درود
شما را چه پنهان دوایه دردتان در "انبان خر" شاعر مادر مرده است که میفرماید: " نشنو از نی ، نی نوایی گران است ؛ نشنو از دل ، دل نیز پدر جیب آدم را درمیاورد!"
یه یاد دارم طفل بی دستوپایی بودم که برای خواندن طنزنامه و مجله گل آقا "له له " میزدم ولی از آنجا که قیمت مجله 50 تومان بود و مستمری بنده 25 تومن بود هیچگاه به شانسم نمیرفت بتوانم یک مجله گل آقا بخرم بخوانم.
یک روز تمام عزم خود را جزم کردم و کنار دکه روزنامه فروشی رفتم ؛ گستاخک(شما پسرک نخوانید) روزنامه فروش که دورادور از من بدش میامد(چون روزنامه میخواندم پول نمیدادم!) همیشه این مجله گل آقا را بالا میگذاشت و از اینکه قد من به دخل بالایی نمیرسید که بخوانم "هره و کره به من میخندید!" از آن خنده ها که وقتی یک وسیله ایی را از دست یک بچه خرابکار دور میکنید او هی نق میزند و شما "حال" میکنید!
ایندفعه جستم تا مجله گل آقا را چپو کنم که با مخ به طبقه دکه خوردم و همه مجلات رویه سرو صورتم پاشیده شد و حالا بدو و کی ندو!
از دفعه بعد این گستاخک من را که میدید میخواست تکه پاره ام کند!
یک روز بالاخره در آنور خیابان یخه مان را چسبید که تو "مرضت" چیست!
من هم بعد اندی بغض و منو من کردن (بنده لکنت دارم) منظورم را رساندم که علی رغم شایق بودن شدید به خواندن مجله توان خرید گل آقا ندارم که ناگهان دیدم اشک از چشمهایش جاری شد و به من یک دانه مجله گل آقا با یک دانه پم پم شیرین هدیه کرد!
در پستویه خانه نشستم دیدم یک مطلبی بود ، نوشتم و در صندوق پست انداختم و در جایزه جدول خردسالان مجله برنده شدم یک مقداری پول که بخشی را دادیم دکه محلمان طبقه که شکسته بودیم را درست کند و اشتراک رایگان یکساله مجله!
عرض از این عروض این بود ، هیچکس نمیتواند کمکتان کند بجز خودتان ، رک باشید همه تنهاییم تنهایه تنها ، بهترین دوست شما خودتانید!....
پایدار باشید بانو.