مخالفت مادر خانواده

[homa.joon]

سلام من و دوست پسرم ٥ماهه اشنا شديم و قصد ازدواج داريم با اينكه ايشون يك سال از من كوچيكترن ولي خانوادها مشكلي با اين قضيه ندارند اما حدودا يك ماه قبل مادر ايشون با حساسيت زيادي شروع به چك كردن حرفاي تلگرام و عكساش ميكنه كه در اون بين يك عكس خيلي معمولي كه دوتايي در كنار هميم ميبينه و از اونجا شروع به مخالفت هاي شديد ميكنه و از اونجايي كه ايشون خيلي يك دنده هستن پسرشو مجبور ميكنه همراهش به خواستگاري دخترهاي ديگه بره و اون چون منو دوست داره با خانوادش مخالفت ميكنه و اوضاع ناارومي داريم ميشه كمكمون كنيد تا اوضاعمون اروم شه و اين مخالفتا تموم شه؟

[Armin_EM]

سلام من و دوست پسرم ٥ماهه اشنا شديم و قصد ازدواج داريم با اينكه ايشون يك سال از من كوچيكترن ولي خانوادها مشكلي با اين قضيه ندارند اما حدودا يك ماه قبل مادر ايشون با حساسيت زيادي شروع به چك كردن حرفاي تلگرام و عكساش ميكنه كه در اون بين يك عكس خيلي معمولي كه دوتايي در كنار هميم ميبينه و از اونجا شروع به مخالفت هاي شديد ميكنه و از اونجايي كه ايشون خيلي يك دنده هستن پسرشو مجبور ميكنه همراهش به خواستگاري دخترهاي ديگه بره و اون چون منو دوست داره با خانوادش مخالفت ميكنه و اوضاع ناارومي داريم ميشه كمكمون كنيد تا اوضاعمون اروم شه و اين مخالفتا تموم شه؟

سلام بنظرم یکبار خب تنهایی یعنی نه با کسی نه حتی با پسره ...خودت پاشو برو خونشون بشین با مادرش صحبت کن حرفای دلتو بزن بگو شما مادرید نظرتون برام قابل احترامه هم برای من هم پسرتون حرف اول و اخرو شما میزنید ببینین من و اون واقعا همو دوست داریم نمیدونم مشکل چیه اگر مشکلی هست بگید بهم لطفا..ببین چی میگه چون احتمال داره همش یه سوتفاهم باشه ک حل بشه

[farokh]

سلام من و دوست پسرم ٥ماهه اشنا شديم و قصد ازدواج داريم با اينكه ايشون يك سال از من كوچيكترن ولي خانوادها مشكلي با اين قضيه ندارند اما حدودا يك ماه قبل مادر ايشون با حساسيت زيادي شروع به چك كردن حرفاي تلگرام و عكساش ميكنه كه در اون بين يك عكس خيلي معمولي كه دوتايي در كنار هميم ميبينه و از اونجا شروع به مخالفت هاي شديد ميكنه و از اونجايي كه ايشون خيلي يك دنده هستن پسرشو مجبور ميكنه همراهش به خواستگاري دخترهاي ديگه بره و اون چون منو دوست داره با خانوادش مخالفت ميكنه و اوضاع ناارومي داريم ميشه كمكمون كنيد تا اوضاعمون اروم شه و اين مخالفتا تموم شه؟

دوست عزیز وقتی ایشون مادرشو میشناسه که چقدر حساسه .
باید در ارتباطش کمی دقت و از گذاشت عکسها و یا مطالب خاص دوری میکرد .
در این مواقع باید صبور باشید تا شرایط به روال عادی برگرده .
نقش پسر در این مورد بسیار مهمه چون میتونه از وساطت بزرگان فامیل برای رسیدن به هدفش استفاده کنه .
و گرنه ادامه این ارتباط هیچ نفعی برای شما نداره .

[homa.joon]

از اونجايي كه ايشون خيلي شديد مخالفن با صحبت كردن چند نفر از بزرگترا راضي نشدن به نظرتون با وجود اينكه ايشون در حال حاضر خيلي اصرار دارن پسرشونو داماد كنن تا از رابطه با من بيرون بياد به نظرتون گذر زمان ميتونه كمك كنه؟

[Armin_EM]

از اونجايي كه ايشون خيلي شديد مخالفن با صحبت كردن چند نفر از بزرگترا راضي نشدن به نظرتون با وجود اينكه ايشون در حال حاضر خيلي اصرار دارن پسرشونو داماد كنن تا از رابطه با من بيرون بياد به نظرتون گذر زمان ميتونه كمك كنه؟

اره خب بودن خونواده هایی ک اولش مخالف بودن سخت گیری میکردن بعدش نرم شدن ازون طرفم خب بنظرم باید دوست پسرت بیشتر تلاش کنه تا این رابطه از هم نپاشه