سلام
- من ٥ ساله ازدواج كردم.
- به شدت همسرم رو دوست دارم و اون هم همينطور
- همسرم بسيار مهربان هست
- ولي حساس و زود رنج و عصبي و ناسازگار و مغرور
- به خاطر همين هم نتونست سركارش بمونه و كارش رو ول كرد
- الان دو ساله بيكاره از صبح تا شب تو خونه
- حتي اشغال ها رو هم به زور ميبره بيرون
- خرجمونو باباش ميده ( البته ميگه قرضه)
- به همه چيز گير ميده منو مجبور كرده تلگرام و همه شبكه هاي مجازي رو پاك كنم چون دوست نداره با فاميلم و حتي فاميل خودش رابطه داشته باشم
- به خاطر مشكلاتي كه با فاميل من داره و اين مشكلات براي ادماي عادي مشكل تلقي نميشه رفت و امدهامون رو قطع كرديم
- حتي فقط وقتي اعصابش سر جاش باشه اجازه ميده بريم خونه مامانم اينا
- به شدت به باجناق جديدش حسودي ميكنه و حساسه
و هزار تا مشكل ديگه
- وسواس هم كه داره ( مامانش اينا هم دارن)
- مشاوره هم نمياد
تا وقتي من صدام در نياد و هيچي نگم خيلي باهام مهربونه خيلييييي
ولي خب منم ادمم دوست دارم روابط داشته باشم نه اينكه زنداني باشم تو خونه
ولي وقتي صدام در بياد همش تو خونمون جنگه و دعوا و قهر ميكنه
جرات ندارم چيزي ازش بخوام
ايا ادامه اين زندگي عاقلانس؟
نميتونم بدون اون زندگي كنم
از طرفي هم ميبينم عمرم و جوونيم داره تباه ميشه
بچه هم نداريم و با اين مشكلات نخواستيم
هر دو مذهبي هستيم ولي اونا خيلي مذهبي خشك هستن
من چيكار كنم 😭