سلام.
در این مقاله ، یکی از سخنرانیهای بسیار مفید و کاربردی آقای محمدپیام بهرام پور( استاد مهارتهای سخنرانی و فن بیان) درباره آموزش تقویت هوش کلامی خدمت شما ارائه میشه که قبل از اون و در ابتدا به توضیح مختصری درباره هوش کلامی و هوشهای چندگانه میپردازیم؛
-------------------------------
احتمالاً میدانید که هوش کلامی یکی از اجزای هوشهای چندگانه گاردنر است و میتواند آن را بهبود بخشید و رشد بسیار زیادی داد.
هوش های چندگانه گاردنر چیست؟
هاوارد گاردنر (Howard Gardner) روانشناس دانشگاه هاروارد که به خاطر نظریه هوش چندگانه (multiple-intelligence) برای کودکان شهرت فراوانی دارد، به بررسی این فاصله عظیم پرداخته است.
گاردنر هفت نوع جداگانه هوش (در زمینه آموزشی) را شناسایی نموده است. (که البته تعداد آن خیلی مهم نیست و به 9 عدد هم رسیده است) و یکی از این هوشها هم هوش کلامی است.
هوش کلامی دقیقاً چیست؟
اگر بخواهیم کوتاهترین تعریف ممکن از هوش کلامی را داشته باشیم میتوانیم بگوییم.:
توانایی کاربرد موثر زبان مادری و گاه سایر زبان ها به صورت شفاهی یا نوشتاری.
هوش کلامی با کلمات سرو کار دارد. حال میتواند در غالب یک سخنرانی باشد یا در داستان سرایان، روزنامه نگاران، وکلا و…
این هوش، اساس توانایی در اطلاع رسانی موثر، ترغیب نمودن، مباحثه، تدریس و سرگرم نمودن است.
افرادی که در این زمینه باهوش هستند، جذاب صحبت میکنند، لحن خوبی دارند، از جملات مناسب استفاده میکنند، معمولاً به خوبی طنز پردازی میکنند و در چنین حیطههایی مهارت فراوانی دارند.
آنها از شنیدن صدای کلمات لذت میبرند و کتابخوانانی حریص یا نویسندگانی شیرین قلم خواهند شد.
این موضوع شامل چه مهارتهایی است؟
افرادی که هوش کلامی بالایی دارند (یا میخواهند هوش کلامی بالایی داشته باشند) باید در زمینههای زیر مهارتهای خوبی را کسب کنند.
گوش کردن
حرف زدن
قصه گفتن
توضیح دادن
درس دادن
طنز پردازی
دریافت مفهوم و معنی کلمه ها
به خاطر سپاری و به یاد آوردن اطلاعات
قانع کردن دیگران با کمک کلمه ها و واژگان
نکته جالب این است که تمام اینمهارتها قابل یادگیری هستند و با تمرین و یادگیری میتوان در آنها به مهارتهایی ارزشمند دست یافت.
به همین دلیل در متن زیر به این موضوع پرداختیم که چطور میتوان هوش کلامی و تسلط بر کلام را افزایش داد و بهتر صحبت کرد؟
تعریف ما از هوش کلامی چیست؟
همانطور که در عقبتر گفتیم، تعریف کلی هوش کلامی عبارت است از :
توانایی کاربرد موثر زبان مادری و گاه سایر زبان ها به صورت شفاهی یا نوشتاری.
بنابراین وقتی در این تعریف «عبارت کاربرد موثر زبان» مطرح میشود، مهارتهایی خاص در موقعیتهایی خاص مطرح میشود که قابل بحث هستند. آن هم مهارتهایی که در کشور ما بسیار پررنگ هستند. مثل:
حاضر جوابی
نفوذ و متقاعد سازی
هیپنوتیزم کلامی
طنز پردازی
بداهه گویی
جوابهای قاطعانه دادن
جذاب روایت کردن
و...
بنابراین شاید تعریف هوش کلامی در کشور ما با بسیاری از کشورهای دیگر متفاوت باشد و پیچیدگیهای خاصی داشته باشد که سعی میکنیم در مورد آن توضیحاتی ارائه کنیم.
ارتباط هوش کلامی با هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی (EQ) توانایی تشخیص احساسات و عواطف خود و دیگران است و هدفش عبارت است از:
1- برانگیختن خودمان و دیگران
2- به کارگیری هیجانات و عواطف در برقراری ارتباط موثر با دیگران
و هوش کلامی هم طبق تعریف، میشود کاربرد موثر زبان به صورت شفاهی و یا نوشتاری؛
در حقیقت میتوان گفت که هوش کلامی و هوش هیجانی ارتباطات نزدیکی با یکدیگر دارند و همپوشانیهای جدی با هم دارند اما مفهوم کلی آنها در روانشناسی به صورت کلی متفاوت است.
آنچه در اینجا به آن میپردازیم هوش کلامی است و نیم نگاهی هم به هوش هیجانی داریم.
----------------------------------
به نام خدا
عرض سلام دارم خدمت شما همراهان عزیز،
همانطور که میدانید قرار هست در مورد مهارتهای افزایش هوش کلامی با شما عزیزان صحبت بکنم و توضیحات بیشتری را در رابطه با این مهارت کلامی مطرح کنم.
بعد از اینکه با مقوله هوشهای چندگانه آشنا شدید و متوجه شدید که هوشهای چندگانه چه هستند میتوانیم برویم سراغ این موضوع که هوش کلامی را چطور میتوان ارتقا داد.
هوش کلامی اجزا خیلی خیلی زیادی دارد. اگر بخواهیم یک مرور کلی داشته باشیم میتوانیم بگوییم که:
گوش کردن، صحبت کردن، استفاده از واژگان، داستان گفتن، لحن ما، نوع بیان ما، انتخاب واژگان ما و خیلی از موضوعات دیگر برمیگردد به مقولهی هوش کلامی که یک قسمت عمده از موفقیت ما را تشکیل میدهد.
برایان تریسی در کتاب خودش فکر میکنم عنوان کتاب جذابیت هست، اگر دقیق خاطرم باشد و یک عدد خیلی بالایی را میگوید فکر میکنم میگوید:
85% موفقیت افراد به این دلیل هست که آنها ارتباطات و نوع مهارتهای ارتباطی خودشان را خیلی زیاد ارتقا دادند.
و این بسیار مهم هست و اهمیت این موضوع را نشان میدهد و خوشحالم با کسانی دارم صحبت میکنم الان که این موضوع برای آنها بسیار بسیار مهم هست و در پی یادگیری آن هستند.
اما برویم سراغ راهکارهایی برای اینکه چطور هوش کلامی خودمان را ارتقا بدهیم.
در اینجا من میخواهم چهار راهکار برای افزایش هوش کلامی را با شما عزیزان به اشتراک بگذارم.
آمادگی: راهکار اول
اولین موضوع این هست:
این جمله را به خاطر داشته باشید:
آماده نشدن برای چیزی، آماده شدن برای شکست هست.
خیلی عجیب هست وقتی میبینم بسیاری از مدیرانی که من به عنوان مشاور در خدمت آنها هستم یا با آنها فعالیتهایی را انجام میدهم در یک موضوعی بسیار مطرح هستند اما خودشان را هیچوقت برای صحبت راجع به آن موضوع آماده نمیکنند.
بگذارید یک مثال بزنم.
فرض کنید شما یک روانشناس هستید، به احتمال 90% سوالاتی که از شما پرسیده میشود راجع به ازدواج هست. خب قطعاً شما باید یکسری صحبتهایی را از قبل برای خودتان آماده کنید.
مثالی که بارها در دورهها و کلاسها گفتم مثال فردی بود که من مشاور آن فرد بودم و ایشان جزء ثروتمندترین افراد ایران بودند، خب بلاشک شما از ثروتمندترین فرد ایران نمیپرسید خمیردندانتان چی هست؟!! یا اینکه حالتان چطور است؟!
معمولاً سوالی که همهی ما داریم این هست که شما چطوری ثروتمند میشوید؟
خب آن فرد خیلی راجع به این موضوع فکر نکرده بود و همیشه یک جواب متفاوت و نه خیلی قدرتمند را ارائه میکرد.
درصورتیکه ما نشستیم و خودمان را آماده کردیم برای سوالات احتمالی و بعد چند سخنرانی بسیار زیبا طراحی کردیم.
حالا این سخنرانیها قرار نبود لزوماً در سالن اصلی برج میلاد ارائه بشود. نه، حتی در جمعهای خانوادگی هم خیلیها از این فرد این را میپرسیدند و چون در ذهن خودش این صحبت را آماده کرده بود خیلی راحت میتوانست این کار را انجام بدهد.
پس تمرینی که میخواهم به شما عزیزان بگویم این هست:
لیست سه موضوع متداول در زندگی شخصی خودتان را بنویسید و وقتی که این لیست را نوشتید حالا برای این سه موضوع صحبتهایی را از قبل آماده کنید.
مثلاً اگر کارمند دادگستری هستید، حتماً یکسری سوالات حقوقی متداول از شما پرسیده میشود. فکر کنید، این سه موضوع را پیدا بکنید و راجع به آن صحبت بکنید.
اگر در کار ملک هستید، بلاشک از شما خواهند پرسید که اوضاع بازار چطوری هست؟ بنابراین باید بتوانید به این سوال به خوبی جواب بدهید.
پس کار اول از چهار کاری که میخواهیم امروز راجع به آن صحبت کنیم این شد:
خودمان را برای شرایطی که به احتمال زیاد مورد پرسش واقع خواهیم شد، آماده بکنیم.
یکبار دیگر میگویم: آماده نشدن برای چیزی، آماده شدن برای شکست است.
راهکار دوم: ساخت لیستها
ما باید برای خودمان تعدادی لیست آماده بکنیم و در این لیست نکات مختلفی را بنویسیم.
مثلاً در موبایلم من سه تا پوشه دارم، سه تا فایل دارم، یکی واژههای جالبی هست که یاد میگیرم و مناسب میبینم که استفاده بکنم. دوم، نقل قولهای جالب هست و سوم داستانهای جالب.
پس من همهی اینها را در موبایل خودم وارد میکنم و بعد وارد کامپیوترم میکنم که آنها را به صورت منسجم داشته باشم و بعد از یکسال مثلاً شما میبینید یک بانک عظیمی از نقلقولهای بسیار زیبا، داستانهای بسیار جذاب و واژگان مناسب را سراغ دارید که میتوانید هر موقع لازم داشتید به آن مراجعه کنید
و گهگداری با نگاه کردن به آنها خیلی خیلی راحتتر میتوانید در گفتگوهای روزمره از آن بهره ببرید.
خیلی راحت بگویم حاضر جوابتر میشویم. افرادی را دیدیم وقتی از آنها سوالی میپرسیم خیلی قشنگ از یک ضربالمثل، از یک داستان، از یک نقلقول برای جواب دادن به ما استفاده میکنند.
همهی ما میگوییم:
وای چقدر خوب جواب داد، چقدر عالی بود. درصورتیکه ما هم خیلی راحت میتوانیم به این جایگاه برسیم.
هنر این هست که یک زحمت خیلی کوچک به خودمان بدهیم، همین الان یک فایلی را در گوشیمان باز کنیم و نقلقولها، داستانها و واژههایی که مناسب میبینیم را در آن اضافه بکنیم.
پس این هم شد گام دوم.
خاطره صبح گاهی: گام سوم.
کاری که یک مقدار شاید عجیب به نظر برسد، اما این کار را انجام بدهید و نتیجهاش را ببینید.
این کار خاطرهی صبحگاهی نام دارد.
لطفاً هر روز صبح بلافاصله بعد از اینکه از خواب بیدار شدید، حتی قبل از اینکه صورت خود را بشورید یک کاغذ و قلم را از قبل آماده بگذارید و از شب قبل آماده بگذارید، به محض اینکه بیدار شدید 2500کلمه راجع به هر چیزی که دوست داشتید بنویسید، همین.
و اصلاً مهم نیست که موضوعش چی باشد، ساختارش چطور باشد. راجع به هر چیزی که دوست داشتید 250کلمه بنویسید و بعد از 40روز خواهید دید که همین کار ساده چقدر مهارتهای کلامی و هوش کلامی شما را ارتقا خواهد داد.
من برای این موضوع دلایل علمی بسیار زیادی دارم اما از شما میخواهم که در این فرصت بسیار کوتاه به من اعتماد بکنید و این کار را انجام بدهید .
پس کار سوم هم این شد:
خاطرهی صبحگاهی قبل از شروع روز عادیمان و روال عادیمان باید نوشته بشود.
اگه جاش بودم و آخرین گام، گام چهارم.
یک بازی جالب هست. بازی که باخودمان انجام میدهیم و آن هم این هست:
اگر جای دیگران بودم چه کار میکردم؟؟؟
خب ما در طول روز گفتگوهای خیلی زیادی از آدمهای مختلف میبینیم و یکی از بهترین روشها این هست خودمان را بگذاریم جای دیگران و فقط به خاطر اینکه مهارتهای بیانمان بهتر شود نه اینکه بخواهیم دیگران را قضاوت بکنیم، اصلاً این کار درست نیست، فقط به خاطر اینکه بیانمان بهتر شود میگوییم اگر من جای این فرد بودم و میخواستم اثرگذارتر باشم از این واژه استفاده میکردم.
مثلاً شما سوار تاکسی میشوید و راننده تاکسی به شما میگوید که: دستت درد نکنه!
و شما میگویید که خب من اگر جای این فرد بودم از چه واهای استفاده میکردم که بهتر باشد؟ مثلاً شاید سپاسگذارم بهتر باشد.
یا مثلاً به یک ادارهای مراجعه میکنید، فرد وقتی که میخواهد شما را صدا کند میگوید: بعدی!
و با خودتان فکر میکنید که اگر من جای این فرد بودم و میخواستم بهتر صحبت بکنم شاید باید میگفتم: نفر بعدی لطفاً یا ممکن هست که تشریف بیاورید.
همینطور که وقتی ذهنمان را درگیر این کار بکنیم، مغزمان بسیار فعالتر میشود و وقتی که نوبت به خودمان میرسد خواهیم دید که خیلی خیلی بهتر این کار را انجام میدهیم.
پس ما چهار کار بسیار ساده برای افزایش هوش کلامی گفتیم.
اول اینکه خودمان را برای شرایطی که در آن حضور داریم آماده بکنیم. قرار شد که سه موضوع را انتخاب بکنیم و آماده بکنیم یک صحبت راجع به آنها.
دوم اینکه لیستهایی از واژهها نقلقولها و داستانها بسازیم.
سوم اینکه خاطرهی صبحگاهی را قبل از شروع روز عادی بنویسیم.
و چهارم اینکه فرض کنیم اگر جای دیگران بودیم چطور صحبت میکردیم.
با این چهار کار ساده شما خواهید دید که هوش کلامیتان خیلی خیلی ارتقا پیدا خواهد کرد و فرقی نمیکند که شما خوب صحبت میکنید یا بد.
اگر بد صحبت میکنید، خوب خواهید شد و اگر خوب صحبت میکنید، عالی خواهید شد.
پس این تمرین برای همه هست، هم افرادی که در جایگاه خوبی نیستند؛ هم افرادی که حتی حرفهای هستند.