نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: بلاتکلیفی در دوستی

948
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38539
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    بلاتکلیفی در دوستی

    ب مدت تقریبا ۳ سال و نیم با یه پسری دوست بودم. یعنی عاشقش بودم و اونم اصلا جوری رفتار نمیکرد ک ب عشق و علاقه ش شک کنم. تقریبا یک سال پیش متوجه شدم اوضاع خیلی نورمال نیس یه کارایی کرده بود ک برام رو شد ولی من بازم بخشیدمش بعد ۴,۵ ماه بعد دوباره همون موضوع تکرار شد ولی من دیگه توان بخشیدنشو نداشتم. با این که خیلی با هم نزدیک بودیم و رابطه مون هم نزدیک بود ولی نتونستم ببخشمش. بعد این قضیه، همش فک میکردم ب اندازه کافی عاشقم نبوده وگرنه چرا خیانت کنه؟ این ماجرا مال سال پیشه، من دانشجو هستم خب عادیه ک با آدمای زیادی برخورد دارم. دوست های پسر هم دارم ولی بعد چند وقت حسم ب یکی از دوستام غیر قابل درک بود. خودمم نمیدونستم چمه نه عاشقش بودم نه ب طور خاصی دوستش داشتم، فقط برام مهم بود. بعد چن ماه فهمیدم اونم بهم حس داره. از رابطه گذشته م خبر بود ولی نه از همه جزئیاتش شب قبل همه چیو بهش گفتم. اونم گفت اصلا توقع این یکیو از من نداشته، گفت میخوام برم اگه بمونم هم اوضاع مث گذشته نمیشه منم گفتم باشه برو. الآن تنها چیزایی ک برام مونده، حس عذاب وجدان و تنهایی مطلقه. دارم دیوونه میشم میدونم کار خوبی نیس ولی حتی به مرگ هم فکر کردم. لطفا راهنماییم کنید.
    ویرایش توسط be kas : 05-30-2018 در ساعت 11:35 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38467
    نوشته ها
    498
    تشکـر
    370
    تشکر شده 387 بار در 249 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : بلاتکلیفی

    نقل قول نوشته اصلی توسط be kas نمایش پست ها
    ب مدت تقریبا ۳ سال و نیم با یه پسری دوست بودم. یعنی عاشقش بودم و اونم اصلا جوری رفتار نمیکرد ک ب عشق و علاقه ش شک کنم. تقریبا یک سال پیش متوجه شدم اوضاع خیلی نورمال نیس یه کارایی کرده بود ک برام رو شد ولی من بازم بخشیدمش بعد ۴,۵ ماه بعد دوباره همون موضوع تکرار شد ولی من دیگه توان بخشیدنشو نداشتم. با این که خیلی با هم نزدیک بودیم و رابطه مون هم نزدیک بود ولی نتونستم ببخشمش. بعد این قضیه، همش فک میکردم ب اندازه کافی عاشقم نبوده وگرنه چرا خیانت کنه؟ این ماجرا مال سال پیشه، من دانشجو هستم خب عادیه ک با آدمای زیادی برخورد دارم. دوست های پسر هم دارم ولی بعد چند وقت حسم ب یکی از دوستام غیر قابل درک بود. خودمم نمیدونستم چمه نه عاشقش بودم نه ب طور خاصی دوستش داشتم، فقط برام مهم بود. بعد چن ماه فهمیدم اونم بهم حس داره. از رابطه گذشته م خبر بود ولی نه از همه جزئیاتش شب قبل همه چیو بهش گفتم. اونم گفت اصلا توقع این یکیو از من نداشته، گفت میخوام برم اگه بمونم هم اوضاع مث گذشته نمیشه منم گفتم باشه برو. الآن تنها چیزایی ک برام مونده، حس عذاب وجدان و تنهایی مطلقه. دارم دیوونه میشم میدونم کار خوبی نیس ولی حتی به مرگ هم فکر کردم. لطفا راهنماییم کنید.
    سلام دوست گرامی
    شما باید بپذیرید هر آدمی گذشته ای داره که مربوط به خودشه، بنابراین برای افشای گذشته تون احساس فشار و گناه نکنید.
    مدتی از هر نوع رابطه فاصله بگیرید و به خودتون و دوستاتون برسین تا قدری التیام پیدا کنید، بعد اینکه این مرحله رو پشت سر گذاشتین، می تونید زندگی نو رو شروع کنید و انتخاب های جدید داشته باشید.

    فراموش نکنید اینکه آدم اول تنهاتون گذاشته گناه/تقصیر شما نبوده، هرچند این بهترین اتفاق ممکن نبوده، اما یه خوبی هم داره و اون اینکه یک آدم نامناسب هرچه زودتر از زندگی شما کنار زده شده-کسی که لیاقتتون رو نداشت.

    دفعه بعد نیاز نیست گذشته تون رو تعریف کنید و حتی اگه کنجکاوی کردن خیلی سطحی در قالب شوخی منحرف کنید بحث رو.

    در نظر هم داشته باشید الان شما از یک خلاء رنج می برید که ممکنه تلاش کنید خیلی زود پرش کنید اما در این صورت شانس اینکه چشاتون رو روی حقایق ببندین و تجربه های قبلی تکرار بشن زیاده. پس با دقت و سپری کردن زمان بیشتری تصمیم بگیرید و هیچ عجله نکنید.

    قطعاً آدم مناسب و برآزنده شما وجود داره، فقط باید صبور باشید و پیداش کنید.
    ویرایش توسط M.D Karimi : 05-31-2018 در ساعت 01:32 AM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38539
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بلاتکلیفی

    خیلی خیلی ممنون
    منم قصد ندارم دیگه هیچکیو وارد زندگیم کنم
    با رفتن دومین نفر زندگیم، فهمیدم دیگه شرایط عادی رو واس شروع رابطه ندارم پس بهتره دیگه دور دوست داشتن و دوست داشته شدن و خط بزنم.
    میدونم ک باید دیگه بهش فکر هم نکنم اما من هر روز شایدم روز چند باری ببینمش این منو زجر میده.
    رفتنش فقط یه رفتن ساده نبود، بهم فهموند ک من چی هستم و کی هستم 😔

  4. کاربران زیر از be kas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38467
    نوشته ها
    498
    تشکـر
    370
    تشکر شده 387 بار در 249 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : بلاتکلیفی

    با این دید که همه چی برای شما تموم شده و... فقط خودتون رو اذیت میکنید که 100 البته غلط هم هست و ابداً چنین نیست.
    اینکه دائم به خودتون تاکید کنید که دیگه قرار نیست کسی رو به زندگیتون راه بدین صرفا زندگیتون رو سخت تر میکنه، بیایید یک تعریف معقول تر براش بزاریم: "دیگه بدون شناخت و آشنایی کافی و منطق کسی رو به زندگیم راه نمیدم"
    خیر دوست عزیز، شما دوست داشتنی هستید و قطعاً آدم مناسب خودتون رو پیدا می کنید حتی ممکنه اون شمارو پیدا کنه، فقط صبور باشید و به خودتون فرصت بدین تا التیام پیدا کنید.

    از دیدن ایشون هیچ ناراحت نشید، برخلاف تصورتون خیلی هم اتفاق خوبی بوده که یک آدم نامناسب از زندگیتون کنار رفته و حالا دیگه نمیتونه باعث رنج و ناراحتی شما بشه.

    با دوستاتون فعال تر در ارتباط باشید بیشتر بیرون برید و هرطور که میشه سعی کنید این روزاتون شادتر و فعال تر از قبل باشه.
    نه شما نه زندگی هیچ وقت متوقف نمیشه، دنیا هم به آخر نرسیده، فقط شما قدری بیشتر تجربه کسب کردین و باید از این بعد منطقی تر و عاقلانه تر تصمیم بگیرید.

    ضمناً، اینکه در مورد ایشون چنین اتفاقی افتاده به این معنی نیست که لزوماً شما درست انتخاب نکردین و مقصر اصلی خودتون هستید، خیر ابداً چنین نیست.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38539
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بلاتکلیفی

    باشه آخرین سعیمو میکنم ک عادی برخورد کنم
    میدونم خودخواهیه اما میتونست منو انتخاب کنه. میتونست فقط خود منو در نظر بگیره
    اگه جای مون عوض میشد، ۱۰۰% انتخاب من خودش بود نه گذشته و شرایطش.
    یه ترسی تو دلم هست ک با هر بار سعی هم نمیتونم پسش بزنم. الآنم حال روحی و جسمی مناسبی ندارم کلا ذهنم درگیره. یه هراس خیلی بزرگ از دیدن دوباره ش دارم. حس میکنم دیگه غروری واسم نمونده. اصلا حالت روحی ام متعادل نیس 😔

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بلاتکلیفی

    سلام
    ضمن تأیید فرمایشات آقای/خانوم be kas باید عرض کنم متأسفانه آزاد شدن روابط بین پسر و دختر باعش شده تا هر فردی قبل از ازدواج چندین مرتبه دچار شکست عشقی و عاطفی بشه.
    من فکر میکنم شما فعلا وارد رابطه جدید نشید و با همین صفحه خودتون رو سر گرم کنید.بچه های با معرفتی هستند ک تنهاتون نمیذارن و هر وقت حوصله تون سر رفت میتونید روی هم صحبتی شون حساب کنید.

  8. کاربران زیر از Sorena. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بلاتکلیفی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sorena. نمایش پست ها
    سلام
    ضمن تأیید فرمایشات آقای/خانوم be kas باید عرض کنم متأسفانه آزاد شدن روابط بین پسر و دختر باعش شده تا هر فردی قبل از ازدواج چندین مرتبه دچار شکست عشقی و عاطفی بشه.
    من فکر میکنم شما فعلا وارد رابطه جدید نشید و با همین صفحه خودتون رو سر گرم کنید.بچه های با معرفتی هستند ک تنهاتون نمیذارن و هر وقت حوصله تون سر رفت میتونید روی هم صحبتی شون حساب کنید.
    ببخشید فرمایشات آقا نیما.ب اشتباه نوشتم be kas

  10. کاربران زیر از Sorena. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38539
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بلاتکلیفی

    بله ممنون sorena

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بلاتکلیفی

    نقل قول نوشته اصلی توسط be kas نمایش پست ها
    بله ممنون sorena
    خواهش میکنم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سرد شدن رابطه دوستی
    توسط black love در انجمن سرد شدن رابطه
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 03-16-2015, 11:25 PM
  2. دوستی با یک مرد مطلقه
    توسط Elhamghaderi44 در انجمن ازدواج با زن یا مرد مطلقه
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 02-06-2015, 11:38 PM
  3. تلاش برای دوستی
    توسط Fargol999 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-26-2015, 10:59 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد