نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: پشیمانی از گذشته

8841
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38923
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پشیمانی از گذشته

    سلام. من و شوهرم یکساله عقد بودیم الان 4 ماهه رفتیم خونمون.راستش من قبلا عاشق یه مردی بودم که خانوادم مخالفت کردن و گفتن به زور باید با پسر عمت ازدواج کنی چون پسر خوبیه مومنه درآمدش خوبه.خدایی ظاهرشم بد نیست.بعد من احمق که هنوز عاشق بودم باهاش سرد برخورد کردم.تمام مدت عقد میخواست منو ببینه هی من بهونه میاوردم نمیذاشتم بهم دست بزنه.تا اینکه ازدواج کردیم بعد منم سرد برخورد کردم.بعد گفت چته چه مشکلی داری اگه منو نمیخوای چرا بله گفتی؟بعد من احمق ماجرای اون پسره رو گفتم بعد اون قاطی کرد.البته بین منو اون پسره هیچی اتفاق نیافتاده.مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه.منم تصمیم گرفتم بهش محبت کنم.درست موقعی میخواستم محبت کنم اون پسره لعنتی عقد کرد.الان خیال میکنه چون اون عقد کرده من بهش محبت میکنم.بعد بهم میگه تو لیاقتمو نداری و ازین حرفا با اجازتون الانم اوردم خونه بابام رفته وقت طلاق گرفته میگه برو با هرکی میخوای.الان از رفتارای گذشتم پشیمونم و میخوام منو ببخشه هر چقدرم بهش محبت میکنم قربون صدقش میرم میگه فیلم بازی نکن.من احمق قدرشو ندونستم.همه حسرت شوهرمو میخوردن غیر خودم الان که فکر میکنم همه معیارامو داره.کارشناسای سایت لطفا راهنمایی کنید و لطفا اسم طلاقم نیارید و آیا اینکه امکان داره گذشته رو فراموش کنه.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26168
    نوشته ها
    458
    تشکـر
    498
    تشکر شده 272 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nazi6677 نمایش پست ها
    سلام. من و شوهرم یکساله عقد بودیم الان 4 ماهه رفتیم خونمون.راستش من قبلا عاشق یه مردی بودم که خانوادم مخالفت کردن و گفتن به زور باید با پسر عمت ازدواج کنی چون پسر خوبیه مومنه درآمدش خوبه.خدایی ظاهرشم بد نیست.بعد من احمق که هنوز عاشق بودم باهاش سرد برخورد کردم.تمام مدت عقد میخواست منو ببینه هی من بهونه میاوردم نمیذاشتم بهم دست بزنه.تا اینکه ازدواج کردیم بعد منم سرد برخورد کردم.بعد گفت چته چه مشکلی داری اگه منو نمیخوای چرا بله گفتی؟بعد من احمق ماجرای اون پسره رو گفتم بعد اون قاطی کرد.البته بین منو اون پسره هیچی اتفاق نیافتاده.مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه.منم تصمیم گرفتم بهش محبت کنم.درست موقعی میخواستم محبت کنم اون پسره لعنتی عقد کرد.الان خیال میکنه چون اون عقد کرده من بهش محبت میکنم.بعد بهم میگه تو لیاقتمو نداری و ازین حرفا با اجازتون الانم اوردم خونه بابام رفته وقت طلاق گرفته میگه برو با هرکی میخوای.الان از رفتارای گذشتم پشیمونم و میخوام منو ببخشه هر چقدرم بهش محبت میکنم قربون صدقش میرم میگه فیلم بازی نکن.من احمق قدرشو ندونستم.همه حسرت شوهرمو میخوردن غیر خودم الان که فکر میکنم همه معیارامو داره.کارشناسای سایت لطفا راهنمایی کنید و لطفا اسم طلاقم نیارید و آیا اینکه امکان داره گذشته رو فراموش کنه.
    سلام
    يه سوالي داشتم
    همسرتون از اول به شما علاقه داشتن؟
    يا ايشون هم به اصرار خانوادشون ازدواج كردن؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38923
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط parsana نمایش پست ها
    سلام
    يه سوالي داشتم
    همسرتون از اول به شما علاقه داشتن؟
    يا ايشون هم به اصرار خانوادشون ازدواج كردن؟
    ازدواجمو سنتی بود ولی ازم خوشش میومد

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه
    ============

    چرا حس میکنم حالا که از عشقتون رونده شدید و از اینجا مونده برگشتید دنبال شوهرتون؟؟؟

    و آیا اگه شوهرتون وضعش مالیش خوب نبود بازم برمیگشتید؟؟؟

    نمیدونم چرا نسبت به حرفهای شما اینطوری حس واسم به وجود اومد که تو ذهنتون گفتید ایول شوهره وضعش خوب شده پس چرا خودم که زنشم اسما تورش نکنم و بزارم بقیه تورش کنند

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26168
    نوشته ها
    458
    تشکـر
    498
    تشکر شده 272 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nazi6677 نمایش پست ها
    سلام. من و شوهرم یکساله عقد بودیم الان 4 ماهه رفتیم خونمون.راستش من قبلا عاشق یه مردی بودم که خانوادم مخالفت کردن و گفتن به زور باید با پسر عمت ازدواج کنی چون پسر خوبیه مومنه درآمدش خوبه.خدایی ظاهرشم بد نیست.بعد من احمق که هنوز عاشق بودم باهاش سرد برخورد کردم.تمام مدت عقد میخواست منو ببینه هی من بهونه میاوردم نمیذاشتم بهم دست بزنه.تا اینکه ازدواج کردیم بعد منم سرد برخورد کردم.بعد گفت چته چه مشکلی داری اگه منو نمیخوای چرا بله گفتی؟بعد من احمق ماجرای اون پسره رو گفتم بعد اون قاطی کرد.البته بین منو اون پسره هیچی اتفاق نیافتاده.مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه.منم تصمیم گرفتم بهش محبت کنم.درست موقعی میخواستم محبت کنم اون پسره لعنتی عقد کرد.الان خیال میکنه چون اون عقد کرده من بهش محبت میکنم.بعد بهم میگه تو لیاقتمو نداری و ازین حرفا با اجازتون الانم اوردم خونه بابام رفته وقت طلاق گرفته میگه برو با هرکی میخوای.الان از رفتارای گذشتم پشیمونم و میخوام منو ببخشه هر چقدرم بهش محبت میکنم قربون صدقش میرم میگه فیلم بازی نکن.من احمق قدرشو ندونستم.همه حسرت شوهرمو میخوردن غیر خودم الان که فکر میکنم همه معیارامو داره.کارشناسای سایت لطفا راهنمایی کنید و لطفا اسم طلاقم نیارید و آیا اینکه امکان داره گذشته رو فراموش کنه.
    ببخشيد سوالاتم رو يكجا نپرسيدم
    ميشه سن خودتون و همسرتون رو هم بگين؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38923
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط parsana نمایش پست ها
    ببخشيد سوالاتم رو يكجا نپرسيدم
    ميشه سن خودتون و همسرتون رو هم بگين؟
    من 23 و شوهرم 25

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38923
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه
    ============

    چرا حس میکنم حالا که از عشقتون رونده شدید و از اینجا مونده برگشتید دنبال شوهرتون؟؟؟

    و آیا اگه شوهرتون وضعش مالیش خوب نبود بازم برمیگشتید؟؟؟

    نمیدونم چرا نسبت به حرفهای شما اینطوری حس واسم به وجود اومد که تو ذهنتون گفتید ایول شوهره وضعش خوب شده پس چرا خودم که زنشم اسما تورش نکنم و بزارم بقیه تورش کنند
    چرا تهمت میزنی.خود تو تا حالا اشتباه نکردی؟تا حالا با کسی بد برخورد نکردی بعد فهمیدی چقد خوبه؟راستش آره اونموقع کور بودم خوبیهاشو نمیدیدم.من بیشتر بخاطر شخصیتش و ظاهر خوبش و محبت های قبلنش دوستش دارم البته پولم خوبه ولی اون با حمایت باباش پولدار شده و همتون میدونید هیچ مردی تو 25 انقدر پولدار نمیشه.البته خیلی زرنگه و ممکن بود هر کی جای اون باشه پولای باباشو به باد بده.

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38923
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    در ضمن من راهنمایی میخوام نه سرزنش.خودم به اندازه کافی خودمو سرزنش کردم.

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38923
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه
    ============

    چرا حس میکنم حالا که از عشقتون رونده شدید و از اینجا مونده برگشتید دنبال شوهرتون؟؟؟

    و آیا اگه شوهرتون وضعش مالیش خوب نبود بازم برمیگشتید؟؟؟

    نمیدونم چرا نسبت به حرفهای شما اینطوری حس واسم به وجود اومد که تو ذهنتون گفتید ایول شوهره وضعش خوب شده پس چرا خودم که زنشم اسما تورش نکنم و بزارم بقیه تورش کنند
    دوست عزیز نمیدونم چرا بد برداشت کردید بین من و اون پسره هیچی نبوده و فقط سلام و احوالپرسی بعد بهم ابراز علاقه کرد و بعد من گفتم بیا خواستگاری که اون اومد ولی خانوادم مخالفت کردن همین نه بیشتر.

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26168
    نوشته ها
    458
    تشکـر
    498
    تشکر شده 272 بار در 183 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    به نظرم چون ازدواجتون فاميلي بوده اين مسأله رو با پدر و مادرتون هم در ميون بذاريد

    خودتون هم با همسرتون حرف بزنيد بگيد كه زندگيتون رو دوست داريد و اشتباه كرديد

    و اينكه پدر و مادرتون احتمالا با عمه تون صحبت ميكنن و ايشون هم با پسرشون حرف ميزنن به هر حال هيچ پدر و مادري نميخان زندگي بچشون خراب شه...

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nazi6677 نمایش پست ها
    چرا تهمت میزنی.خود تو تا حالا اشتباه نکردی؟تا حالا با کسی بد برخورد نکردی بعد فهمیدی چقد خوبه؟راستش آره اونموقع کور بودم خوبیهاشو نمیدیدم.من بیشتر بخاطر شخصیتش و ظاهر خوبش و محبت های قبلنش دوستش دارم البته پولم خوبه ولی اون با حمایت باباش پولدار شده و همتون میدونید هیچ مردی تو 25 انقدر پولدار نمیشه.البته خیلی زرنگه و ممکن بود هر کی جای اون باشه پولای باباشو به باد بده.
    خانم محترم من که نیومدم با شما خدای ناکرده دعوا کنم که اینطوری جبهه میگیرید.من نظر شخصی خودم را گفتم حالا شما میتونید قبول کنید میتونید قبول نکنید.

    به نظر من شما برای شوهرتون یک رقیب تراشی کردید پس طبیعیه رفتار شوهرتون اینطوری باشه . و اینجا سیاست شما را میطلبه که چجوری بهش ثابت کنید که اولین و آخرین عشق زندگی شما اون هستش

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38467
    نوشته ها
    498
    تشکـر
    370
    تشکر شده 387 بار در 249 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nazi6677 نمایش پست ها
    سلام. من و شوهرم یکساله عقد بودیم الان 4 ماهه رفتیم خونمون.راستش من قبلا عاشق یه مردی بودم که خانوادم مخالفت کردن و گفتن به زور باید با پسر عمت ازدواج کنی چون پسر خوبیه مومنه درآمدش خوبه.خدایی ظاهرشم بد نیست.بعد من احمق که هنوز عاشق بودم باهاش سرد برخورد کردم.تمام مدت عقد میخواست منو ببینه هی من بهونه میاوردم نمیذاشتم بهم دست بزنه.تا اینکه ازدواج کردیم بعد منم سرد برخورد کردم.بعد گفت چته چه مشکلی داری اگه منو نمیخوای چرا بله گفتی؟بعد من احمق ماجرای اون پسره رو گفتم بعد اون قاطی کرد.البته بین منو اون پسره هیچی اتفاق نیافتاده.مشکل بزرگتر از جایی شروع شد که شوهرم خیلی پولدار شد و حسابی کارش گرفت و الان ماشین خارجی گرفته و داره خونه انچنانی میسازه.منم تصمیم گرفتم بهش محبت کنم.درست موقعی میخواستم محبت کنم اون پسره لعنتی عقد کرد.الان خیال میکنه چون اون عقد کرده من بهش محبت میکنم.بعد بهم میگه تو لیاقتمو نداری و ازین حرفا با اجازتون الانم اوردم خونه بابام رفته وقت طلاق گرفته میگه برو با هرکی میخوای.الان از رفتارای گذشتم پشیمونم و میخوام منو ببخشه هر چقدرم بهش محبت میکنم قربون صدقش میرم میگه فیلم بازی نکن.من احمق قدرشو ندونستم.همه حسرت شوهرمو میخوردن غیر خودم الان که فکر میکنم همه معیارامو داره.کارشناسای سایت لطفا راهنمایی کنید و لطفا اسم طلاقم نیارید و آیا اینکه امکان داره گذشته رو فراموش کنه.
    سلام دوست گرامی
    متاسفانه شما در وضعیت دشواری قرار گرفتین.
    در صورتی که احساس ایشون برطرف نشه، ممکنه تا ابد همین نگاه رو به شما داشته باشند و حتی اگه با شما بمونند، همین رو به شما بگن.

    بهتره یه شب یه شام جای خلوتی قرار بزارید و هرچی که تو دلتون هست رو بهشون بگید. در اوج آرامش و احترام.
    فقط نباید بگی من پشمیونم، بگو من میخوام باشی باهاتون زندگی کنم نری.
    هم زمان شانس اینکه موفق نشید وجود داره، اگر هم نشد دنیا به آخر نرسیده.

  13. کاربران زیر از M.D Karimi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2018
    شماره عضویت
    39041
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    از خدا بخواه اون مهری ک بهت داشته به دلش برگرده اون بهت بی اعتماد شده بگو هرکی ی گذشته ای داشته ک تموم شده دلیل نمیشه اینقد سخت وسفت رفتارکنی

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42492
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    16
    تشکر شده 31 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : پشیمانی از گذشته

    باید باهاش حرف بزنی
    تو یه فضای خلوت و غیر احساسی. چون اگه احساسی حرف بزنی فکر میکنه داری خرش میکنی
    منطقی باهاش حرف بز ن و کل ماجرا رو بگو و این که هیچ حسی به یارو نداری و اگه ازت جدا بشه بزرگترین ربه روحی زندگیتو میخوری
    دلشو قرص ک ن . با منطق

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد