نوشته اصلی توسط
M.D Karimi
هیچ بعید نیست شما هم از برخی اعتقادات، گفتار و رفتار کسایی که به عنوان روشنفکر/تحصیل کرده/باسواد و... میشناسید شوکه شده باشید. اما به راستی چه چیزی باعث شده روشنفکر و تحصیل کرده ایرانی گاهی رفتارها، اعتقادات و گفته هاشون انقد عجیب باشه. مثلاً آقایی که ارشد یکی از بهترین دانشگاه ها رو داره نگاهش به مسایل مختلف فرق خاصی با یه بی سواد تو روستا نداشته باشه؟!
عامل/محرک اول شرایط محیطی و اجتماعی در سطح کلان هستند، وقتی همه چیز در یک جایی بهم ریخته باشه و ضد ارزش ها به عنوان ارزش معرفی و تبلیغ شوند، خود به خود ویژگی های منفی آدم ها تقویت می شود و فرقی نمی کند بی سواد باشی یا دکترا، مونث باشی یا مذکر. در شرایطی که نیاز به معرفی نداره، یک سیکل معیوب فراگیر شکل میگیره و همه رو تحت تاثیر قرار میده. در چنین جایی همه به این نتیجه می رسند که سودجویی، چاپلوسی، ریاکاری، بی رحمی و نداشتن همدلی و فداکاری و.... تنها راه بقا است.
اما عامل دوم که تاثیر بیشتری داره، خونواده و محیط رشد است. کسی که تا ده های دوم و سوم زندگیش تو یه خونواده سنتی/مذهبی بوده و از همون سال های اول زندگی افکار و طرز فکر و عقایدش رو همینا شکل دادن و درگیر چنین چیزایی بوده، شاید مهندس بشه، شاید ارشد بگیره شاید دکتر بشه، اما هنوز همون افکار باهاشه. برای همین میبینید طرف با بهترین تحصیلات عالی وقتی به خودخواهی/حق و حقوق/بچاپ بچاپ و مسایل دیگه ای مثل حقوق زن میرسه، فرق خاصی با یک آدم بی سواد نداره.
همچنین کسی که سال ها در چنین محیطی رشد و زندگی کرده، شاید در جایی مثل دانشگاه یا بعدتر در دهه سوم و چهارم زندگی به یه سطح تازه ای از اندیشه برسه یا اصطلاحا روشنفکر برسه، اما هنوز ریشه های کودکی و نوجوانی خودش رو حفظ میکنه. برای همین مبینی طرف داعیه دار حقوق زن و آدم و حیوان و محیط زیسته، اما یه جایی مثل ترافیک هیچ فرقی با آدمای دیگه نداره.
دفعه بعد که از یک تحصیل کرده، از یه به اصطلاح روشنفکر چیز عجیبی می شنوید، زیاد تعجب نکنید...