نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: بیوگرافی هنرمندان

20238
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیوگرافی الناز حبیبی + عکس

    الناز حبیبی بازیگر خوش چهره ایرانی در کودکی عاشق تئاتر بود و تئاتر بازی میکرد وی از سال 1378 با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری میکرد وی تاکنون در چند مجموعه تلویزیونی مانند دردسرهای عظیم ایفای نفش کرده است
    زمینه فعالیت : بازیگر
    ملیت : ایران
    تولد : ۲۱ مرداد 1367تهران، ایرانادرس پیج اینستاگرام : elnazhabibi67
    سال‌های فعالیت : ۱۳۷۸ – اکنون

    با وجود اینکه خانواده من در خارج از کشور زندگی می کنند، اما همچنان آداب و رسوم ایرانی را زنده نگه میدارند و حتی می توان گفت تا حد زیادی سنتی هستند، به همین خاطر مراسم خواستگاری ما به همان شیوه مرسوم سنتی برگزار شد و ما در منزل، میزبان خانواده داماد بودیم، خوشبختانه چون من و مهدی حرف هایمان را با هم زده بودیم، ترس و استرسی بابت خواستگاری نداشتیم
    وقتی حرف مهریه و رسم و رسوم مربوط به عروسی به میان آمد. من و مهدی تصمیم گرفتیبم خودمان را کنار بکشیم و مسائل را به بزرگترها واگذار کنیم چون می دانستیم آنها به دلیل اشرافشان نسبت به این مسائل، زبان هم را به خوبی می دانند و به قول معروف می دانند چگونه با هم صحبت کنند. به هر حال میزان مهریه را پدر من تعیین کرد و من دخالتی در مورد آن نداشتم. البته این صحبت ها بدون کمترین چالش و اختلاف نظری بیان شد چون خانواده های ما به لحاظ سطح به هم نزدیک بودند و ما مشکلی در این خصوص با هم نداشتیم.
    الناز حبیبی متولد ۲۱ مرداد ۱۳۶۷ در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون و دانش آموخته رشته تدوین است.الناز حبیبی در سال ۱۳۹۱ با مهدی صاحب زمانی ازدواج کرد. الناز حبیبی در کودکی کار تئاتر انجام می‌داده، او از سال ۱۳۷۸ کارش را با کانون پرورش فکری کودکان شروع کرده تا به اینجا که چند سریال و فیلم سینمایی بازی کرده است.



    پس از آن آقای «سعید سلطانی» برای ۳ تا از فیلم‌هایش الناز حبیبی را انتخاب می‌کند و کم‌کم به‌صورت جدی‌تر این حرفه را دنبال می‌کند. الناز حبیبی برای ۳ فیلم از کیانوش عیاری جلوی دوربین رفت، سریال «فاصله‌ها» را بازی کرد و بعد با پروژه سینمایی «پیتزا مخلوط» همکاری کرده، سریال «سی‌امین روز» که در ماه رمضان پخش شد را بازی کرد و همچمنین در سریال آقای «سیروس مقدم» به نام تاثریا نقش آفرینی کرده است.
    سلام. الناز حبیبی در فصل گرم اما زیبای تابستان به دنیا آمد. دقیقا 21/5/1367، مجرد و دانشجوی رشته تدوین است. الناز از سال 1378 کارش را با کانون پرورش فکری کودکان شروع کرده تا به اینجا که چند سریال و فیلم سینمایی بازی کرده.نقطه افتخار کارنامه‌امبازی در سریال «روزگار قریب» آقای کیانوش عیاری همیشه برایم یک افتخار بزرگ است، اما کاری که باعث شد من دیده شوم، سریال «فاصله‌ها» بود، سریالی که در میان مردم جای خود را باز کرده بود و همه آن را دوست داشتند. نقش صبا برایم یک نقطه پرتاب بود.بازی در کارهای مناسبتیسریال پنج کیلومتر تا بهشت و سی امین روزانرژی مردمما مردمان بسیار با هوشی داریم.این که کارها را مو به مو دنبال می‌کنند و برای دیدن کارها وقت می‌گذارند ارزش زیادی دارد. گاهی از مردم برخوردهایی را می‌بینم که باورش برایم سخت است، آنها هنوزهم «صبای فاصله‌ها» را به یاد دارند و برایش دلسوزی می‌کنند. همین برخوردها برای من یعنی بزرگ‌ترین پاداش.


    خدا چه روزی را نیاره؟آرزو می‌کنم خدا خیلی از روزها را نیاورد. خدا هیچ وقت روزی را نیاره که دل کسی بشکنه واتفاق بدی برای کسی بیفته و کسی غمگین باشه. آرزو می‌کنم همه آدم‌ها همیشه در آرامش مطلق زندگی کنند.الناز حبیبی کیه؟!سعی می‌کنم آدم صبوری باشم. از خودم تعریف نمی‌کنم اما شدیدا آدم رازداری هستم. برای دوستی و رفاقت ارزش زیادی قائلم.سعی می‌کنم کسی را از خودم نرنجانم و تمام تلاشم این است که انسان خوبی باشم.


    هزینه الناز حبیبی شدنمن برای کارم وقت گذاشتم، انرژی زیادی را برای کاری که دوست دارم صرف کردم، پس گران‌ترین چیزی که پرداخت کردم عمرم بوده. گاهی شده به مهمانی نرفتم، در خانه ماندم و کتاب خواندم، فیلم دیدم تا چیزهای جدیدتری یاد بگیرم. چون کارم برایم ارزش زیادی دارد پس من هم برای آن ارزش قائلم و بهایش را پرداخت می‌کنم.گاهی دلتنگ و گاهی شادخیلی دلم برای صدا کردن مادر تنگ شده. همیشه از دیدن ناراحتی مردم دلتنگ می‌شوم.از این که کسی دلش بشکند به شدت آزرده‌خاطر می‌شوم و برعکس همیشه از شنیدن صدای خنده آدم‌ها خوشحال می‌شوم. این که مردم به همان چیزی که خدا به آنها داده قانع هستند و با همان هم می‌خندند واقعا شاد می‌شوم.
    حرف آخرامیدوارم به هر آنچه که دوست دارید برسید.اگر خدا صلاح بداند مطمئن باشید برای برآورده کردن آرزوهای‌تان لحظه‌ای تردید نمی‌کند. باور کنید…
    ویرایش توسط Tarah4 : 08-25-2018 در ساعت 05:50 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیوگرافی ترانه علیدوستی+عکس

    ترانه علیدوستی (متولد ۲۲ دی ۱۳۶۲ در تهران) بازیگر و مترجم ایرانی‌ست. وی از بازیگران خوش چهره ایرانی بوده و از سال 1380 با بازی در فیلم من ترانه 15 سال دارم کار در سینما را آغاز کرد ، سریال شهرزاد از کارهای خارق العاده اوست که ایفای نقاشی عالی داشته است وی هم اکنون در حرکتی مثبت جهت حمایت از حقوق زنان برنامه ای به نام عصر ما در دست تدوین دارد که در ادامهبیوگرافی میتوانید فیلم آن را تماشا کنید
    زمینه فعالیت : بازیگری،ترجمه
    ملیت : ایرانی
    تولد : ۲۲ دی ۱۳۶۲ – ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۸۴تهران
    والدین : حمید علیدوستی
    محل زندگی : تهران
    پیشه : بازیگر، مترجم
    سال‌های فعالیت : ۱۳۸۰ تاکنون

    در دورهٔ راهنمایی، دو سال در هنرستان موسیقی تحصیل کرد که کلارینت و پیانو می‌زد. در دورهٔ دبیرستان مشغول تحصیل در رشتهٔ علوم تجربی بود که در کلاس‌های بازیگری امین تارخ ثبت نام کرد. سال ۱۳۷۹ از طریق همین کلاس‌ها برای بازی نقش «ترانه پرنیان» در فیلم من ترانه ۱۵ سال دارم انتخاب شد و با بازی در این فیلم وقفه‌ای در تحصیلاتش افتاد که سرانجام در رشتهٔ کامپیوتر دیپلم گرفت. او برای بازی در فیلم (من ترانه…) جایزهٔ سیمرغ بلورین بیستمین جشنوارهٔ فیلم فجر، جایزهٔ نخل زرین از سومین جشنوارهٔ اجتماعی آبادان، جایزهٔ منتقدین و نویسندگان سینمای ایران و همچنین جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین جشنوارهٔ فیلم لوکارنو (سوئیس) را دریافت کرد. روند موفقیت‌های او با فیلم دومش «شهر زیبا» ادامه یافت. ترانه پس از تجربه‌های موفق سینمایی‌اش، بازی در عرصه تئاتر را نیز با نمایش «فنز» تجربه کرد. این نمایش با استقبال بسیاری روبه‌رو شد. سال ۱۳۸۰-۱۳۷۹ یک دورهٔ فیلمنامه‌نویسی در کلاس‌های حوزه هنری گذراند. او تا سال ۱۳۸۲ در فیلمی حضور نداشت و بیشتر به علایق دیگرش مثل نوشتن و موسیقی می‌پردازد.پدر ترانه، حمید علیدوستی بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران و از مربیان
    کنونی فوتبال ایران است.



    پدرش آرشیو تاریخ سینما را دارد. مخصوصا فیلمهای ” برگمان، فلینی و کیشلوفسکی ” .اولین حضورش در سینما سال 80 و با بازی در فیلم سینمایی ” من ترانه 15 سال دارم ” بود. حبیب رضایی برای انتخاب این نقش از بیش از 600 نفر تست گرفت و از بین همه آنها، ترانه پذیرفته شد. به خاطر بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. معمولا وقتی اتفاق خیلی بزرگ و خوشحال کننده ای برایش اتفاق می افتد تنی تواند به سرعت واکنش نشان دهد.با آنکه موقع بازی در فیلم من ترانه 15 سال دارم، نه ازدواج کرده بوده و نه مادر شده بوده، آن قدر نقش خود را خوب ایفا کرد که همه تحسینش کردند.
    در کنار بازیگری دوست دارد فیلمنامه نویسی را هم تجربه کند. به بازی کنار ” رابرت دنیرو ” علاقه مند است. در اوقات فراغت، گه گاهی نقاشی می کند. اما مطالعه را هیچ گاه از یاد نمی برد و کتابخانه خوبی دارد. سبک نقاشی اش سیاه قلم است که آن را به صورت تجربی فرا گرفته است. به آرام حرکت کردن و درست گام برداشتن اعتقاد دارد. پدرش جمید علیدوستی از فوتبالیست ها و مربیان خوب فوتبال کشور است. دختر مسئولیت پذیری است. دوسان معدودی دارد. وقتی پدرش فیلم ” من ترانه 15 سال دارم ” را دید، گریه کرد. مادرش سنگ تراش و مجسمه ساز است. قبل از اسنکه بازیگرشود فکر می کرد خواننده اپرا شود. دو سال هم در هنرستان موسیقی درس خواند و با پگاه آهنگرانی همکلاس بود. کلارینت، ساز تخصصی اش بود و به عنوان ساز دوم پیانو می زد. در دوران مدرسه بچه درس خوان و زرنگی بود . همیشه به دنبال پویا نمایی و تحرک است. در تمام فیلمهایی که بازی کرده به نوعی از سن حقیقی خود جلوتر بوده است. او در فیلمهای کنعان و شهر زیبا حضوری درخشان داشته است. لذتی که از بازی اش می برد را دوست دارد. احساساتی است و ترجیح می دهد کاری را که انجام میدهد با احساساتش در ارتباط باشد. یکی از دلمشغولی هایش داستان نویسی است و چند تا از قصه هایش در نشریات چاپ شده است. بسیار اهل ریسک کردن است.

    در فضای تئاتر هم فعالیت می کند. کلا بازیگر گزیده کاری است و فیلمنامه برایش از اهمیت زیادی برخوردار است. در خانه عادت دارد مدام تلویزوین را روشن نگاه دارد. معتقد است تطح برنامه های تلوزیون خیلی پائین است. برای کار در تلویزیون خیلی پیشنهاد داشته اما نپذیرفته است. معصومیت خاصی در چهره اش موج می زند. حرفش را در نهایت ادب و احترام بازگو می کند. می گوید: سعی می کنم فروتنی بی جا نکنم تا خدای نکرده به ورطه ریاکاری نیفتیم.
    جشنواره فیلم هانویی ویتنام در پایتخت ویتنام آغاز به کار کرد و ترانه علیدوستی به عنوان داور در این جشنواره بین‌المللی حضور داشت .
    ویرایش توسط Tarah4 : 08-25-2018 در ساعت 07:41 PM
    امضای ایشان
    دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش * سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
    یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری *راضی به همین چند قلم مال خودت باش
    دنبال کسی باش که دنبال تو باشد * اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
    پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت * منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
    هزاران بار دیدم در این دنیای پست ، حرمت مردی به نامردی شکست

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیوگرافی پرستو صالحی + عکس

    الهام صالحی با نام مستعار پرستو صالحی (متولد ۹ ابان ۱۳۵۶ در تهران ) بازیگر ایرانی می‌باشد. او پس از بازی در سریال تلویزیونی زیر آسمان شهر به شهرت رسید.متولد نهم آبان ماه ۱۳۵۶ تهران یک برادر دارد به نام امیر و خواهر خوانده ای داشته به نام مژگان که به علت سرطان خون فوت کرده است!او مجموعه خاطرات خواهر ناتی اش را بصورت یک کتاب چاپ کرده و از این کار بسیار خوشحال است (از آنجایی که ما هم از نام کتاب و جزئیات آن بی اطلاع هستیم از دوستانی که اطلاعاتی پیرامون این کتاب دارند خواهش مندیم برای علاقه مندان معرفی در بخش نظرات معرفی کنند). او دانشجوی انصرافی تئاتر است و معتقد است که کار تجربی بهتر است تا تئوری.
    زندگی شخصی پرستو صالحی

    پرستو صالحی‌ در گفتگو با خبرنگار گفت‌: ‌ مجرد می‌باشم‌ و با مادر و برادرم‌ زندگی‌ می‌کنم‌،همچنین‌ دانشجوی‌ انصرافی‌ تئاتر هستم‌ و کار بازیگری‌ را از سال‌ ۷۶ شروع‌ کردم‌…اولین فیلمی که به آن علاقه پیدا کرد سلطان قلبها بوده و اولین فعالیت او در حرفه ی تئاتر با نام نغمه های خورشید است و بعد از این کار در سریالی با نام محاکمه بازی کرده که یک کار تاریخی بهکارگردانی حسن هدایت و بعد از آن در سه فیلم نود دقیقه ای که توسط سیما فیلم ساخته شده با نام های یک روز طولانی آبی و بعد از آن در سریال های عشق سالهای جنگ در کنار فرها جم ،تب ، مهر پنهان، همسفر، این زمینی ها، چشم هایش و در سری دوم زیر آسمان شهر ایفای نقش کرده .در فیلم سینمایی خانه ای بر روی آپ نقش کوتاهی را در ابتدای فیلم در صحنه ی ماشین بر عهده داشت .او بازی نیکی کریمی را الگویی برای خود می داند و دوست دارد روزی مانند آنها بازی کند
    آثار پرستو صالحی

    فیلمهای سینماییهمکلاس (سعید خورشیدیان)اعتراض (مسعود کیمیایی)تو را دوست دارم (عبدلله باکیده)خانه ای روی آب (بهمن فرمان آرا)چشمهایش (فرامرز قریبیان)مجموعه‌های تلویزیونیتب (عباس مرادیان)محاکمه (حسن هدایت)عشق سالهای جنگ (علی بهادر)دوباره زندگی (نادر مقدس)زیر آسمان شهر (مهران غفوریان)ارث بابام (جواد رضویان)رسم شیدایی (اکبر خاجویی)همسفر(قاسم جعفری)
    امضای ایشان
    دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش * سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
    یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری *راضی به همین چند قلم مال خودت باش
    دنبال کسی باش که دنبال تو باشد * اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
    پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت * منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
    هزاران بار دیدم در این دنیای پست ، حرمت مردی به نامردی شکست

  4. کاربران زیر از Tarah4 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیوگرافی هنرمندان


    روناك یونسی دی‌ماه سال 1359 در تهران به دنیا آمد، او دوران دبیرستان را در رشته گرافیك گذراند ولیسانس طراحی صنعتی از دانشكده هنر و معماری دارد. مثل همه دخترهای ایرانی، عاشق خانواده‌اش است و عاشقانه به پدر و مادرش عشق می‌ورزد، می‌گوید: «موفقیت‌هایم را مدیون راهنمایی‌های درست پدرم هستم.»مادر روناك، فرهنگی است و مدیر دبیرستان دخترانه می‌باشد، خانواده یونسی چهار فرزند دختر دارند، كه روناك فرزند اول این خانواده است، او سه خواهر كوچكتر از خودش دارد كه همگی آنان تحصیلات دانشگاهی دارند.خاطرات زیادی از دوران كودكی خود ندارد، به جز اینكه بسیار شیطون بوده و خرابكاری زیاد می‌كرده، اما از آنجا كه مادرش شاغل بود، مراقبت از خواهرانش را همیشه برعهده داشته به همین دلیل از كودكی شخصیت استقلال‌طلبی در او به خوبی نمایان بوده ضمن اینكه خانه‌داری و آشپزی را از همان روزهای نوجوانی به خوبی فراگرفته است. او با اینكه شیطون و پر شر و شور بوده اما بچه درسخوانی هم بود. معمولا بابت یك موضوع، جلوی دفتر دبیرستان می‌ایستاد، اما چون شاگرد زرنگ بوده، از خطایش چشم‌پوشی می‌كردند. می‌گوید: به خاطر تقلبی كه در امتحان به دوستم رسانده بودم، سه روز اخراج شدم و نمره‌ام صفر شد.

    به محض اینكه دیپلمش را گرفت، وارد دانشگاه نشد، بلكه وقفه‌ای در آن به وجود آمد، چرا كه در مدرسه به تدریس نقاشی و خطاطی می‌پرداخت تا اینكه سرانجام تصمیم گرفت دانشجو شود و در رشته مهندسی طراحی صنعتی پذیرفته شد. هنر را كماكان دنبال می‌كرد، فیلم می‌دید، تلویزیون تماشا می‌كرد و… تا اینكه یك روز یكی از دوستانش كه از علاقه او به هنر آگاه بود، به او پیشنهاد كرد كه برای بازی در یك فیلم سینمایی تست بدهد و ابتدا عكسش را به گروه سازنده نشان بدهد، اما او نسبت به این كار بی‌میل بود و ناامید… «تصور نمی‌كردم، اتفاقی بیفتد، اما برخلاف انتظار، فردای همان روز تماس گرفتند و از من دعوت كردند كه به دفتر فیلمسازی بروم، آنجا بود كه برای اولین بار قاسم جعفری را دیدم.»او به آنجا رفت و به دورخوانی مشغول شد در پایان دورخوانی گروهی، همان روز انتخاب شد، برایش باوركردنی نبود، مراحل پیش تولید به سرعت سپری شد و او حالا می‌دانست كه باید در فیلم «گرگ و میش» به كارگردانی قاسم جعفری بازی كند. این اولین تجربه هنری او بود. تجربه‌ای كه خیلی غیرمنتظره پیش آمد… بازی در یك فیلم سینمایی ساخته یك كارگردان مطرح آن هم در نقش اصلی. نكته مهم در مورد این بازیگر بااستعداد این است كه تحصیلات و آموزش بازیگری ندارد، اما بازیگری را به صورت تجربی آموخته و حتی به كلاس‌های بازیگری هم نرفته است، اما سعی كرده در كار همیشه با چشمانی باز و گوش‌هایی شنوا، عمل كند و از تجارب پیشكسوت‌ها بهره بگیرد. همین امر باعث شد تا در سریال رستگاران، برای حضور در نقش خجسته، انتخاب اول باشد.

    «روناك یونسی» پس از حضور در فیلم سینمایی گرگ و میش در چند فیلم تلویزیونی هم بازی كرد، تا اینكه رسید به سریال «گل‌های گرمسیری» كه در نقش مرضیه ایفای نقش كرد، در آن سریال هم او مقابل آتیلا پسیانی بازی كرد، پسیانی در آن مجموعه در نقش پدر شوهرش را بازی كرد، بازی خوب او باعث شد تا نگاه‌ها به سمت او معطوف شود تا جایی كه «یونسی» هم‌اكنون، بازیگری را مهم‌ترین دغدغه‌اش می‌داند. او تشنه تجربه كردن نقش‌های متفاوت است و دوست دارد با كارگردان‌های مختلف همكاری كند و به دانسته‌های خود بیفزاید.«روناك یونسی» مثل هر بانوی ایرانی به كار در خانه علاقه دارد، آشپزی خوبی دارد و از دوران نوجوانی آن را جدی می‌گرفته است، فیلم دیدن و مطالعه و شعر خواندن را خیلی دوست دارد، می‌گوید؛ خواندن اشعار حافظ به من آرامش می‌دهد.از نوجوانی به ورزش علاقه داشته و شنا و بسكتبال را تقریبا به شكل حرفه‌ای ادامه داده... اصولا به ورزش‌هایی كه پای توپ، وسط است را به ورزش‌های دیگر ترجیح می‌دهد و از آن به عنوان بهترین تفریح یاد می‌كند. به موسیقی سنتی علاقه دارد و ساز موردعلاقه‌اش سنتور است، به صدای شهرام ناظری علاقه دارد .

    ویرایش توسط Tarah4 : 08-25-2018 در ساعت 08:11 PM
    امضای ایشان
    دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش * سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
    یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری *راضی به همین چند قلم مال خودت باش
    دنبال کسی باش که دنبال تو باشد * اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
    پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت * منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
    هزاران بار دیدم در این دنیای پست ، حرمت مردی به نامردی شکست

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38382
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    79
    تشکر شده 62 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیوگرافی امید سلطانی

    امید سلطانی معروف به امید متولد ۶ مرداد ۱۳۴۵ در الیگودرز خوانندهٔ پاپ ایرانی است. او در برنامه نکست پرشن استار یکی از اعضای هیئت ژوری است.ن
    ام اصلی : امید سلطانی
    نام مستعار : امید
    زادروز : ۶ مرداد ۱۳۴۵الیگودرز
    اهل کشور : ایران
    سبک‌ها : موسیقی پاپ فارسیکار(ها) : خواننده
    مدت کار : اوایل دهه ۱۳۷۰ تاکنون
    امید سلطانی در ششم مرداد ۱۳۴۵ در الیگودرز دیده به جهان گشود. امید دارای چهار خواهر و 4 برادر هست، پدر وی حاج حسین نام دارد ولی ایشون در قید حیات نیستند .هنگامی امید فهمید صدا دارد که 9 سال بیشتر نداشت .در نقاشی کشیدن مهارت بسیاز خاصی دارد همان طور که این مهارت به دخترش یاسمین نیز رسیده است.در سن 18 سالگی امید به جبهه های جنگ رفت تا از میهن خویش و وطن مادری خود دفاع کند .امید میگفت سالها پیش که روی یه تابلویی در ساختمان بزرگی کار میکردم، درویشی منو صدا کرد، وقتی که رفتم پایین حرفهای عجیبی در باره من زد. درویش به امید گفته بود که تو در آینده فرد بسیار مهمی خواهی شد و میلییونها نفر برای تو دست می کشند و بر سر تو تاج میگذارند.و حتی چهره همسرآینده امید رو هم درویش برای امید به تصویر کشید.سالها گذشت امید به ترکیه رفت، خانه ای که امید درآن زندگی می کرد، به گفته خود امید 25 روز فقط مشغول پاک کردن آن شد. امید برای درس خواندن به ترکیه رفته بود ولی خودش می گفت درس خواندن حقیقتا جواب نمی داد. اما این بار امید به دنبال نعمت خدادادی خود رفت، بله صدای خود. در این بین امید از تحصیلات خود غافل نشد و تحصیلات خود را تا رشته مهندسی ادامه داد. امید اولین بار در یه کاباره ترکیه ای مشغول به خواندن شد این صدای جادویی نظر خیلی از صاحب های کاباره رو به خود جلب کرده بود.همان طور که خود درویش چهره همسر آینده امید رو برای او به تصویر کشیده بود، امید همسر خود را پیدا کرد،قصه عشق امید و آرزو به گفته خیلی ها مثل قصه عشق لیلی و مجنون می باشد. همان طور که خود امید در کارت عروسی خود نوشته بود ، امید به آرزوی خود رسید.اولین جرقه بزرگ زندگی امید با آلبوم اول او شروع شد، آهنگ باران اولین آهنگ امید بود با شعر بسیاز زیبای رحمان شکوفه پور و آهنگ سازی کیومرث سلیم پور.


    امید را خواننده غایب میدانستند چون اصلا تصویری از امید نداشتند، ولی برای اولین بار تصویر امید را حمید شب خیز پخش کرد. اولین کنسرت امید هم در یک سالن بزرگ به نام هالیوود پلیدیوم برگزار شد یک سالن بزرگ که در آن زمان فقط با حضور 3 الی 4 خواننده پر می شد، ولی امید برای اولین بار به تنهایی سالن را پر از جمعیت کرد.بعد از آن امید با آلبوم هر دو عاشق با شعر بسیار زیبای استاد جهان بخش پازوکی و از شرکت ترانه دومین آلبوم خود را عرضه کرد.سومین آلبوم امید حضرت عشق نام داشت، که قرار بود این آلبوم هم از شرکت ترانه به بازار عرضه شود، ولی بر اثر مسائلی که پیش آمد این امر میسر نشد. امید آلبوم حضرت عشق را با شرکت کلتکس به بازار عرضه کرد.برای آلبوم چهارم امید متاسفانه مشکل ویزا به وجود اومد و ایشان علیرغم میل باطنی خود مجبور به ترک آمریکا شد. امید در همان سال آلبوم چهارم خود به نام پرسه های عاشقانه را به بازار داد.آهنگ یاسمین را برای دخترش یاسمین خواند که شعر از خانم ژاکلین و آهنگ آن را محمد مقدم ساخته بودند.سال 1378 آلبوم پنجم امید به نام سربلند از طرف کمپانی کلتکس به بازار آمد .خواننده های مورد علاقه امید :داریوش، ابی و معین می باشند ولی امید از کوچکی علاقه شدیدی به صدای مازیار داشته است. از شاعرهای محبوب امید نیز می توان به استاد جهانبخش پازوکی و استاد بابک رادمنش اشاره کرد.امید دوباره به آمریکا بازگشت و آلبوم بسیار زیبای پیروزی که شعرهای این آلبوم را آقای رادمنش و تنظیم آن را فرزندش بارن رادمنش بر عهده داشتند وارد بازار کرد. در این آلبوم آهنگ همسفر را برای همسرش آرزو خوانده که با شعر زیبای مسعود فردمنش و آهنگ سازی محمد مقدم به همراه بود. به گفته خود امید آقای محمد مقدم آهنگ ساز فامیلیش می باشد.بعد از این آلبوم کنسرت های امید شروع شد.امید در همان سال با کاری خیرخواهانه و نیک توانست با هزینه خودش مسئولیت قلب 25 بچه را به عهده بگیرد که نیمی از همین بچه ها، بچه های بهبهان بودند.

    اولین آلبوم او باران نام دارد که در ترکیه ضبط شد و به وسیله شرکت ترانه به مدیریت وارطان آوانسیان و جهانگیر طبریائی در سال ۱۹۹۲ میلادی در سراسر آمریکا و اروپا پخش شد.بعد از موفقیت این آلبوم، امید راهی آمریکا شد. ثمرهٔ آن سال‌ها چهار آلبوم دیگر به نام‌های «هر دو عاشق» (۱۹۹۴)، «سربلند» (۱۹۹۵)، «حضرت عشق» (۱۹۹۷) و «پرسه‌های عاشقانه» (۱۹۹۸) بود.
    پس از ارائه آلبوم «پرسه‌های عاشقانه» به علت پایان مهلت حضورش در آمریکا مجبور به ترک این کشور و مهاجرت به اسرائیل شد. حضور در اسرائیل و دور شدن از صحنه هنر امید را سخت دچار عذاب کرد.پس از چند سال دوری، دوباره به آمریکا بازگشت و فعالیت خود را از سر گرفت. آلبوم «پیروزی» در سال ۲۰۰۲ شروع فعالیت‌های هنری امید پس از سال‌های دوری بود. بعد از این، امید هر ماه کنسرت‌هایی را در شهرهای مختلف برگزار کرد. آلبوم کنسرت‌های امید آلبومی بود که در اکتبر ۲۰۰۴ توسط کمپانی آونگ عرضه شد.امید هم اکنون مشغول تهیه هفتمین آلبوم خود با نام «ناامیدی هرگز» است.
    او در سال ۱۳۹۲ به همراه توماس آندرس از اعضای گروه مدرن تاکینگ، ترانه‌ای را با نام ما یکی هستیم (به انگلیسی: We are one) اجرا کرد. این ترانه که تهیه‌کنندگی آن را فرهاد زند بر عهده دارد و اشعار آن را مریم جلالی سروده، در ۱۳ مرداد ارائه شد. فرهاد زند که ایده این همکاری و ترانه از آن
    اوست، در آلبوم آخر توماس آندرس با او همکاری داشته‌است. مضمون کلی آهنگ به مفهوم جهانی متحد اشاره دارد.
    ویرایش توسط Tarah4 : 08-25-2018 در ساعت 08:35 PM
    امضای ایشان
    دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش * سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
    یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری *راضی به همین چند قلم مال خودت باش
    دنبال کسی باش که دنبال تو باشد * اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
    پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت * منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
    هزاران بار دیدم در این دنیای پست ، حرمت مردی به نامردی شکست

  7. کاربران زیر از Tarah4 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : بیوگرافی روناک یونسی + عکس

    دیگه هرکی بیو گرافی کسیو بخواد میره گوگل سرچ میکنه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  9. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2018
    شماره عضویت
    39175
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیوگرافی هستی مهدوی فر + عکس

    هستی (مهدخت) مهدوی فر متولد ۱۳۷۰ می باشد. وی در سریالهای جراحت، سوت پایان، نقش لیلی، پرستوهای عاشق، دسته بازنده ها و در حال حاضر در سریال مادرانه که از شبکه ۳ در ایام ماه مبارک رمضان در حال پخش است به ایفای نقش پرداخته است.زمینه فعالیت : بازیگر سینما ، تلویزیونملیت : ایرانتولد : آذر ۱۳۷۰تهران ، ایرانمحل زندگی : تهراننام(های) دیگر : مهدختپیشه : بازیگریاطلاعات بیشتری از این بازیگر در دست نیست ، در ادامه توجه شما را به مصاحبه با هستی مهدوی فر جلب می کنیم و در صورت کسب اطلاعات بیشتر این پست به روز خواهد شد.

    هستی مهدوی‌فر بازیگر نقش «رها» در سریال «مادرانه» درباره نقش خود گفت: نقش دختری را بازی می‌کنم که اسمش رهاست‌، پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند و مادرش در ایران زندگی نمی‌کند. «رها» درگیری شدیدی با پدرش دارد و به دنبال این است که به هر طریقی شده است کنار مادرش باشد. حال در این میان نیز معتاد شده است.او در عین حال درباره‌ی ایفای نقش خود توضیح می‌دهد: نقشم خیلی متفاوت است و خیلی آن را دوست دارم.وی در ادامه درباره‌ی دیالوگ‌های نقش خود نیز توضیح می‌دهد: در نقشم یکسری دیالوگ‌ها وجود دارد که تاکنون در تلویزیون نشنیده بودم و فکر نمی‌کردم دختری بتواند با چنین لحنی و حالتی صحبت کند. از این جهت این دیالوگ‌ها نقشم را متفاوت کرده است و خودم شخصا چنین جسارتی را در فیلمنامه بر روی چنین نقشی تاکنون ندیده بودم.مهدوی‌فر در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به اینکه قصه «مادرانه» می‌تواند یک قصه واقعی باشد که برای همه اتفاق می‌افتد، توضیح داد: قصه این مجموعه رئال است اما فرم دیالوگ‌ها رئال نیست.این بازیگر که سریال «جراحت» (محمد مهدی عسگرپور) را نیز در پرونده‌ی کاری خود دارد، با اعتقاد بر اینکه «مادرانه» یکی از بهترین پروژه‌هایی است که در آن بازیگران همه مهربان هستند، گفت: در تجربه قبلی سریال‌هایم اصلا اینگونه نبود؛ سر صحنه بازیگران و چهره‌های معروفی بودند که خیلی اذیت می‌کردند بازیگران معروف قدیمی که خیلی هم ادعایشان می‌شد.او در پاسخ به اینکه آیا بداهه در نقش خود تاکنون داشته است یا نه؟ توضیح داد: بداهه در این سریال راه ندارد به دلیل اینکه سعید نعمت‌الله خیلی بر روی متن‌هایش حساس است. در نتیجه نباید یک «واو» را جا بیاندازی. البته در یکی دو سکانس که مربوط به داد و فریاد زدن است، بداهه جا دارد. در سریال جراحت هم همین‌طور بود.

    این بازیگر همچنین با اشاره به حضور سعید نعمت الله در پشت صحنه «مادرانه» خاطرنشان کرد: تاکنون ندیده‌ام هیچ نویسنده‌ای خودش همیشه سر صحنه باشد.مهدوی‌فر در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره این مطلب که مردم از تلویزیون فاصله گرفته‌اند، گفت: به نظرم علت اینکه مردم از تلویزیون فاصله گرفته‌اند این است که سانسور بیش از حد داریم و شفاف‌سازی نیز نداریم. صداوسیما همه چیز را در اجتماع می‌بیند اما فقط گل و بلبل و چیزهای خوبش را نشان می‌دهد.بازیگر نقش رها در «مادرانه» در پایان گفت: خیلی از جاها اصرار بر این دارند که پایان قصه تلخ نباشد و همیشه این مساله باعث شده است که پایان قصه‌های سریال‌هایمان پیش‌بینی شده باشد و طوری است که وقتی مخاطبان سریال‌ها را می‌بینند احساس می‌کنند نمونه‌اش را قبلا جای دیگری دیده‌اند. در نتیجه می‌توانند آنها را حدس بزنند. به همین دلیل به سراغ این سریال‌ها نمی‌روند.



    مصاحبه سریال جراحت:
    سال گذشته در همین روزها بود که سریال «جراحت» موقع افطار از تلویزیون پخش می‌شد. یکی از نقش‌های اصلی سریال برعهده دختر جوانی بود که تازه بازی را شروع کرده بود و هنوز کسی او را نمی‌شناخت. هستی مهدوی‌فر، بازیگر «جراحت»، در آن سریال خیلی خوب دیده نشد اما این روزها با حضور خوبش در فیلم «سوت پایان» نیکی کریمی، نشان می‌دهد که قصد دارد کم‌کم جایش را در سینما باز کند. به‌نظر می‌رسد تجربه «سوت پایان» برایش خیلی مفید بوده و خودش معتقد است با راهنمایی‌های نیکی کریمی و تورج اصلانی مدیوم سینما را شناخته و حالا توانایی بازی هم در تلویزیون و هم سینما را دارد. نقش‌ سختی را در «سوت پایان» بازی کرده اما به خوبی از عهده آن برآمده، دختری که مادرش با حکم قصاص در زندان است و او در پی بخشش. حرف‌های مهدوی‌فر را درباره سینما و تلویزیون و فیلم «سوت پایان» می‌خوانید.خوبی بازی‌ات در «سوت پایان» این بود که خیلی رئال بازی کردی. آنقدر در نقشت فرو رفتی که اصلا تماشاگر فکر می‌کرد که نابازیگر هستی و این اتفاق‌ها واقعا برایت افتاده. چطور به این بازی یا بهتر است بگویم بازی نکردن رسیدی؟رسیدن به این نقش که یک پروسه خاصی داشت. یعنی ما رفتیم و با دخترهایی که مورد تجاوز قرار گرفته بودند،‌ ملاقات کردیم. البته نتوانستیم دقیقا آن موردی را که مد نظرمان بود پیدا کنیم. با بیشتر این دختران هم اصلا نمی‌شد حرف زد چون به محض اینکه نگاهشان می‌کردی حساس می‌شدند و از جا می‌پریدند. یکسری دختران دیگر را هم دیدیم که جدا از خانواده‌هایشان زندگی می‌کردند. دخترانی که از طبقه خیلی پایین اجتماع بودند و همه این‌ها خیلی به من کمک کرد تا بتوانم به نقش نزدیک‌تر شوم و آن طبقه و آن آدم‌ها را بشناسم. من و دوستم غزاله رشیدی که او هم در فیلم بازی کرده‌، با این دختران دوست شدیم. با هم می‌نشستیم، غذا می‌خوردیم، تلویزیون می‌دیدیم، حرف می‌زدیم و کارهای روزمره زندگی را انجام می‌دادیم. بعد من به آن روزمرگی‌شان دقیق می‌شدم که چطور همه این کارها را انجام می‌دهند که راه رفتن و غذا خوردن و نگاه کردن و تلویزیون نگاه کردن‌شان چطور است. همه این‌ها کمک کرد ولی جدای از این‌ها، خود خانم کریمی و تورج اصلانی بودند که به من خیلی کمک کردند تا درست بازی کنم و نقش را بشناسم. بخصوص که موقع فیلمبرداری، سریال «جراحت» داشت پخش می‌شد و من از یک مدیوم کاملا متفاوت وارد سینما شده بودم.

    تورج اصلانی سر کار چه راهنمایی‌هایی می‌کرد که برایت مهم بود و احساس می‌کردی داری چیز جدید و مفیدی یاد می‌گیری؟اگر بخواهم کامل توضیح بدهم، خیلی طولانی می‌شود. به‌نظرم رابطه فیلمبردار و بازیگر خیلی مهم است. اصلا حذف شدنی نیست.درست است اما فیلمبردارانی هم هستند که فقط ارتباط‌شان با کارگردان است و کارگردانانی که دوست ندارند فیلمبردار در کار بازیگری دخالتی داشته باشد.خود من همیشه بعد از کات دادن یک پلان اول از کارگردان و بعد از فیلمبردار می‌پرسم که آیا بازی‌ام خوب بوده یا نه. یعنی آن ریزه‌کاری فنی ماجرا را فیلمبردار می‌بیند و به من می‌گوید. به‌نظرم حس بازی را کارگردان می‌تواند به بازیگر بگوید و نکات فنی را فیلمبردار. مثل اینکه وقتی نما کلوزآپ است یا قاب مثلا آنقدر است،‌ من چقدر می‌توانم و باید حرکت داشته باشم. سر همین فیلم «سوت پایان» تورج اصلانی به من یاد داد که چطور بازی‌ام را با اندازه قابی که در هر صحنه داشتیم هماهنگ کنم. فرق لنزهای مختلف را برایم توضیح می‌داد و اینکه با هر لنز چطور دیده می‌شوم. بعید می‌دانم هیچ فیلمبرداری آنقدر از وقت و انرژی‌اش را صرف توضیح این ریزه‌کاری‌های فنی به بازیگر کند. خوب یادم است که وقتی لوکیشن‌هایمان در خیابان بود تا به محل مورد نظر برسیم، تورج اصلانی برایم درباره صحنه‌هایی که قرار بود بگیریم صحبت می‌کرد و توضیح می‌داد.اصلا چطور شد که به پروژه «سوت پایان» پیوستید؟دستیار خانم کریمی که از قبل هم مرا می‌شناختند،به من زنگ زدند و قرار گذاشتند. من هم رفتم و جلوی دوربین از من تست گرفتند. و بعد هم چند جلسه‌ای صحبت کردیم تا به پروژه پیوستم.از نظر شما مدیوم سینما با تلویزیون چه تفاوتی با هم دارند، بخصوص در زمینه بازیگری؟این هم یکی از آن مواردی بود که تورج اصلانی برایم توضیح داد که اصلا تفاوت این دو رسانه با هم چیست. من از یک سریال تلویزیونی که موقع فیلمبرداری «سوت پایان» تازه داشت پخش می‌شد، آمده بودم سر یک فیلم سینمایی که قرار بود کاملا رئال باشد. به هر حال در سریال‌های تلویزیونی یکسری عکس‌العمل‌ها و واکنش‌های بازیگران باید اغراق‌آمیزتر و به اصطلاح گل‌درشت‌تر باشد. وقتی خودم سر کار سینمایی رفتم متوجه شدم که چقدر بازی تلویزیونی و سینمایی با هم فرق می‌کند. راستش نظر شخصی خودم این است که بازی تلویزیونی تکنیکی‌تر است و در بازی سینمایی حس و غریزه بیشتر دخیل است.خیلی‌ها برعکس این را می‌گویند.نظر من این است. ببینید شما در تلویزیون کافی است تکنیک‌های بازیگری را رعایت کنید اما در سینما باید هردوی این‌ها را با هم داشته باشید: هم تکنیک و هم احساس تا بازی‌تان خوب از کار درآید. آن حس در سینما خیلی مهم است. نتیجه‌اش می‌شود همان چیزی که گاهی به آن بازی زیرپوستی هم می‌گویند. ولی اگر این بازی زیرپوستی در تلویزیون انجام شود اصلا قاب تلویزیون آن را نشان نمی‌دهد. خیلی از بازیگران خوب ما در تلویزیون، بازی‌های خیلی تکنیکی از خودشان نشان می‌دهند اما به هیچ عنوان باورپذیر نیستند و آن حس لازم را به مخاطب نمی‌دهند.
    به عنوان بازیگر جوانی که تازه وارد سینما شده، قطعا دیده شدن برایت مهم بوده. وقتی فیلمنامه «سوت پایان» را خواندی فکر نمی‌کردی که ممکن است این یکی از آن فیلم‌های به اصطلاح مخاطب خاص باشد که یا اصلا اکران نشود یا خیلی دیده نشود؟وقتی اسم خانم کریمی آمد با توجه به سابقه فیلم‌های قبلی‌شان چنین احتمالی دادم اما گذاشتمش پای یک تجربه. فکر کردم که خب این نقش خیلی متفاوتی است که من تا به حال کار نکرده‌ام و درواقع مثل یک‌جور محک زدن خودم است که ببینم اصلا از پس این کار برمی‌آیم یا نه. مطمئنا دیده شدن برایم مهم بود. هر کسی بگوید که برایش مهم نیست که دیده بشود یا نه، دروغ گفته ولی درباره این فیلم با خودم گفتم: این تجربه‌ای است که از آن یاد می‌گیرم. دوست دارم واقعا اینجا این نکته را بگویم که انرژی که من برای «سوت پایان» گذاشتم، یک دهمش را سر سریال «جراحت» نگذاشته بودم. شاید اصلا اینجوری بتوانم فرق تلویزیون و سینما را بگویم.چه نکته‌ای را در مورد فیلم «سوت پایان» دوست داشتی؟می‌دانید من عاشق میزانسن‌ها، دوربین روی دست‌ها و سکانس‌پلان‌های طولانی «سوت پایان» هستم و اینکه ما زیاد پایبند به فیلمنامه نبودیم. می‌توانستیم در هر سکانس البته اگر جا داشتیم و کمک به بهتر شدن صحنه می‌کرد، بداهه از خودمان اضافه کنیم. باز این هم یکی از فرق‌های سینما و تلویزیون است که آنجا حتی یک واو را هم نمی‌توانی جابه‌جا کنی. البته من ارزش‌گذاری نمی‌کنم و نمی‌گویم که آن بد است ولی این یکی لذتبخش‌تر است.دوباره سراغ تلویزیون می‌روی؟ دوست داری در آینده بیشتر چه فیلم‌هایی بازی کنی؟حتما من دوست دارم هم سینما و هم تلویزیون را با هم داشته باشم ولی دلم می‌خواهد دوباره فیلمی مانند «سوت پایان» بازی کنم. نقشی که سخت باشد. باورتان نمی‌شود که من سر فیلمبرداری «سوت پایان» شب‌ها از استرس آفیش فردا خوابم نمی‌برد. کار بعدی ام فیلم اول آقای قربان محمدپور به نام «زبان مادری» است که آنجا نقش یک دختر لال را بازی می‌کنم و هرچند نقش مکمل است اما کار بسیار جالب و متفاوتی است.به این فکر می‌کنی که در نقش‌هایی بازی کنی که آنقدر ویژگی‌های گل‌درشتی مانند معلولیت خاص یا دختری مانند «سوت پایان» را نداشته باشند بلکه آدم‌های معمولی باشند؟الان چند وقتی می‌شود که دوست دارم در کاری بازی کنم که شبیه هیچ‌کدام از این‌ها نباشد اما هنوز برایم پیش نیامده. البته سریال «جراحت» بود ولی بازیگرانی که سر آن سریال بودند،‌ این اجازه را به من ندادند که ببینم اصلا کارم چطور است. درحقیقت به من فضا و میدان ندادند که خودم را نشان دهم یا اینکه بخواهند به من چیزی یاد بدهند. با اینکه نقش اصلی سریال هم بود اما با همه این دلایل دوست ندارم خیلی درباره آن صحبت کنم اما الان دوست دارم که نقش یک آدم عادی را بازی کنم که گریه می‌کند، داد می‌زند، حرف می‌زند. حتی اگر فقط راه برود و دیالوگ خاصی هم نداشته باشد. چون بازی در نقش چنین آدمی اتفاقا خیلی سخت‌تر است.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میوه دادن به نوزاد
    توسط javaheri69 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-07-2017, 09:56 PM
  2. اصلا این لیونل مسی ٬ چی هست؟؟!!!؟!
    توسط رامونا در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 04-24-2017, 09:16 PM
  3. حالات جنسی: اشتباهات آقایون
    توسط orbital در انجمن آموزش ها و مهارت ها
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 08-01-2016, 10:34 PM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-08-2015, 07:16 PM
  5. تست روانشناسی با میوه
    توسط سوگل1 در انجمن تست ها و آزمون های روانشناسی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 06-22-2015, 01:30 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد