نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

6822
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38627
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    سلام
    ممنون میشم در مورد نحوه برخورد و کنار اومدن با ازدواج خواهر کوچکتر از خود راهنمایی کنید.
    من 25سالمه و موقعیت موردنظرم برای ازدواج رو نداشتم،در صورتیکه خواهر کوچکترم ازدواج کنه چکار کنم که آسیب روحی نبینم. خیلللی غمگینم (احساس نزدیکی به دق کردن )حتی تصور حضور در مراسم ازدواج خواهرم و برخورد خانواده و فامیل و اطرافیان اعم از کنایه ،دلسوزی و ترحم و دعای انشالله قسمت تو ،حالمو بدجوری خراب کرده.من قدرت اینکه جلوی اشکمو نگه دارم ندارم و اگر اینطوری بشه شخصیتم خورد میشه.من در این شرایط چه رفتاری با خودم خواهرم خانواده و اطرافیان داشته باشم ؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.E نمایش پست ها
    سلام
    ممنون میشم در مورد نحوه برخورد و کنار اومدن با ازدواج خواهر کوچکتر از خود راهنمایی کنید.
    من 25سالمه و موقعیت موردنظرم برای ازدواج رو نداشتم،در صورتیکه خواهر کوچکترم ازدواج کنه چکار کنم که آسیب روحی نبینم. خیلللی غمگینم (احساس نزدیکی به دق کردن )حتی تصور حضور در مراسم ازدواج خواهرم و برخورد خانواده و فامیل و اطرافیان اعم از کنایه ،دلسوزی و ترحم و دعای انشالله قسمت تو ،حالمو بدجوری خراب کرده.من قدرت اینکه جلوی اشکمو نگه دارم ندارم و اگر اینطوری بشه شخصیتم خورد میشه.من در این شرایط چه رفتاری با خودم خواهرم خانواده و اطرافیان داشته باشم ؟
    سلام

    خواهرتون چند سال دارن؟؟

    چرا احساس خورد شدن میگیرید؟؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38627
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    سلام

    خواهرتون چند سال دارن؟؟

    چرا احساس خورد شدن میگیرید؟؟
    20سالشه
    گفتم که برخورد اطرافیان آزاردهنده س(با توجه به شناختی که ازشون دارم) و اینکه خودم چندوقتیه که درگیر مسائل ازدواج هستم و به نتیجه نرسید،باعث شده رو این مسئله حساستر شم
    من الان احساس خورد شدن ندارم سوالم این هست که چه کاری میتونم بکنم که ضعف شخصیتی نشون ندم(زودرنج هستم و سریع اشکم میریزه)

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.E نمایش پست ها
    سلام
    ممنون میشم در مورد نحوه برخورد و کنار اومدن با ازدواج خواهر کوچکتر از خود راهنمایی کنید.
    من 25سالمه و موقعیت موردنظرم برای ازدواج رو نداشتم،در صورتیکه خواهر کوچکترم ازدواج کنه چکار کنم که آسیب روحی نبینم. خیلللی غمگینم (احساس نزدیکی به دق کردن )حتی تصور حضور در مراسم ازدواج خواهرم و برخورد خانواده و فامیل و اطرافیان اعم از کنایه ،دلسوزی و ترحم و دعای انشالله قسمت تو ،حالمو بدجوری خراب کرده.من قدرت اینکه جلوی اشکمو نگه دارم ندارم و اگر اینطوری بشه شخصیتم خورد میشه.من در این شرایط چه رفتاری با خودم خواهرم خانواده و اطرافیان داشته باشم ؟
    مگر الان خواهر کوچکترتون قراره به زودی ازدواج کنند؟ یا اینکه از اینده ای که هنوز معلوم نیست که زودتر ازدواج کنند یا دیرتر میترسید؟
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38627
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    مگر الان خواهر کوچکترتون قراره به زودی ازدواج کنند؟ یا اینکه از اینده ای که هنوز معلوم نیست که زودتر ازدواج کنند یا دیرتر میترسید؟
    بله احتمالا ازدواج میکنه.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.E نمایش پست ها
    بله احتمالا ازدواج میکنه.
    سلام دوست عزیز
    ابتدا بگید میزان تحصیلات خودتون و خواهرتون و اعضای خانوادتون چقدره و اینکه این نکته رو بدونید که
    1. خواهر شما سن پایینی برای ازدواج دارند پس بهشون این اخطار رو بدید که مراقب باشند و توی ازدواج عجله نکنند.
    2. شخصیت شما با ازدواج کردن یا نکردن خورد نمیشه، ارزش شما به ازدواج نیست و خیلی ها توی سن بالا ازدواج های بسیار موفق تری از ازدواج های پایین داشتن. وقتی شما خودتون فکر کنید که فقط وظیفتون ازدواج کردنه و باید هرچه سریع تر ازدواج کنید پس از دیگران انتظار برخورد مناسب نباید داشته باشید.
    برای خودتون اهداف بزرگتری تعیین کنید و اهمیتی به ازدواج زود ندید
    موفق باشید

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38627
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    ابتدا بگید میزان تحصیلات خودتون و خواهرتون و اعضای خانوادتون چقدره و اینکه این نکته رو بدونید که
    1. خواهر شما سن پایینی برای ازدواج دارند پس بهشون این اخطار رو بدید که مراقب باشند و توی ازدواج عجله نکنند.
    2. شخصیت شما با ازدواج کردن یا نکردن خورد نمیشه، ارزش شما به ازدواج نیست و خیلی ها توی سن بالا ازدواج های بسیار موفق تری از ازدواج های پایین داشتن. وقتی شما خودتون فکر کنید که فقط وظیفتون ازدواج کردنه و باید هرچه سریع تر ازدواج کنید پس از دیگران انتظار برخورد مناسب نباید داشته باشید.
    برای خودتون اهداف بزرگتری تعیین کنید و اهمیتی به ازدواج زود ندید
    موفق باشید
    تحصیلاتم ارشده ،مشغول به کار هستم وازدواج رو وظیفه و هدف ندونستم. فکر میکنم نمیتونم احساساتم در مواجهه با برخورد اطرافیان رو کنترل کنم و این روی شخصیت اجتماعی م ممکنه اثر بذاره و البته مهمتر از اون ذهن خودم رو حتی در تنهایی م هم نمیتونم کاملا کنترل کنم و گریه م نگیره،بغض تو گلوم هست و خالی نمیشه انگار،بیشتر از هر چیز نگران سلامتی م هستم.

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38627
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    در مورد اهداف بزرگتر ممنون میشم توضیحی بدید که مثلا چه هدفی؟!

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.E نمایش پست ها
    در مورد اهداف بزرگتر ممنون میشم توضیحی بدید که مثلا چه هدفی؟!
    ببینید عزیزم
    متاسفانه توی جامعه امروزه ایران، دختران رو بسیار توی گوششون میخونن که باید ازدواج کنند و بدون همسر هرچقدر هم کمالات داشته باشند، هیچی نیستند.
    انتظار داشتم بگید تحصیلات پایینی دارم و یا متوجه نیستم. ولی هم سنتون مناسبه و هم ماشالا تحصیلاتتون. ارزش و معیارهای ادم ها خیلی متفاوت هستش. اینو باید در نظر داشته باشید.
    رسیدن به رتبه های بالاتر کاری، آشنایی با ادم های جدید، خواندن کتاب های متفاوت میتونه دیدتون رو به اینده بازتر و روشن تر کنه. اگر شهر بزرگی هستید پیدا کردن گروه ها و افراد مشابه.
    سفر کردن.
    سعی کنید مدل نگرشتون رو به ازدواج تغییر بدید.
    روی یک کاغذ بنویسید که چرا میخوام ازدواج کنم و دلایلتون رو هم بنویسید. مطمئن باشید به نتایج خیلی خوبی می رسید.
    خود من از خواهر بزرگترم زودتر ازدواج کردم ولی الان نه میتونم بگم زندگی من بهتره نه ایشون میتونن بگن زندگیشون بهتره.
    پس محکم باشید و اصلا اهمیتی ندید که دختر باید سریعا ازدواج کنه. کما اینکه بنظرم خواهر کوچکترتون باید توی این سایت میومدن و میگفتن چرا توی این سن قصد ازدواج دارند.
    ما اغلب مراجع های زیر 23 24 سالمون رو اصلا به ازدواج تشویق نمیکنیم.
    موفق باشید

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38627
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    ببینید عزیزم
    متاسفانه توی جامعه امروزه ایران، دختران رو بسیار توی گوششون میخونن که باید ازدواج کنند و بدون همسر هرچقدر هم کمالات داشته باشند، هیچی نیستند.
    انتظار داشتم بگید تحصیلات پایینی دارم و یا متوجه نیستم. ولی هم سنتون مناسبه و هم ماشالا تحصیلاتتون. ارزش و معیارهای ادم ها خیلی متفاوت هستش. اینو باید در نظر داشته باشید.
    رسیدن به رتبه های بالاتر کاری، آشنایی با ادم های جدید، خواندن کتاب های متفاوت میتونه دیدتون رو به اینده بازتر و روشن تر کنه. اگر شهر بزرگی هستید پیدا کردن گروه ها و افراد مشابه.
    سفر کردن.
    سعی کنید مدل نگرشتون رو به ازدواج تغییر بدید.
    روی یک کاغذ بنویسید که چرا میخوام ازدواج کنم و دلایلتون رو هم بنویسید. مطمئن باشید به نتایج خیلی خوبی می رسید.
    خود من از خواهر بزرگترم زودتر ازدواج کردم ولی الان نه میتونم بگم زندگی من بهتره نه ایشون میتونن بگن زندگیشون بهتره.
    پس محکم باشید و اصلا اهمیتی ندید که دختر باید سریعا ازدواج کنه. کما اینکه بنظرم خواهر کوچکترتون باید توی این سایت میومدن و میگفتن چرا توی این سن قصد ازدواج دارند.
    ما اغلب مراجع های زیر 23 24 سالمون رو اصلا به ازدواج تشویق نمیکنیم.
    موفق باشید
    ممنون از وقتی که برای پاسخدهی گذاشتید
    گفتید نگرشم ب ازدواج رو تغییر بدم و بنویسم که چرا میخوام ازدواج کنم...مسئله من الان این نیست که ازدواج کنم یا نکنم و یا من باید قبل از خواهرم و...چرا که اگر فکرم این بود هفته گذشته پیشنهاد ازدواجی که داشتم رو رد نمیکردم..من بخاطر حرف دیگران برای زندگیم تصمیمگیری نمیکنم ولی از بر خورد نامناسب و حس دلسوزی شان دلم میگیره
    گفتید محکم باش،الان مسئله اینه که نیستم و راهی بذهنم نمیرسه چطور؟
    قبلا هر مشکل یا چالشی در زندگی واسم پیش میومد با تلاش حلش میکردم ولی این مورد پیچیده شده نمیدونم چ تلاشی در این مسئله میتونم داشته باشم

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.E نمایش پست ها
    ممنون از وقتی که برای پاسخدهی گذاشتید
    گفتید نگرشم ب ازدواج رو تغییر بدم و بنویسم که چرا میخوام ازدواج کنم...مسئله من الان این نیست که ازدواج کنم یا نکنم و یا من باید قبل از خواهرم و...چرا که اگر فکرم این بود هفته گذشته پیشنهاد ازدواجی که داشتم رو رد نمیکردم..من بخاطر حرف دیگران برای زندگیم تصمیمگیری نمیکنم ولی از بر خورد نامناسب و حس دلسوزی شان دلم میگیره
    گفتید محکم باش،الان مسئله اینه که نیستم و راهی بذهنم نمیرسه چطور؟
    قبلا هر مشکل یا چالشی در زندگی واسم پیش میومد با تلاش حلش میکردم ولی این مورد پیچیده شده نمیدونم چ تلاشی در این مسئله میتونم داشته باشم
    عزیزم ببخشید این متنم یکم طولانی شده ولی لطفا کامل بخونش و سعی کن بهش عمل کنی. اینو خیلی وقت بود میخواستم توی این سایت بذارم ولی وقت نمیکردم.

    از من به شماها نصیحت نگران حرف مردم نباشید چون بی‌ثمرترین نگرانی است
    میدونید مشکل اصلی کجاست؟ اینجاست که اغلب ما فراموش می‌کنیم قضاوت افراد نسبت به ما تحت تأثیر مسائل شخصی اون فرد است و مطمئناً هیچ ربطی به ما ندارد .برداشت هر شخص از شما ممکن است تحت تأثیر تجربه تلخ قبلی او باشه فکر میکنم شما هم به این نوع افراد برخوردید که تا ازدواج می کنند به دنبال تایید دیگران هستن! چرا ازدواج نمیکنی؟ ازدواج مگه بده؟ همسرمن بنظرت بده؟ازدواج خوبه این افراد توی ناخوداگاهشون از این ازدواج ناراضین و سعی دارند با زدن این حرف ها خودشونو تخلیه کنند. درحالی که وقتی تنها هستند به شما غبطه میخورند که کاش به این زودی ازدواج نمیکردم کاش میذاشتم فلان میکردم کاش کاش و کاش .... .پس اگر ارزش خودتونو به نگاه دیگران گره بزنید خودتون را برای همیشه آسیب‌ پذیر نشان داده‌اید. ساده بگم ارزش شما مساوی میشه به قضاوت یک‌طرفه و غیرواقعی‌ سایرین. اگر حالشون خوب باشه و از شما خوششون بیاید و تاییدتون کنند شما هم خوشحال و خرسند میشین و اگر برعکس باشند شماهم احساس گناه دست ازسرتان برنمی‌دارد. این جوری میشید یک ادم ضعیف و بلاستفاده که هیچ کس بهش اهمیتی نمیده.
    اگر برای به دست آوردن تأیید دیگران هر کاری می‌کنید و ارزش و شادی شما به اشاره سایرین بستس باید بگیم که مرکز اخلاقی و احساسی خودتون رو فلج کرده‌اید!
    همه ما این قابلیتو داریم که تفکرات و تمایلات متناسب رو شناسایی و نامناسب‌ها رو حذف کنیم یا تغییر بدیم بجای بها دادن به حرف مردم یه تغییر اساسی به دستگاه ارزشی‌تون بدید و نگاه دیگرانو از زندگیتون حذف کنید. یادتون باشه خیلی افراد اصلا حواسشون به شما نیست چه برسه که بهتون فکر کنند. نهایت یک لحظه میبیننتون و یک حرف بی سر و ته می زنن که خیلی مهم نیست.
    نه فقط شما عزیزم بلکه خیلی از ما اونقدر نگران نوع نگاه دیگرانیم که یادمون رفته آن‌ها دیگه وقت این کارو ندارن
    از همین الان تصمیم بگیرین که این نگرانیو بذارید کنار و به خودتون بقبولونید که فامیل دوستان و ... اصلا به شما فکر نمی‌کنن و هر بار که این حس سراغتان آمد بدونید که این ترس‌ها و ناامنی‌های خود شماست که به این تصورات تبدیل‌شده.
    اگر شروع به قدرتمند شدن کنید و فقط احساسات خودتون رو مهم بدونید مطمئن باشید بعد از مدتی کسانی که شمارو تحقیر و تمسخر میکردند به شما غبطه میخورن و ارزو میکنند یک لحظه جای شما بودن
    این شما هستید که خودتان را قضاوت می‌کنید نه دیگران
    اینو بدونین که تأیید دیگران فقط یک اتفاق است
    یک برگه بردارین وقت بذارید و ببینید اینکه دیگران تاییدتون کنند چه نقشی توی زندگی‌تون داره و چه نقش هایی داشته؟ چه مزایا و معایبی داره تمامش رو بنویسید وبعد از اون دنبال یک جایگزین مناسب و سودمندتر بگردید.
    به خودتون بگید دیگر نگرانی برای حرف مردم کافیه. وقتشه که به افکار خودم میدون بدم. هر بار که جلوی یک روش قدیمی وایسادید و به روش خودتان عمل ‌کردید درواقع به ذهنتون فرصت بازسازی دادید.
    هیچ‌وقت اجازه ندید حرف مردم و نظر دیگران در موردتون به واقعیتی که واقعا هستید تبدیل بشه. خودتونو به خاطر خوش‌آیند دیگران تغییر ندید. خودتون رو دوست داشته باشید با تمام وجود و بدونید که هیچ‌کی نمی‌تواند شمارا خرد کند مگر خودتان اجازه بدهید.
    ۳- دنبال این نباشید بدونید فلانی چه نظری راجع به شما داره؟
    خود من زمانی که خیلی نگران حرف بقیه بودم آیا بقیه دوستم دارن؟ آیا اونقدر که باید خوب هستم؟ تا اینکه یک روز از این همه فکر و خیال خسته شدم و نادانی دیگران را به دانایی خودم بخشیدم. اینو بدونید و باخودتون بگید تصور مردم از شما بیشتر از اونکه به شما مربوط باشه به خودشان مربوطه
    و تمرین بعدی که روزی چند بار باید با خودتون تکرار کنید اینه:
    ۴- روی چیزهای مهم تمرکز کنین
    از قدیم گفتند در دروازه رو میشه بست ولی دهان مردمو نه. بدونید هرچقدر هم محتاطانه عمل کنید و مراقب رفتار و حرف‌هاتون باشید و مطابق میلشون برخورد کنید آن‌ها راهی برای آزار پیدا می کنند. با این اوصاف به نظرتون دیگه جایی برای نگرانی در مورد حرف مردم می‌مونه؟
    تنها چیزی که مهم است نگاه شما به خودتون است. پس زمان تصمیم‌گیری به عقاید و ارزش‌هاتون وفادار بمونید و از انجام آنچه که فکر می‌کنین درسته خجالت نکشید.

    موفق باشید. @تجربه @رزمریم @پریماه @یلدا25 @saba95 @سعید62 @eli2
    شماهارو هم منشن کردم که حرفمو بخونین چون توی حرف های اغلبتون این نگرانی هارو حس میکنم بعدا وقت نمیکردم دوباره بگم
    ویرایش توسط ghm : 07-07-2018 در ساعت 02:36 PM

  12. 5 کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 12


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    ... یادتون باشه خیلی افراد اصلا حواسشون به شما نیست چه برسه که بهتون فکر کنند. نهایت یک لحظه میبیننتون و یک حرف بی سر و ته می زنن که خیلی مهم نیست.
    از همین الان تصمیم بگیرین که این نگرانیو بذارید کنار و به خودتون بقبولونید که فامیل دوستان و ... اصلا به شما فکر نمی‌کنن و هر بار که این حس سراغتان آمد بدونید که این ترس‌ها و ناامنی‌های خود شماست که به این تصورات تبدیل‌شده.
    اگر شروع به قدرتمند شدن کنید و فقط احساسات خودتون رو مهم بدونید مطمئن باشید بعد از مدتی کسانی که شمارو تحقیر و تمسخر میکردند به شما غبطه میخورن و ارزو میکنند یک لحظه جای شما بودن
    این شما هستید که خودتان را قضاوت می‌کنید نه دیگران...
    من خودم میتونم اینجور بگم که اغلب فکرهایی که دیگران دارن درست نیست و جای اهمیت دادنو نداره.
    البته چون اون افکار درست نیست و گفتنشون ممکنه عده ای رو گمراه کنه بنابراین در مواردی مجبوریم بجای سکوت کردن جواب بدیم و فکر و روش درست رو بیان کنیم.

    اینجاست که جبهه گیریها و قضاوتها شروع میشه که چرا یه نفر مثل ما فکر نمیکنه و ما رو تایید نمیکنه؟

    دقیقاً قدرتمند بودن یعنی اینکه بتونیم افکاری رو که درست میدونیم رو بیان کنیم و افکار و حرفها و کارهای نادرست رو نفی کنیم.

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ازدواج خواهر کوچکتر از خودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    عزیزم ببخشید این متنم یکم طولانی شده ولی لطفا کامل بخونش و سعی کن بهش عمل کنی. اینو خیلی وقت بود میخواستم توی این سایت بذارم ولی وقت نمیکردم.

    موفق باشید. @تجربه @رزمریم @پریماه @یلدا25 @saba95 @سعید62 @eli2
    شماهارو هم منشن کردم که حرفمو بخونین چون توی حرف های اغلبتون این نگرانی هارو حس میکنم بعدا وقت نمیکردم دوباره بگم
    مرسی که انقدر خوبی عزیزم

  15. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد