اند را ثابت کنیم.

" از دست احساسات بد رها شویم"و به تنها احساسات خوب پایبند شویم.
و" اینکه آنچه ما فکر می کنیم یا احساس می کنیم انعکاسی از این کسی که هستیم است.

"با تمام اینها برای ما "خوب بودن"سخت است زیرا به ندرت همه اینها خوب پیش می رود.




رهایی از افکار و احساسات منفی


بخشی از انسانیت ذاتی ما پذیرش خود با تمام وجود است .
و با افکار و احساسات بیشتر راحت و نه چندان راحت ارائه می شود .
من همیشه اینگونه به آن اشاره می کنم؛ هرگز در خوب و بد نظر ندادن.
آن بر این نکته دلالت می کند که اگر ما ا
[replacer_a] داریم نه اینکه ما بد هستیم .
و اگر ما
فکاربد داریم نه اینکه خوب هستیم.
اگر اینطور بود انسانیت ما تحمیل می کند که ما همه بد هستیم.
زیرا افکار منفی و نه چندان خوشایند دائماً فراخوانده می شود
افکار خوب
از خود بپرسید:

آیا شما خود و دیگران را خوب یا بد قضاوت می کنید.
و آیا درصدد هستید از شر احساسات و افکار منفی و کمتر راحت خلاص شوید؟


  • همه ما در راستای پذیرفته شدن تلاش می کنیم و به آن غبطه می خوریم .
  • و می خواهیم باور داشته باشیم که ما باعث درد با رنجش دیگران نیستیم.
  • به این دلیل ما گاهی اوقات به خاطر ترسی که در وجود ماست بسیار هوشیار می شویم.
  • ابهاماتی وجود دارد که چرا ذهن ما دچار اغتشاش می شود.
  • و افکار و احساسات مغایری در رابطه با خودخواهی و نیاز ما به خویشتن یابی داریم.
  • وقتی خود را خودخواه می دانیم انتظار داریم فردی بی رحم؛ خودمحور، خودپرست و بی علاقه باشیم.
  • این شرایط به خوبی به ما کمک می کند تا بپذیریم .
  • که گاهی اوقات ما نیاز به تصمیم گیری مبتنی بر نیازهای خود به خاطر خویشتن یابی داریم.
  • بر خلاف اینکه آیا ممکن است موجب ناراحتی کسی یا تأثیرات منفی بر کسی شود.
  • کلید موفقیت این است که آیا ما به راستی در تصمیم گیری خود در مورد اثر آن بر دیگران تعمق می کنیم.
  • و آن را بعداً در تصمیم گیری خود مدنظر قرار می دهیم.
  • از خود بپرسید آیا خود را با توجه به نیازهای خود قضاوت می کنید .
  • و آیا زمانی را برای تأمل کردن در مورد این تأثیر بر دیگران در این جریان اختصاص می دهید؟


بپذیرید، قدردانی کنید و افتخار کنید به تمام آن چه که هستید.
جزیی از ما که انسانیت را باور دارد به ما امکان قدرشناسی از انسانیت دیگران .
با احتساب افکار، احساسات، ادراکات و پیش داوری ها را می دهد.
با روحیه کنجکاوی و . به دنیا نزدیک شوید آن تجارب.
و احتمالات بسیار جدیدی برای تسهیل رشد شخصی و خود رضامندی را پیش روی شما خواهد گذاشت .



دیگر مقالات برای مطالعه بیشتر :

[replacer_a]

[replacer_a]

[replacer_a]