نمایش نتایج: از 1 به 28 از 28

موضوع: نوع رفتار با دخترم

2578
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    نوع رفتار با دخترم

    سلام
    دوستان توی این شرایطی که هست درست نمیدانم چه رفتاری یا برخوردی با دخترم بهتر هست انجام بدهم
    بعد از دست دادن مادرش، سه ماه پیش مادر و پدرم بود امتحانات مدرسه اش تمام شد. الان پیش مادرخانمم هستش تا آخر تابستون.
    البته من هر روز می بینمش و مرتب بین همه در رفت و آمد هستش.
    تابستان ها کلاس پیانو و باله میرفت الان هم اضافه بر اینها استخر و زبان ثبت نامش کردم یک فرمی اوقاتش رو پر کردم که زیاد فکرش درگیر نباشه.
    کارم رو کمتر کردم تا بیشتر کنارش باشم . اما خیلی نگرانم نمیدونم چطوری بیان کنم ، اینکه شاید نتونم اون فرمی که بایست این بچه رو درک کنم یا شاید نیازهایی داشته باشه و با مادرش راحت تر بوده و اون خلا همیشه در وجودش هست.
    مادر من و مادر خانمم خیلی اصرار میکنند که پیش آنها باشه، حتی خواهرم گفتند بفرستم پیش اون در خارج از ایران و نگهش داره. ولی من هیچکدوم رو قبول نکردم گفتم باید پیش خودم باشه و به من بیشتر از همه عادت داره و نیاز داره ، جز این خودم هم با یک روز ندیدنش می میرم
    از اول مهر باید روی درس هایش تمرکز کنم چرا دروغ بگم کاری که هیچوقت نکرده بودم، خیلی سخته همه کارهایش رو با هم هندل کنم. نمیدونم پرستار واسش بگیرم یا با خانواده ها اوکی کنم ، مادرم میگن اگر پیش من بگذاری درس هایش رو هم رسیدگی میکنم ولی میخواهم کنار خودم باشه.
    اگر پیشنهادی دارید راهکاری که تجربه اش رو دارید ممنون میشم محبت کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    ضمن عرض سلام و احترام
    سیاوش عزیز هرچند روزهای سختی داره سپری میشه...اما من فکر میکنم خودت هم در حالت عاددی جواب سوالهات رو میدونستی...اما الان شرایط سخت و حساسی دارین...که در هر صورت کسی جز خودت نمیتونه مدیریتش کنه...
    بنظرم یکم داری بیش از حد حساسیت نشون میدی که البته بازهم قابل درکه...چون وسط ماجرا هستی و مدیریت کارها و احساساته خودت سخته...اما بعنوان کسیکه از بیرون و منطقی داره به ماجرا نگاه میکنه خیلی خلاصه و کوتاهش اینه که بهت بگم حساسیت زیادی به خرج نده سیاوش جان...به هیچ عنوان صلاح نیست بچه رو از خودت دور کنی اما نزدیکیه بیش از حد به طوری که یوقت بچه حریم شخصی و خصوصی و آزادیها و تجربیات و آزمون و خطاهای بچگانه ی خودش رو از دست بده هم کار اشتباهیه...سخت نگیر به خودت و بقیه...بزار اون بچه بطور نرمال دوران سنیه خاص خودش رو بگذرونه و بقوله معروف بچگی کنه...یا نوجوانی...
    نقشی که بعنوان حامی و نزدیکترین فرد براش داری رو حفظ کن...یعنی از دور و نزدیک مراقبش باش و در همه حال در زاویه ی دیدت و مراقبت چشمانت باشه اما بیش از حد هم نزدیک نشو...
    بزار تنهاییا و استقلال شخصیه خودش رو هم داشته باشه...در شرایط خاصی هست و شاید فکر میکنی باید بیشتر از هر وقتی احساس خرج کنی اما بازهم در هر حالتی باید تعادل در همه چیز حفظ بشه...
    همین کارهاییم که تا الان کردی کافیه و اگر برنامه ی روزش پر هست و زمانی رو هم در کنار مادربزرگهاش میگذرونه و بعد هم زمانی کوتاه رو هم در روز یا شب کنار خودت میگذرونه همین کافی هست...
    دیگه سعی نکن بیشتر از اینش کنی...اینطوری وابستگیها و حساسیتهایی ناخاسته در روح و روانش ایجاد میشه که اونرو انسانی ضعیف بار میاره که این از همه چیز بدتره در آینده...این یعنی سرآغاز همه ی مشکلات
    مشکلات درسی و این قبیل چیزها هم واقعا مساله ی سختی نیستن که همیشه نیاز به پشتیبانیه خانواده داشته باشن و بهتره فرزند خودش مواجهه با مشکلات زندگی رو از همین چیزهای کوچیک یواش یواش یاد بگیره...خیلی کلی عرض کردم...نمیگم اگه خواست کمکش نکن...اما مهم همون خواستنه...اگر خودش بهت نیاز داشت و اینرو اعلام کرد سراپا گوش باش اما در غیر اینصورت بیش از حد حساسیت به خرج نده...
    بزار زندگیه کودکانه یا نوجوانانه ش روند طبیعیش رو طی کنه...فکر میکنم تا همینجا هم کافی هست و خیلی زودتر از اینها فهوای کلام حرف من رو گرفتی...من شخصا فرزند نداشتم اما اگه داشتم احتمالا الان همسن دختر خودت بود...
    اما اعتقادم برای روال درست بچه داری به طور خیلی کلّی بخوام بگم این هست که : راه و روش درست زندگی رو یادشون داد و نشونشون داد...اما انتخاب رو به خودشون سپرد...تجربیات و هر اونچه که میدونیم رو در اختیارشون قرار بدیم...اما بازهم تحقیق و تفکر رو برای ندانسته های بیشتر بهشون یادآوری کنیم و بزاریم خودشون با آگاهی و آزادیه کامل عاقلانه و منطقی راه و روششون رو برای زندگی انتخاب کنن...و ما فقط حمایت کنیم و نه مداخله یا قضاوت...فقط مشاوره بدیم...بزاریم با اختیار خودشون آزمون و خطاشون رو پس بدن و حتی گاهی لازمه که خودشون سرشون به سنگ بخوره تا چیزی رو متوجه بشن...پس اجازش رو بدیم...هرچند مواقعی هم هست که همچین اتفاقاتی که خدا نصیب هیچکس نباید کنه هم میوفته و همچین تجربه ی تلخی رو به وجود میاره مثل الانه شما...اما باز در این شرایط هم نباید فراموش کرد که زندگی در جنبه های مختلف اجتماعی و اقتصادی و علمی و غیره در جریانه پس در نتیجه بچه نباید بیش از حد از مسیر اصلیش دور بشه یا سستی ای در شخصیتش به وجود بیاد که در آینده شخصا کم بیاره و همش انتظارِ یک ناجی رو داشته باشه.
    در هر صورت امیدوارم که صحبتها مفید واقع بشه...سلامت و سربلند باشی.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    سلام آقا سیاوش
    من نظر کارشناسی نمیتونم بدم چون مشاور نیستم و مطالعات زیادی راجب تربیت بچه ها نداشتم
    اما چون خودم دختر هستم و با توجه به دونسته هام
    فکر می کنم بهتر هست پیش خودتون باشن
    به خصوص اینکه رابطه ی صمیمی ای بین شما و دختر خانومتون برقرار هست

    کار خوبی کردید این چند ماه رو پیش مادرتون و بعد مادرخانومتون میبرید
    اما برای زمان مدرسه فرق می کنه
    چون اینکه تو خونه ی خودتون باشن، هم زندگی عادی تر میشه براشون و نگرانی هاشون کمتر میشه
    و هم اینکه بودن شما آرومشون میکنه

    راجب اینکه کی پیششون باشه به نظرم بهتره با خودشون هم مشورت کنید و ببینیند نظرشون چیه و چطوری راحت تر هستن
    اگه امکانش هست مادربزرگ هاشون میتونن به صورت نوبتی چند روزی رو پیش ایشون باشن خونه ی خودتون، شاید اینطوری بهتر باشه
    خیلی خوبه که با اقوام در ارتباط هستن تو این شرایط
    دخترها با خانوم های اقوام نزدیک راحت هستن به خصوص مادربزرگ ها و خاله ها
    یا اگه پرستاری رو که ازشون سناخت زیادی دارید و خیلی مطمئن هستن رو میتونید واسشون بگیرید
    فقط در این مورد ممکن هست به ایشون وابسته بشن و اگه به هر دلیلی اون خانوم بعدا نتونن بیان دخترتون اذیت بشن
    البته این بستگی به روحیات دخترتون هم داره تا حدودی

    خیلی خوبه که اینقدر به فکر هستید و براشون بیشتر وقت میگذارید
    سعی کنید همیشه اینجوری در کنارشون باشید که بتونن بهتون تکیه کنن
    به خصوص اینکه فکر می کنم نزدیک سن بلوغشون هست و یه مقدار بیشتر باید هواشون رو داشته باشید
    فقط مراقب باشید این توجه ها روی استقلال شخصیتشون اثر منفی نذاره

    راجب درس هاشون هم اینقدر نگران نباشید
    امروزه با گستردگی کتاب های کمک درسی و روش های آموزشی کلاس های تقویتی ،بچه ها بهتر میتونن از پس درس هاشون بر بیان
    یه استاد روانشناسی میگفتن پدرمادرها نباید توی خونه به بچه هاشون درس یاد بدن یا براشون رفع اشکال کنند
    چون وظیفه ی مدرسه هست و اینجوری وابسته میشن و همیشه نیاز به این پشتیبانی رو دارند

    اما فکر می کنم بد هم نباشه و خیلی ها هستن که این کار رو انجام میدن
    چند روز پیش کتاب" استاد عشق" از دکتر حسابی رو مطالعه میکردم
    پسرشون گفته بودن که پدرشون هر شب زمانی رو به رفع اشکال بچه ها اختصاص میدادن
    امیدوارم به خوبی از پسش بر بیاید.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38467
    نوشته ها
    498
    تشکـر
    370
    تشکر شده 387 بار در 249 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    دوستان توی این شرایطی که هست درست نمیدانم چه رفتاری یا برخوردی با دخترم بهتر هست انجام بدهم
    بعد از دست دادن مادرش، سه ماه پیش مادر و پدرم بود امتحانات مدرسه اش تمام شد. الان پیش مادرخانمم هستش تا آخر تابستون.
    البته من هر روز می بینمش و مرتب بین همه در رفت و آمد هستش.
    تابستان ها کلاس پیانو و باله میرفت الان هم اضافه بر اینها استخر و زبان ثبت نامش کردم یک فرمی اوقاتش رو پر کردم که زیاد فکرش درگیر نباشه.
    کارم رو کمتر کردم تا بیشتر کنارش باشم . اما خیلی نگرانم نمیدونم چطوری بیان کنم ، اینکه شاید نتونم اون فرمی که بایست این بچه رو درک کنم یا شاید نیازهایی داشته باشه و با مادرش راحت تر بوده و اون خلا همیشه در وجودش هست.
    مادر من و مادر خانمم خیلی اصرار میکنند که پیش آنها باشه، حتی خواهرم گفتند بفرستم پیش اون در خارج از ایران و نگهش داره. ولی من هیچکدوم رو قبول نکردم گفتم باید پیش خودم باشه و به من بیشتر از همه عادت داره و نیاز داره ، جز این خودم هم با یک روز ندیدنش می میرم
    از اول مهر باید روی درس هایش تمرکز کنم چرا دروغ بگم کاری که هیچوقت نکرده بودم، خیلی سخته همه کارهایش رو با هم هندل کنم. نمیدونم پرستار واسش بگیرم یا با خانواده ها اوکی کنم ، مادرم میگن اگر پیش من بگذاری درس هایش رو هم رسیدگی میکنم ولی میخواهم کنار خودم باشه.
    اگر پیشنهادی دارید راهکاری که تجربه اش رو دارید ممنون میشم محبت کنید
    سلام دوست گرامی
    با توجه به پیچیدگی هایی که زندگی شما پیدا کرده، ضروریه با یک مشاور کار کنید. مشاور به شما و دخترتون کمک میکنه ایشون رشد سالمی داشته باشند و کمترین مشکلات، پس با توجه به اینکه عاشق دخترتون هستید، حتماً این کارو بکنید. باید منظم با مشاور کار کنید مثلا هر چند هفته یا ماه یکبار در مورد شرایط خونه درس دخترتون خودتون مشورت کنید. در واقع این بهترین کاریه که می تونید بکنید.
    ضمناً، پدری، مادری کردن، فقط به تامین نیازها نیست، سعی کنید به جای منبع برآورده شدن نیازها و خواسته، یه رفیق یه دوست صمیمی برای دختر گرامیتون باشید.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها
    ضمن عرض سلام و احترام
    سیاوش عزیز هرچند روزهای سختی داره سپری میشه...اما من فکر میکنم خودت هم در حالت عاددی جواب سوالهات رو میدونستی...اما الان شرایط سخت و حساسی دارین...که در هر صورت کسی جز خودت نمیتونه مدیریتش کنه...
    بنظرم یکم داری بیش از حد حساسیت نشون میدی که البته بازهم قابل درکه...چون وسط ماجرا هستی و مدیریت کارها و احساساته خودت سخته...اما بعنوان کسیکه از بیرون و منطقی داره به ماجرا نگاه میکنه خیلی خلاصه و کوتاهش اینه که بهت بگم حساسیت زیادی به خرج نده سیاوش جان...به هیچ عنوان صلاح نیست بچه رو از خودت دور کنی اما نزدیکیه بیش از حد به طوری که یوقت بچه حریم شخصی و خصوصی و آزادیها و تجربیات و آزمون و خطاهای بچگانه ی خودش رو از دست بده هم کار اشتباهیه...سخت نگیر به خودت و بقیه...بزار اون بچه بطور نرمال دوران سنیه خاص خودش رو بگذرونه و بقوله معروف بچگی کنه...یا نوجوانی...
    نقشی که بعنوان حامی و نزدیکترین فرد براش داری رو حفظ کن...یعنی از دور و نزدیک مراقبش باش و در همه حال در زاویه ی دیدت و مراقبت چشمانت باشه اما بیش از حد هم نزدیک نشو...
    بزار تنهاییا و استقلال شخصیه خودش رو هم داشته باشه...در شرایط خاصی هست و شاید فکر میکنی باید بیشتر از هر وقتی احساس خرج کنی اما بازهم در هر حالتی باید تعادل در همه چیز حفظ بشه...
    همین کارهاییم که تا الان کردی کافیه و اگر برنامه ی روزش پر هست و زمانی رو هم در کنار مادربزرگهاش میگذرونه و بعد هم زمانی کوتاه رو هم در روز یا شب کنار خودت میگذرونه همین کافی هست...
    دیگه سعی نکن بیشتر از اینش کنی...اینطوری وابستگیها و حساسیتهایی ناخاسته در روح و روانش ایجاد میشه که اونرو انسانی ضعیف بار میاره که این از همه چیز بدتره در آینده...این یعنی سرآغاز همه ی مشکلات
    مشکلات درسی و این قبیل چیزها هم واقعا مساله ی سختی نیستن که همیشه نیاز به پشتیبانیه خانواده داشته باشن و بهتره فرزند خودش مواجهه با مشکلات زندگی رو از همین چیزهای کوچیک یواش یواش یاد بگیره...خیلی کلی عرض کردم...نمیگم اگه خواست کمکش نکن...اما مهم همون خواستنه...اگر خودش بهت نیاز داشت و اینرو اعلام کرد سراپا گوش باش اما در غیر اینصورت بیش از حد حساسیت به خرج نده...
    بزار زندگیه کودکانه یا نوجوانانه ش روند طبیعیش رو طی کنه...فکر میکنم تا همینجا هم کافی هست و خیلی زودتر از اینها فهوای کلام حرف من رو گرفتی...من شخصا فرزند نداشتم اما اگه داشتم احتمالا الان همسن دختر خودت بود...
    اما اعتقادم برای روال درست بچه داری به طور خیلی کلّی بخوام بگم این هست که : راه و روش درست زندگی رو یادشون داد و نشونشون داد...اما انتخاب رو به خودشون سپرد...تجربیات و هر اونچه که میدونیم رو در اختیارشون قرار بدیم...اما بازهم تحقیق و تفکر رو برای ندانسته های بیشتر بهشون یادآوری کنیم و بزاریم خودشون با آگاهی و آزادیه کامل عاقلانه و منطقی راه و روششون رو برای زندگی انتخاب کنن...و ما فقط حمایت کنیم و نه مداخله یا قضاوت...فقط مشاوره بدیم...بزاریم با اختیار خودشون آزمون و خطاشون رو پس بدن و حتی گاهی لازمه که خودشون سرشون به سنگ بخوره تا چیزی رو متوجه بشن...پس اجازش رو بدیم...هرچند مواقعی هم هست که همچین اتفاقاتی که خدا نصیب هیچکس نباید کنه هم میوفته و همچین تجربه ی تلخی رو به وجود میاره مثل الانه شما...اما باز در این شرایط هم نباید فراموش کرد که زندگی در جنبه های مختلف اجتماعی و اقتصادی و علمی و غیره در جریانه پس در نتیجه بچه نباید بیش از حد از مسیر اصلیش دور بشه یا سستی ای در شخصیتش به وجود بیاد که در آینده شخصا کم بیاره و همش انتظارِ یک ناجی رو داشته باشه.
    در هر صورت امیدوارم که صحبتها مفید واقع بشه...سلامت و سربلند باشی.
    سلام دوست عزیزم
    ممنونم از توضیحاتتون خیلی جامع نوشتید .همه حرفهای شما رو قبول دارم اما این استرس و نگرانی مغزم رو رها نمیکنه
    خانوادم بسیار من رو حمایت کردند اما کسی جای من نیست درک کنه و انتظار زیادی هم نمیتونم از خانوادم داشته باشم. درباره بعضی مسائل با مادرم صحبت میکردم میگفتن تو چرا این حرف رو میزنی چرا این مدلی فکرمیکنی .
    آنقدر توی زندگی سعی کردم همه جوره روی پای خودم باشم و کم نیاورم حتی خانوادم نمیتونند ببینند منم یه جایی ممکنه اذیت بشم یا حتی نیاز به کمک داشته باشم.
    یعنی مادر خودم نمیتونست بپذیره به من میگفتن تو چرا اینجوری شدی
    دخترم بچه عاقل و فهمیده ای هستش و البته حواسش هم جمع هست .وقتی کسی تلفن میزنه اگر حواسم نباشه میگه بابام نمیتونه حرف بزنه.
    حس کردم نمیخواد کسی وارد حریم ما ورود کنه یا این فضایی که واسه خودش درست کرده رو کسی واردش بشه
    میدونید حفظ یه سری تعادل ها برایم سخته راستش این حس خلاء رو با هیچی من نمیتونم پرش کنم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام آقا سیاوش
    من نظر کارشناسی نمیتونم بدم چون مشاور نیستم و مطالعات زیادی راجب تربیت بچه ها نداشتم
    اما چون خودم دختر هستم و با توجه به دونسته هام
    فکر می کنم بهتر هست پیش خودتون باشن
    به خصوص اینکه رابطه ی صمیمی ای بین شما و دختر خانومتون برقرار هست

    کار خوبی کردید این چند ماه رو پیش مادرتون و بعد مادرخانومتون میبرید
    اما برای زمان مدرسه فرق می کنه
    چون اینکه تو خونه ی خودتون باشن، هم زندگی عادی تر میشه براشون و نگرانی هاشون کمتر میشه
    و هم اینکه بودن شما آرومشون میکنه

    راجب اینکه کی پیششون باشه به نظرم بهتره با خودشون هم مشورت کنید و ببینیند نظرشون چیه و چطوری راحت تر هستن
    اگه امکانش هست مادربزرگ هاشون میتونن به صورت نوبتی چند روزی رو پیش ایشون باشن خونه ی خودتون، شاید اینطوری بهتر باشه
    خیلی خوبه که با اقوام در ارتباط هستن تو این شرایط
    دخترها با خانوم های اقوام نزدیک راحت هستن به خصوص مادربزرگ ها و خاله ها
    یا اگه پرستاری رو که ازشون سناخت زیادی دارید و خیلی مطمئن هستن رو میتونید واسشون بگیرید
    فقط در این مورد ممکن هست به ایشون وابسته بشن و اگه به هر دلیلی اون خانوم بعدا نتونن بیان دخترتون اذیت بشن
    البته این بستگی به روحیات دخترتون هم داره تا حدودی

    خیلی خوبه که اینقدر به فکر هستید و براشون بیشتر وقت میگذارید
    سعی کنید همیشه اینجوری در کنارشون باشید که بتونن بهتون تکیه کنن
    به خصوص اینکه فکر می کنم نزدیک سن بلوغشون هست و یه مقدار بیشتر باید هواشون رو داشته باشید
    فقط مراقب باشید این توجه ها روی استقلال شخصیتشون اثر منفی نذاره

    راجب درس هاشون هم اینقدر نگران نباشید
    امروزه با گستردگی کتاب های کمک درسی و روش های آموزشی کلاس های تقویتی ،بچه ها بهتر میتونن از پس درس هاشون بر بیان
    یه استاد روانشناسی میگفتن پدرمادرها نباید توی خونه به بچه هاشون درس یاد بدن یا براشون رفع اشکال کنند
    چون وظیفه ی مدرسه هست و اینجوری وابسته میشن و همیشه نیاز به این پشتیبانی رو دارند

    اما فکر می کنم بد هم نباشه و خیلی ها هستن که این کار رو انجام میدن
    چند روز پیش کتاب" استاد عشق" از دکتر حسابی رو مطالعه میکردم
    پسرشون گفته بودن که پدرشون هر شب زمانی رو به رفع اشکال بچه ها اختصاص میدادن
    امیدوارم به خوبی از پسش بر بیاید.
    سلام یلدا خانم
    بله اینکه پیش من باشه برای من در اولویته ، مادرش رو ازدست داده من که هنوز هستم.
    شما کتابهای درسی دبستان رو این چندسال دیدید؟ در حد راهنمایی هستش یعنی باید حتما روی درس های بچه اشراف کامل داشته باشیم
    این مدت برای من یه دوره فرسایشی بود حدود دو سال بیماری مادرش وحالا نبودن اون، واقعا تحت فشار بودم یه فشاری که بدون هیچ نتیجه ای بوده و الان من هستم و یه کوه از مشکلات که باخودم میگم منم آدمم چقدر میتونم تحمل کنم.
    پدرومادرم رو هم نمیتونم اسیر زندگی خودم کنم .شما فکر کنید وقتی به پدرم مثلا میگم قهوه میخوری؟ میگن ببین مامانت قهوه میخوره؟ یامیگن بذار مامانت هم بیاد با هم قهوه یا چای میخوریم. خوب من پدرو مادرم رو که آنقدر به هم وابسته اند بخصوص پدرم نسبت به مادرم، نمیتونم بگم مادرم یک هفته یک ماه مثلا بیاد پیش بچه من یا هرچند وقت یکدفعه یه مدت بیاد خونه من باشه چون وابستگیشون نمیگذاره،
    کلا از اینکه فکر کنم یک کاری نمیشه یا انجام دادنش سخته، خوشم نمیاد . از طرفی باید با این موضوع کنار بیام هیچ راه دیگه ای نیست

  7. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    سلام جناب سیاوش
    من مشاور نیستم اما به عنوان یه کاربر عادی که دوست دارم در حل مسئله تون کمکی کرده باشم میگم دخترتون رو کنار خودتون نگه دارین و حتما یه مشاوره شخصی بگیرین تا با راهنمایی های اون دخترتون مراحل جوانی رو سپری کنن.
    یه مشاور که زیاد وقتش پر نباشه و شما هروقت نیاز داشتین بهش دسترسی داشته باشین.
    خیلی هم خوبه که خودتون اهمیت میدین خیلیا براشون مهم نیست بچه هاشون تو چه شرایط روحی بزرگ بشن ولی شما که اهمیت میین قطعا دخترتون بهتر رشد میکنه.
    مشاوره چون علمشو داره خیلی خوب میتونه کمک کنه بخاطر همین پیشنهاد من اینه بیشتر اوقات رو با مشاور مشورت کنید یه مشاور خیلی خوب و سرشناس.
    موفق باشین

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط nima01371 نمایش پست ها
    سلام دوست گرامی
    با توجه به پیچیدگی هایی که زندگی شما پیدا کرده، ضروریه با یک مشاور کار کنید. مشاور به شما و دخترتون کمک میکنه ایشون رشد سالمی داشته باشند و کمترین مشکلات، پس با توجه به اینکه عاشق دخترتون هستید، حتماً این کارو بکنید. باید منظم با مشاور کار کنید مثلا هر چند هفته یا ماه یکبار در مورد شرایط خونه درس دخترتون خودتون مشورت کنید. در واقع این بهترین کاریه که می تونید بکنید.
    ضمناً، پدری، مادری کردن، فقط به تامین نیازها نیست، سعی کنید به جای منبع برآورده شدن نیازها و خواسته، یه رفیق یه دوست صمیمی برای دختر گرامیتون باشید.
    سلام
    مشاور حضوری چندین جلسه رفتم
    من فکر میکنم همه با زندگیشون کنار اومدن این منم کنار نمیام
    فکر اینکه بیست سال برای این زندگی زحمت کشیدم، سعی کردم کم نگذارم، بهترین سالهای زندگیم رو گذاشتم از خیلی چیزها زدم که خاتوادم آب توی دلشون تکان نخوره
    حالا می بینم همه چیز از دست رفته و انگار هیچ وقت هیچ زحمتی نکشیدم
    فکر این چیزها دیوانه م میکنه

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    سلام جناب سیاوش
    من مشاور نیستم اما به عنوان یه کاربر عادی که دوست دارم در حل مسئله تون کمکی کرده باشم میگم دخترتون رو کنار خودتون نگه دارین و حتما یه مشاوره شخصی بگیرین تا با راهنمایی های اون دخترتون مراحل جوانی رو سپری کنن.
    یه مشاور که زیاد وقتش پر نباشه و شما هروقت نیاز داشتین بهش دسترسی داشته باشین.
    خیلی هم خوبه که خودتون اهمیت میدین خیلیا براشون مهم نیست بچه هاشون تو چه شرایط روحی بزرگ بشن ولی شما که اهمیت میین قطعا دخترتون بهتر رشد میکنه.
    مشاوره چون علمشو داره خیلی خوب میتونه کمک کنه بخاطر همین پیشنهاد من اینه بیشتر اوقات رو با مشاور مشورت کنید یه مشاور خیلی خوب و سرشناس.
    موفق باشین

    سلام صبا خانم
    فکر کنم بهتره یه مشاور دیگه رو انتخاب کنم
    تا یک جایی با ایشون تونستم پیش برم از الان به بعد رو فکرمیکنم چیزی با این روند تغییر نمیکنه
    ممنونم از راهنمایی تون

  11. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    |دوستان گفتنی هارو گفتن خدا دختر گلتون رو برای شما و شمارو برای اون حفظ کنه
    دخترون یکی از خوشبخت ترین دختران هست و میشه با وجود پدری مثل شما که مثل کوه پشتش واقعا باید به داشتن شما افتخار کنه و انشالله جشن فارغ التحصیلیش و عروسیش
    امیدوارم روز به روز موفقیتش و ببینید و بهش افتخار کنید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    |دوستان گفتنی هارو گفتن خدا دختر گلتون رو برای شما و شمارو برای اون حفظ کنه
    دخترون یکی از خوشبخت ترین دختران هست و میشه با وجود پدری مثل شما که مثل کوه پشتش واقعا باید به داشتن شما افتخار کنه و انشالله جشن فارغ التحصیلیش و عروسیش
    امیدوارم روز به روز موفقیتش و ببینید و بهش افتخار کنید

    سلام
    ممنون پریماه خانم ، شما لطف دارید
    خدا پدر و مادرتون رو واستون نگه داره

  15. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    سلام
    زیاد نگران دخترتان نباشید بگذارید خودش باشد بچه ها از یک سنی به بعد باید گذاشت خودشان با مسائل درگیر شوند شما فقط از دور مراقب باش چون همیشه شما با آنها نخواهید بود و در آینده بتوانند با مشکلات کنار بیایند و آنها را حل کنند وابستگی زیاد باعث میشود وقتی وارد اجتماع شود نتواند از خودش به نحو مطلوب در برابر سختیها واکنش نشان دهد.
    من نظرم این هست بگذارید خود بچه ها مسیرشان را پیدا کنند فقط شما مشاور آنها باشید.

  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    زیاد نگران دخترتان نباشید بگذارید خودش باشد بچه ها از یک سنی به بعد باید گذاشت خودشان با مسائل درگیر شوند شما فقط از دور مراقب باش چون همیشه شما با آنها نخواهید بود و در آینده بتوانند با مشکلات کنار بیایند و آنها را حل کنند وابستگی زیاد باعث میشود وقتی وارد اجتماع شود نتواند از خودش به نحو مطلوب در برابر سختیها واکنش نشان دهد.
    من نظرم این هست بگذارید خود بچه ها مسیرشان را پیدا کنند فقط شما مشاور آنها باشید.
    سلام
    آقا سعید دخترم وقتی منزل پدرومادرم هستش بین اون دوتا میخوابه وقتی پیش من هست توی بغلم میخوابه
    این وابستگی رو نمیدونم چطوری و دلم نمیاد از اون بگیرم، فکر میکنم شاید شرایط روحیش به اینصورت باشه و احتمالا موقتی باشه

  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    آقا سعید دخترم وقتی منزل پدرومادرم هستش بین اون دوتا میخوابه وقتی پیش من هست توی بغلم میخوابه
    این وابستگی رو نمیدونم چطوری و دلم نمیاد از اون بگیرم، فکر میکنم شاید شرایط روحیش به اینصورت باشه و احتمالا موقتی باشه
    سلام
    خوب به تدریج بگذارید در رختخواب خودش بخوابد کنارش باشید تا بخوابد وقتی خوابید شما بروید اتاق خودتان.

  19. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    خوب به تدریج بگذارید در رختخواب خودش بخوابد کنارش باشید تا بخوابد وقتی خوابید شما بروید اتاق خودتان.
    نمیتونم بگم برو توی تخت خودت بخواب ، اصلا دلم نمیاد

  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    سلام آقا سیاوش وقتتون بخیر
    دوستان راهنمایی‌ها رو کردن و من سعی میکنم چیزی بگم که گزافه‌گویی نباشه!
    خدا رو شکر که به فکر دخترتون هستین! و این باعث تحسین هس که بزرگترین دلمشغولی شما دخترتون و نحوه تربیت ایشون هس!
    در کنار تمام حرف‌هایی که دوستان گفتن
    من فقط میخواستم یک نکته رو یادآور بشم که
    با توجه بیش از حد باعث نشید که دخترتون حس کنه بخاطر نبود مادر باید این توجه رو داشته باشه و این خلا اونقدر عمیق بشه براش که فک کنه نیاز به حمایت دیگران داره تا بتونه از پس خودش بربیاد!
    این احساس باعث میشه بتدریج استقلالش به شما وابسته باشه، یا همیشه این ضعف باهاش همراه باشه که چون مادرم نیست پس من نمیتونم از پس خودم بربیام و دیگران باید حمایتم کنند!!
    فکر میکنم هم شما و هم دخترتون به یه ریکاوری احتیاج داشته باشید! بهرحال سوگواری یکی از عظیم ترین دردهاست که تا مدت‌های مدیدی روح آدم رو زجر میده، بخصوص برای کودکان!
    حتما از مشاور خانواده کمک بگیرید!
    و در مورد درس‌های دخترتون هم تا حدی که خودتون بتونید کمکش کنید!
    فک میکنم بچه‌های الان انقدر باهوش هستند که بتونند مطالب رو درک کنند! و اگر دیدید جایی خیلی مشکل داره میتونید براش معلم خصوصی بگیرید! که در طول هفته یکی دو روز بیاد باهاش کار کنه! میتونه وقتی خونه‌ی پدربزرگش هست این معلم هم باشه که شما خیالتون راحت‌تر باشه! یا وقتایی که خودتون هم خونه هستید!
    برای این میگم که چون اعتقاد دارم بچه‌ها رو نباید با غریبه‌ها تنها گذاشت بهرحال غریبه، غریبه‌است حتی اگر معلم یا دکتر یا ...باشه
    اما درباره اینکه گفتید کنار شما میخوابه! به نظرم خیلی دوستانه در این باره باهاش صحبت کنید!
    مثلا اگه خواست که پیش شما بخوابه بهش بگید که من کنارت هستم اما توی اتاق‌خواب خودت! و بعد با شوخی و خنده ببریدش توی اتاق خودش!
    از وقتایی که شما خودتون تنها خوابیدید براش بگید!
    لابلای صحبت‌هاتون هم بهش قوت قلب بدید، مثه اینکه الان شما دیگه بزرگ شدی، خانم شدی! میتونی خیلی کارهاتو خودت انجام بدی و ....
    قبل از اینکه بخواید مطمئنش کنید که کنارش هستید ، بهش اطمینان بدید که اون میتونه از پس خودش بربیاد!
    و در قبال این کارها تشویقش کنید!
    لازم نیست که حتما بهش هدیه بدید! همین که کلامی تحسینش کنید باور قلبی براش ایجاد میکنید و اعتماد به نفسش تحکیم میشه!
    ببخشید اگه پرحرفی کردم!
    امیدوارم حضور گرم شما و خانوادتون آینده‌ی روشنی رو برای دخترتون رقم بزنه و باعث خوشحالی شما و افتخار خودش باشه

  21. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38130
    نوشته ها
    283
    تشکـر
    162
    تشکر شده 99 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    دوستان توی این شرایطی که هست درست نمیدانم چه رفتاری یا برخوردی با دخترم بهتر هست انجام بدهم
    بعد از دست دادن مادرش، سه ماه پیش مادر و پدرم بود امتحانات مدرسه اش تمام شد. الان پیش مادرخانمم هستش تا آخر تابستون.
    البته من هر روز می بینمش و مرتب بین همه در رفت و آمد هستش.
    تابستان ها کلاس پیانو و باله میرفت الان هم اضافه بر اینها استخر و زبان ثبت نامش کردم یک فرمی اوقاتش رو پر کردم که زیاد فکرش درگیر نباشه.
    کارم رو کمتر کردم تا بیشتر کنارش باشم . اما خیلی نگرانم نمیدونم چطوری بیان کنم ، اینکه شاید نتونم اون فرمی که بایست این بچه رو درک کنم یا شاید نیازهایی داشته باشه و با مادرش راحت تر بوده و اون خلا همیشه در وجودش هست.
    مادر من و مادر خانمم خیلی اصرار میکنند که پیش آنها باشه، حتی خواهرم گفتند بفرستم پیش اون در خارج از ایران و نگهش داره. ولی من هیچکدوم رو قبول نکردم گفتم باید پیش خودم باشه و به من بیشتر از همه عادت داره و نیاز داره ، جز این خودم هم با یک روز ندیدنش می میرم
    از اول مهر باید روی درس هایش تمرکز کنم چرا دروغ بگم کاری که هیچوقت نکرده بودم، خیلی سخته همه کارهایش رو با هم هندل کنم. نمیدونم پرستار واسش بگیرم یا با خانواده ها اوکی کنم ، مادرم میگن اگر پیش من بگذاری درس هایش رو هم رسیدگی میکنم ولی میخواهم کنار خودم باشه.
    اگر پیشنهادی دارید راهکاری که تجربه اش رو دارید ممنون میشم محبت کنید
    خوب اقا سیاوش .اصلا نگران نباشید .نیاز هایی که یه مادر مییتونه فقط برا بچش تامین کنه.الان مادر بزرگاشم میتونن این کارو انجام بدن.بیشتر پیش مادر بزرگش باشه بهتره تا یه پرستار.انشاا..پیروز و سربلند باشین
    امضای ایشان
    مهدی76ص

  23. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام یلدا خانم
    بله اینکه پیش من باشه برای من در اولویته ، مادرش رو ازدست داده من که هنوز هستم.
    شما کتابهای درسی دبستان رو این چندسال دیدید؟ در حد راهنمایی هستش یعنی باید حتما روی درس های بچه اشراف کامل داشته باشیم
    این مدت برای من یه دوره فرسایشی بود حدود دو سال بیماری مادرش وحالا نبودن اون، واقعا تحت فشار بودم یه فشاری که بدون هیچ نتیجه ای بوده و الان من هستم و یه کوه از مشکلات که باخودم میگم منم آدمم چقدر میتونم تحمل کنم.
    پدرومادرم رو هم نمیتونم اسیر زندگی خودم کنم .شما فکر کنید وقتی به پدرم مثلا میگم قهوه میخوری؟ میگن ببین مامانت قهوه میخوره؟ یامیگن بذار مامانت هم بیاد با هم قهوه یا چای میخوریم. خوب من پدرو مادرم رو که آنقدر به هم وابسته اند بخصوص پدرم نسبت به مادرم، نمیتونم بگم مادرم یک هفته یک ماه مثلا بیاد پیش بچه من یا هرچند وقت یکدفعه یه مدت بیاد خونه من باشه چون وابستگیشون نمیگذاره،
    کلا از اینکه فکر کنم یک کاری نمیشه یا انجام دادنش سخته، خوشم نمیاد . از طرفی باید با این موضوع کنار بیام هیچ راه دیگه ای نیست

    سلام مجدد
    متوجهم، شرایطتتون آسون نیست و مدتی نیاز هست زمان بگذره که بتونید بهتر با شرایط جدید خودتون رو وفق بدید
    متاسفانه جلوی بعضی اتفاقات ناخوشانید زندگی رو هیچ جوره نمیشه گرفت
    بهترین کار این هست که آدم سعی کنه خودش رو با شرایط وفق بده
    انسان موجودی هست که خیلی زود میتونه با شرایط و تغییر اوضاع زندگی کنار بیاد

    با توجه به اینکه شما اقای فهمیده ای هستید، مطمئنن از پس این شرایط هم به خوبی بر میاید
    کاملا طبیعیه ناراحتی ها تون، میدونم آسون نیست ولی سعی کنید با کمک مشاور و در کنارش گردش و مسافرت روی روحیه تون کار کنید
    بچه رو هم سعی کنید همیشه با خودتون بیرون ببرید، عوض شدن محیط و گردش و مسافرت روحیه رو بهتر میکنه
    اولین مردی که یه دختر میشناسه پدرش هست و خیلی از جنبه های زندگیش مثل اعتماد به نفس و دیدش نسبت به مردها برمیگرده به طرز رفتار و برخوردهای پدر با دختر

    علاوه بر این ها
    شما تمام تلاشتون رو کردید و از این بابت وجدانتون آروم و راحت هست
    ولی متاسفانه یه جایی دیگه کاری نمیشه کرد و با سرنوشت نمیشه جنگید
    مطمئنن همسرتون هم وقتی ببینن شما به خوبی از پس این مسائل برمیاید روحشون شاد میشه

    حالا که شرایط پدرمادرتون به این شکل هست، پس بهتره بچه رو پیش خودتون بذارید
    چون پسرتون هم اینجا نیستن یه مقدار اوایل هندل کردن همه ی کارها با هم آسون نیست ولی یه مدت بگذره براتون بهتر جا میفته
    مطمئنن با این توجه و حساسیت های پدرانه ی شما دخترتون از تربیت درستی برخوردار هست و ان شاالله در آینده ای نه چندان دور جواب این تلاش ها و محبت ها رو با سربلندی و موفقیت و شادی های ایشون میگیرید
    و میبینید که همیشه سعی میکنن هوای شما رو داشته باشن و به نحوی محبت ها رو جبران کنن در حد توانشون
    به خصوص برای شما که اینقدر عاشق دخترتون هستید و به مسائل و تربیتش اهمیت زیادی میدید

    خیلی خوبه که مستقل و خودساخته هستید و البته درستش هم همین هست
    من با نظرات بچه ها موافقم، به نظرم مشورت و همراهی یه مشاور مجرب بتونه کمک زیادی به شما و بچه کنه
    چون مشاور از نزدیک با روحیات دخترتون آشنا میشه و با شناختی که پیدا میکنه خیلی بهتر و دقیقتر میتونه راهنمایی بده.
    میدونم همیشه مراقب دخترتون هستید ولی همیشه سعی کنید دخترتون رو پیش غریبه ها یا هر کسی تنها نذارید
    مگر فامیل هایی که مطمئن هستید.
    هر چند از نظر روانشناسی میگن تربیت سه تا دختر مساوی با تربیت یه پسر هست ولی باز هم این کار شرایط و حساسیت های خاص خودش رو میطلبه
    و باید همیشه مراقبشون بود.
    امیدوارم خداوند بچه هاتون رو براتون نگه دارن و همچنین سایه ی شما همیشه روی سرشون باشه و شاهد سربلندی ها و شادی هاشون باشید.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 07-16-2018 در ساعت 01:15 PM

  24. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    برا دختر هیچ تکیه گاهی مثل پدر نیست

  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام آقا سیاوش وقتتون بخیر
    دوستان راهنمایی‌ها رو کردن و من سعی میکنم چیزی بگم که گزافه‌گویی نباشه!
    خدا رو شکر که به فکر دخترتون هستین! و این باعث تحسین هس که بزرگترین دلمشغولی شما دخترتون و نحوه تربیت ایشون هس!
    در کنار تمام حرف‌هایی که دوستان گفتن
    من فقط میخواستم یک نکته رو یادآور بشم که
    با توجه بیش از حد باعث نشید که دخترتون حس کنه بخاطر نبود مادر باید این توجه رو داشته باشه و این خلا اونقدر عمیق بشه براش که فک کنه نیاز به حمایت دیگران داره تا بتونه از پس خودش بربیاد!
    این احساس باعث میشه بتدریج استقلالش به شما وابسته باشه، یا همیشه این ضعف باهاش همراه باشه که چون مادرم نیست پس من نمیتونم از پس خودم بربیام و دیگران باید حمایتم کنند!!
    فکر میکنم هم شما و هم دخترتون به یه ریکاوری احتیاج داشته باشید! بهرحال سوگواری یکی از عظیم ترین دردهاست که تا مدت‌های مدیدی روح آدم رو زجر میده، بخصوص برای کودکان!
    حتما از مشاور خانواده کمک بگیرید!
    و در مورد درس‌های دخترتون هم تا حدی که خودتون بتونید کمکش کنید!
    فک میکنم بچه‌های الان انقدر باهوش هستند که بتونند مطالب رو درک کنند! و اگر دیدید جایی خیلی مشکل داره میتونید براش معلم خصوصی بگیرید! که در طول هفته یکی دو روز بیاد باهاش کار کنه! میتونه وقتی خونه‌ی پدربزرگش هست این معلم هم باشه که شما خیالتون راحت‌تر باشه! یا وقتایی که خودتون هم خونه هستید!
    برای این میگم که چون اعتقاد دارم بچه‌ها رو نباید با غریبه‌ها تنها گذاشت بهرحال غریبه، غریبه‌است حتی اگر معلم یا دکتر یا ...باشه
    اما درباره اینکه گفتید کنار شما میخوابه! به نظرم خیلی دوستانه در این باره باهاش صحبت کنید!
    مثلا اگه خواست که پیش شما بخوابه بهش بگید که من کنارت هستم اما توی اتاق‌خواب خودت! و بعد با شوخی و خنده ببریدش توی اتاق خودش!
    از وقتایی که شما خودتون تنها خوابیدید براش بگید!
    لابلای صحبت‌هاتون هم بهش قوت قلب بدید، مثه اینکه الان شما دیگه بزرگ شدی، خانم شدی! میتونی خیلی کارهاتو خودت انجام بدی و ....
    قبل از اینکه بخواید مطمئنش کنید که کنارش هستید ، بهش اطمینان بدید که اون میتونه از پس خودش بربیاد!
    و در قبال این کارها تشویقش کنید!
    لازم نیست که حتما بهش هدیه بدید! همین که کلامی تحسینش کنید باور قلبی براش ایجاد میکنید و اعتماد به نفسش تحکیم میشه!
    ببخشید اگه پرحرفی کردم!
    امیدوارم حضور گرم شما و خانوادتون آینده‌ی روشنی رو برای دخترتون رقم بزنه و باعث خوشحالی شما و افتخار خودش باشه
    سلام
    خانم رزمریم با این اوصاف به نظر شما من خیلی برای دخترم وابستگی بوجود آوردم؟
    البته شاید بایست زمان سپری بشه.
    اینکه دخترم توی اتاقش نمیخوابه ،دیشب گفتم بریم روی تخت خودت اونجا بخوابیم.گفت نه میخوام پیش تو باشم.گفتم منم میام کنارتم ،گفت نه من میخوام تو تخت سر جای مامان بخوابم.
    دیگه نتونستم چیزی بگم.

  26. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط maam76 نمایش پست ها
    خوب اقا سیاوش .اصلا نگران نباشید .نیاز هایی که یه مادر مییتونه فقط برا بچش تامین کنه.الان مادر بزرگاشم میتونن این کارو انجام بدن.بیشتر پیش مادر بزرگش باشه بهتره تا یه پرستار.انشاا..پیروز و سربلند باشین

    سلام
    بله حق با شماست هر دو مادربزرگش خیلی حواسشون هست ، پرستار رو کلا منتفی میکنم

  27. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام مجدد
    متوجهم، شرایطتتون آسون نیست و مدتی نیاز هست زمان بگذره که بتونید بهتر با شرایط جدید خودتون رو وفق بدید
    متاسفانه جلوی بعضی اتفاقات ناخوشانید زندگی رو هیچ جوره نمیشه گرفت
    بهترین کار این هست که آدم سعی کنه خودش رو با شرایط وفق بده
    انسان موجودی هست که خیلی زود میتونه با شرایط و تغییر اوضاع زندگی کنار بیاد

    با توجه به اینکه شما اقای فهمیده ای هستید، مطمئنن از پس این شرایط هم به خوبی بر میاید
    کاملا طبیعیه ناراحتی ها تون، میدونم آسون نیست ولی سعی کنید با کمک مشاور و در کنارش گردش و مسافرت روی روحیه تون کار کنید
    بچه رو هم سعی کنید همیشه با خودتون بیرون ببرید، عوض شدن محیط و گردش و مسافرت روحیه رو بهتر میکنه
    اولین مردی که یه دختر میشناسه پدرش هست و خیلی از جنبه های زندگیش مثل اعتماد به نفس و دیدش نسبت به مردها برمیگرده به طرز رفتار و برخوردهای پدر با دختر

    علاوه بر این ها
    شما تمام تلاشتون رو کردید و از این بابت وجدانتون آروم و راحت هست
    ولی متاسفانه یه جایی دیگه کاری نمیشه کرد و با سرنوشت نمیشه جنگید
    مطمئنن همسرتون هم وقتی ببینن شما به خوبی از پس این مسائل برمیاید روحشون شاد میشه

    حالا که شرایط پدرمادرتون به این شکل هست، پس بهتره بچه رو پیش خودتون بذارید
    چون پسرتون هم اینجا نیستن یه مقدار اوایل هندل کردن همه ی کارها با هم آسون نیست ولی یه مدت بگذره براتون بهتر جا میفته
    مطمئنن با این توجه و حساسیت های پدرانه ی شما دخترتون از تربیت درستی برخوردار هست و ان شاالله در آینده ای نه چندان دور جواب این تلاش ها و محبت ها رو با سربلندی و موفقیت و شادی های ایشون میگیرید
    و میبینید که همیشه سعی میکنن هوای شما رو داشته باشن و به نحوی محبت ها رو جبران کنن در حد توانشون
    به خصوص برای شما که اینقدر عاشق دخترتون هستید و به مسائل و تربیتش اهمیت زیادی میدید

    خیلی خوبه که مستقل و خودساخته هستید و البته درستش هم همین هست
    من با نظرات بچه ها موافقم، به نظرم مشورت و همراهی یه مشاور مجرب بتونه کمک زیادی به شما و بچه کنه
    چون مشاور از نزدیک با روحیات دخترتون آشنا میشه و با شناختی که پیدا میکنه خیلی بهتر و دقیقتر میتونه راهنمایی بده.
    میدونم همیشه مراقب دخترتون هستید ولی همیشه سعی کنید دخترتون رو پیش غریبه ها یا هر کسی تنها نذارید
    مگر فامیل هایی که مطمئن هستید.
    هر چند از نظر روانشناسی میگن تربیت سه تا دختر مساوی با تربیت یه پسر هست ولی باز هم این کار شرایط و حساسیت های خاص خودش رو میطلبه
    و باید همیشه مراقبشون بود.
    امیدوارم خداوند بچه هاتون رو براتون نگه دارن و همچنین سایه ی شما همیشه روی سرشون باشه و شاهد سربلندی ها و شادی هاشون باشید.
    سلام
    یلدا خانم به هیچ عنوان بچه ام رو پیش کسی جز خانواده نمیگذارم ، قبل از این اتفاق هم به هیچ عنوان بچه ها رو پیش کسی نمیگذاشتیم
    حتی چند مرتبه همراهم دخترم رو سرکار بردم اما پیش هیچکس جز خانوادم نمیگذارم

  28. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tarah4 نمایش پست ها
    برا دختر هیچ تکیه گاهی مثل پدر نیست
    امیدوارم پدر خوبی باشم

  30. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    خانم رزمریم با این اوصاف به نظر شما من خیلی برای دخترم وابستگی بوجود آوردم؟
    البته شاید بایست زمان سپری بشه.
    اینکه دخترم توی اتاقش نمیخوابه ،دیشب گفتم بریم روی تخت خودت اونجا بخوابیم.گفت نه میخوام پیش تو باشم.گفتم منم میام کنارتم ،گفت نه من میخوام تو تخت سر جای مامان بخوابم.
    دیگه نتونستم چیزی بگم.
    درک میکنم که تو این شرایط نخاید که بیش از این دخترتون ناراحت بشه!
    بهتر هست کم کم شروع کنید
    حرفتون درست هست زمان باید سپری بشه!
    شما هم به این گذر زمان دامن بزنید و کمک کنید زودتر اتفاقات مثبت رخ بدن
    الان نمیشه بهش گفت وابستگی! بهرحال غم این سوگ هنوز تازه هست، و برای کاهش این ناراحتی و دلتنگی این رفتارها طبیعی هستش اما در طولانی مدت ممکنه این وابستگی بسیار عمیق بشه!
    پس از الان شروع کنید که زودتر هم به نتیجه برسید!
    دوره سوگواری شش‌ماه تا یکسال هستش تو این مدت میشه با عطوفت و ملایمت بیشتری رفتار کرد فقط اینکه مواظب هم باشید به گونه‌ای نباشه که بعدها نتونید کنترلش کنید!

  31. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    درک میکنم که تو این شرایط نخاید که بیش از این دخترتون ناراحت بشه!
    بهتر هست کم کم شروع کنید
    حرفتون درست هست زمان باید سپری بشه!
    شما هم به این گذر زمان دامن بزنید و کمک کنید زودتر اتفاقات مثبت رخ بدن
    الان نمیشه بهش گفت وابستگی! بهرحال غم این سوگ هنوز تازه هست، و برای کاهش این ناراحتی و دلتنگی این رفتارها طبیعی هستش اما در طولانی مدت ممکنه این وابستگی بسیار عمیق بشه!
    پس از الان شروع کنید که زودتر هم به نتیجه برسید!
    دوره سوگواری شش‌ماه تا یکسال هستش تو این مدت میشه با عطوفت و ملایمت بیشتری رفتار کرد فقط اینکه مواظب هم باشید به گونه‌ای نباشه که بعدها نتونید کنترلش کنید!
    من که از خدا میخوام توی بغلم باشه حس زندگی به من میده، اما نگران خودش هستم
    ممنونم از راهنمایی تون ، خیلی لطف کردید

  32. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    یلدا خانم به هیچ عنوان بچه ام رو پیش کسی جز خانواده نمیگذارم ، قبل از این اتفاق هم به هیچ عنوان بچه ها رو پیش کسی نمیگذاشتیم
    حتی چند مرتبه همراهم دخترم رو سرکار بردم اما پیش هیچکس جز خانوادم نمیگذارم

    سلام
    خیلی خوبه که اینقدر مراقب و هوشیار هستید
    به نظرم اگه گاهی نیاز باشه پیش خودتون محل کار ببریدش هیچ ایرادی نداره
    اینجوری جلو چشم خودتون هست
    خیالتون هم راحته و تمرکز بیشتری هم روی کاراتون دارید.

    راجب درسشون گفته بودید
    بله دقیقا همینطوره
    کتابهای امروزی بچه ها با قبل فرق کردن
    گاهی کتابهای بچه های فامیل رو میبینم متوجه میشم
    روش های حل مسئله رو تو درس ریاضی خیلی از موارد عوض کردن
    چند وقت پیش برای یکی از بچه های فامیل که کلاس چهارم بودن رفع اشکال میکردم برای درس ریاضی
    دیدم که کتاب ها عوض شدن اول خودم روش ها رو مطالعه کردم بعد بهش یاد میدادم
    مادرش معلم هستن میگفتن من از این روش ها سر در نمیارم زیاد، همه چی رو عوض کردند
    ای کاش سیستم آموزشی کشور توی این تغییر و تحولات یه سری چیزایی که بچه ها توی زندگی بهش نیاز دارند بهشون یاد میداد.

    در مورد کمک کردن خونواده و والدین یا بقیه توی رفع اشکال و یادگیری دروس به نظرم بستگی به مدرسه و شیوه های تدریس داره
    اما فکر می کنم گاهی هم شاید بچه ها براشون یه چیزایی ابهام یا سوال باشه که نیاز به راهنمایی داشته باشن
    فکر نکنم اگه در حد رفع اشکال باشه و وابستگی زیاد پیش نیاد که بچه ها از انجام کاراشون باز بمونن مشکلی داشته باشه
    اما اینجا بهتره نظر روانشناس ها و مشاوره های تحصیلی رو پرسید
    اگه مشاورین عزیز سایت یا کسانی که در این مورد تجربه و آگاهی دارند لطف کنن نظر بدن میتونه مفید باشه.

  34. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    خیلی خوبه که اینقدر مراقب و هوشیار هستید
    به نظرم اگه گاهی نیاز باشه پیش خودتون محل کار ببریدش هیچ ایرادی نداره
    اینجوری جلو چشم خودتون هست
    خیالتون هم راحته و تمرکز بیشتری هم روی کاراتون دارید.

    راجب درسشون گفته بودید
    بله دقیقا همینطوره
    کتابهای امروزی بچه ها با قبل فرق کردن
    گاهی کتابهای بچه های فامیل رو میبینم متوجه میشم
    روش های حل مسئله رو تو درس ریاضی خیلی از موارد عوض کردن
    چند وقت پیش برای یکی از بچه های فامیل که کلاس چهارم بودن رفع اشکال میکردم برای درس ریاضی
    دیدم که کتاب ها عوض شدن اول خودم روش ها رو مطالعه کردم بعد بهش یاد میدادم
    مادرش معلم هستن میگفتن من از این روش ها سر در نمیارم زیاد، همه چی رو عوض کردند
    ای کاش سیستم آموزشی کشور توی این تغییر و تحولات یه سری چیزایی که بچه ها توی زندگی بهش نیاز دارند بهشون یاد میداد.

    در مورد کمک کردن خونواده و والدین یا بقیه توی رفع اشکال و یادگیری دروس به نظرم بستگی به مدرسه و شیوه های تدریس داره
    اما فکر می کنم گاهی هم شاید بچه ها براشون یه چیزایی ابهام یا سوال باشه که نیاز به راهنمایی داشته باشن
    فکر نکنم اگه در حد رفع اشکال باشه و وابستگی زیاد پیش نیاد که بچه ها از انجام کاراشون باز بمونن مشکلی داشته باشه
    اما اینجا بهتره نظر روانشناس ها و مشاوره های تحصیلی رو پرسید
    اگه مشاورین عزیز سایت یا کسانی که در این مورد تجربه و آگاهی دارند لطف کنن نظر بدن میتونه مفید باشه.
    سلام
    بله بسیاری از مدارس برای دروس بچه ها واسه اولیا کلاس میگذارند آنقدر که روش ها عوض شده
    متاسفانه هیچ چیزی درست آموزش داده نمیشه
    خدارو شکر بچه بسیار باهوشیه و خیلی نیاز نیست خودم رو خسته کنم
    ممنون

  35. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نوع رفتار با دخترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    بله بسیاری از مدارس برای دروس بچه ها واسه اولیا کلاس میگذارند آنقدر که روش ها عوض شده
    متاسفانه هیچ چیزی درست آموزش داده نمیشه
    خدارو شکر بچه بسیار باهوشیه و خیلی نیاز نیست خودم رو خسته کنم
    ممنون


    سلام
    بله واقعا
    جای تاسفش باقیه
    نمی دونم کی سیستم آموزشی تو ایران درست میشه

    خیلی خوبه که دخترتون باهوشن
    یاد دادن به بچه ها لذت بخشه به خصوص بچه ی خود آدم باشه اونم دختر
    خدا حفظشون کنه براتون.

  36. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ورود خانم ها ممنوع
    توسط atrin1 در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-20-2015, 03:06 PM
  2. فکر کردن بیش از حد به موضوع
    توسط m.988 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-15-2015, 12:58 AM
  3. شوهر تنوع طلب
    توسط الین در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 02-25-2015, 11:51 AM
  4. حالت تهوع
    توسط pari@ در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 12-08-2014, 08:42 PM
  5. ارتباط نامشروع همسرم
    توسط n.r در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 10-15-2014, 10:29 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد