نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: حس میکنم دارم وقت و جوونی همسرمو تلف میکنم.

1000
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38664
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    حس میکنم دارم وقت و جوونی همسرمو تلف میکنم.

    سلام دوستان. توروخدا بهم بگید چیکار کنم. یه زندگی مشترک که تو سال هشتمه با یه بچه ۵ ساله. من سی ویک سالمه و همسرم سی وسه. ازدواجمون سنتی و بدون شناخت و علاقه قبلی بود. کاملا شانسی واحمقانه. اشتراکی باهم نداریم. از لحاظ روحی دوریم. من خیلی نیاز به حمایتش دارم به سروزبونش و آرامش گرفتن ازش با حرف زدن و حرف شنیدن.ولی اون اصلا اینطوری نیست تو داره سرش به کارش که کار سختی هست گرمه.سرش به اعتیاد به قول خودش مختصرش که روزانه یکبار تریاک هست گرمه. هیچ تفریحی نداریم. بچم اینوسط شده تنها اشتراکمون تا چند وقت پیش رابطمون خیلی بدتر بود چون من به مصرفش اعتراض میکردم و اون داد و بیداد و پرخاش و کتک.. مدتیه سکوت کردم برای آرامش خودم. بارها به این نتیجه رسیدم که اگه من قلبا دوسش داشتم اونو باهمه ی نقصاش پرستش میکردم اما این علاقه قلبی هیچوقت وجود نداشته.ومتاسفانه من بخاطر شاغل بودن با ادمای زیادی سروکار دارم. هرچه بیشتر میگذره بیشتر متوجه میشم که من تا الان با همسرم دوست نبودم. تفاهمی نداشتم. وفقط وقت همدیگه رو تلف کردیم‌.نمیدونم ادامه این زندگی به صلاح هست یا نه. حتی بیشتر ازاینکه نگران خودم باشم نگران هدر شدن وقت همسرم هستم که از این درونی من بی اطلاعه و سرش گرمه دغدغه های خودشه‌ به جز بچم هیچ هدفی تو این زندگی ندارم. میترسم بااین روحیه داغون نتونم آینده ی خوبی براش بسازم.راهنماییم کنید لطفا.
    ویرایش توسط Negar92 : 06-24-2018 در ساعت 09:05 PM دلیل: بخشی که حذف کردم مهم نیست

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : حس میکنم دارم وقت و جوونی همسرمو تلف میکنم.

    اینکه به خاطر اختلافی که با همسرتون داشتید با یه شخص دیگه وارد رابطه شدید اصلا کاره قابل توجیهی نیست و باید اول تکلیف رابطتتونو با همسرتون مشخص میکردید یا طلاق یا ادامه زندگی بعد به فکر یه رابطه ی دیگه میفتادید
    نظر شخصیم خب شما با اون فرد سوم درباره اینکه اگر از همسرتون طلاق بگیرن باهاش صحبت کنید که ایا حاظره با شما ازدواج کنه یا نه؟ اگر جوابش منفی بود پس ایشون قصد سواستفاده از شمارو داشته و بهتر هر چه سریعتر رابطتون قطع کنید در موردهمسرتون دیگه بستگی به خودتون داره طلاق باید اخرین گزینه باشه اگر فکر میکنید به هیچ طریقی نیمتونید باهاش کنار بیاید بهتره طلاق بگیرید تا وارد رابطه های غیر انسانی و غیر اخلاقی با اشخاصی که قصده سواستفاده از شما رو دارند وارد نشید

    در ضمن اینم در نظر بگیرید هر کسی که هنوز ازدواج نکرده و سختی و مسولیت سنگین ازدواج رو تجربه نکرده مشخصا که بتونه راحتتر شما رو از نظر روحی ساپورت کنه و خیلی خودشو خوبو مهربون جلوه بده ولی مسله اینجاست ایا پای عمل و در شرایط سخت هم میتونه به شما ارامش بده و همه جوره وفادار بمونه ؟!! پس اینم در نظر بگیر که همسر شما حداقل مسولیت یک زندگی رو پذیرفته و به خاطر مشکلات مالی و برای اینکه نیاز های همسرو فرزندش رو تامین کنه به این وضع روحی دچار شده شاید اگر مجرد بود الان حتی ازون شخصی که شما ازش نام میبرید مهربون تر و خوش اخلاق تر نشون میداد . به هرحال تصمیم نهایی با خودتونه.
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حس میکنم دارم وقت و جوونی همسرمو تلف میکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Negar92 نمایش پست ها
    سلام دوستان. توروخدا بهم بگید چیکار کنم. یه زندگی مشترک که تو سال هشتمه با یه بچه ۵ ساله. من سی ویک سالمه و همسرم سی وسه. ازدواجمون سنتی و بدون شناخت و علاقه قبلی بود. کاملا شانسی واحمقانه. اشتراکی باهم نداریم. از لحاظ روحی دوریم. من خیلی نیاز به حمایتش دارم به سروزبونش و آرامش گرفتن ازش با حرف زدن و حرف شنیدن.ولی اون اصلا اینطوری نیست تو داره سرش به کارش که کار سختی هست گرمه.سرش به اعتیاد به قول خودش مختصرش که روزانه یکبار تریاک هست گرمه. هیچ تفریحی نداریم. بچم اینوسط شده تنها اشتراکمون تا چند وقت پیش رابطمون خیلی بدتر بود چون من به مصرفش اعتراض میکردم و اون داد و بیداد و پرخاش و کتک.. مدتیه سکوت کردم برای آرامش خودم. بارها به این نتیجه رسیدم که اگه من قلبا دوسش داشتم اونو باهمه ی نقصاش پرستش میکردم اما این علاقه قلبی هیچوقت وجود نداشته.ومتاسفانه من بخاطر شاغل بودن با ادمای زیادی سروکار دارم. هرچه بیشتر میگذره بیشتر متوجه میشم که من تا الان با همسرم دوست نبودم. تفاهمی نداشتم. وفقط وقت همدیگه رو تلف کردیم‌.نمیدونم ادامه این زندگی به صلاح هست یا نه. حتی بیشتر ازاینکه نگران خودم باشم نگران هدر شدن وقت همسرم هستم که از این درونی من بی اطلاعه و سرش گرمه دغدغه های خودشه‌ به جز بچم هیچ هدفی تو این زندگی ندارم. میترسم بااین روحیه داغون نتونم آینده ی خوبی براش بسازم.راهنماییم کنید لطفا.
    دوست عزیز برای این صحبتها فعلا دیر شده .
    شما کودکی 5 ساله دارید و باید نسبت به ایشون متعهد باشید .
    حرفهای شما نشون میده برای کاری دنبال توجیح میگردید .
    پس بهتره با خودتون روراست باشید .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود آهنگ جدید آرمین نصرتی به نام جوون
    توسط javaheri69 در انجمن ایرانی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-26-2017, 04:19 PM
  2. بچه های قدیم (نوستالووژی)
    توسط hamideh banoo در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 41
    آخرين نوشته: 01-15-2017, 01:53 PM
  3. مجلس بله بروون
    توسط nafise0915 در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 02-16-2016, 03:00 PM
  4. چت رووم انگلیسی
    توسط سوگل1 در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 154
    آخرين نوشته: 07-06-2015, 11:00 PM
  5. ویلهلــم وونــت
    توسط R e z a در انجمن روانشناسان ایران و جهان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-26-2013, 07:24 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد