سلام خسته نباشید .
بنده یک ماهی هست با دختر خانومی اشنا شدم (مجازی) و ادمی ام که خیلی سخت عاشق میشم و از ایشون حالا خوشم اومده .
ایشون سه سال از من بزرگترن و من 18 سالمه اما خلقیات و رفتارمون کاملا با هم جور هست و از نظر چهره یه ادم 20 یا 21 سال رو نشون میدم .
جستجو کردم و دیدم کسایی بودن با این اختلاف سنی اما خوشبخت شدن و نظر 80 درصد مثبت بوده به این قضیه و گفته شد به طرفین بستگی داره .
ایشون تهران هستن و من دورم ، فعلا نه شغلی دارم نه هیچی اما این مهارت رو دارم (توی فضای شغلی بودم) و توانایی رو دارم که تا دوسال اینده شغلی مناسب برای همسرم فراهم کنم .
رابطه ما خوب بود تا چند روز پیش ک قرار شد بیشتر فکراش رو بکنه و به این نتیجه رسید ک تا دوسال اینده نمیتونه برام صبر کنه و قولی نمیده ، خوب این طبیعیه من بهش حق میدم به هرحال دختره ، اما شناختی ک من از این ادم دارم من رو متعجب کرده .
این دختر خیلی به من وابسته بود و هست (احساس میکنم هنوز هست) ، اما میگه من برات صبر میکنم اما قولی هم بهت نمیدم ، میگه حرفای عاشقانه ممنوع (احتمالا برای اینکه وابستگیش کمتر بشه) .
خوب اگر حرفی نزنم به نظر شما به مرور زمان از من سرد نمیشه ؟! خدایی نکرده عزیزی از دست میدیم بعد یه مدت کم کم فراموش میکنیم حالا اینکه جای خود داره .
خوب الان من میتونم چیکار بکنم واقعا نه راه پس دارم نه راه پیش ! از این طرف ممکنه از ازدواج کنه از این طرف تا دوسال دیگه زودتر نمیتونم کارم رو راه بندازم .
دو روز از این قضیه میگذره هم اون حالش بد شده و سردرد گرفته هم من مریض شدم و دو روزه سرکار فعلیم نتونستم برم به خاطر سردردم و ناراحتی روحیم .
نظر شما چیه !؟