نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: میخوام جدا بشم ولی وابسته ام

3078
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39219
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    میخوام جدا بشم ولی وابسته ام

    خیلی دوسش دارم و به معنی واقعی حالم باهاش خوبه اونم خیلی خوبه ولی عصبانی که میشه زمین و زمان رو بهم میدوزه و بی منطق میشه دلش از جای دیگه پره منو عذاب میده جملاتی میگه که دودلم کرده . قبلا ایمان داشتم دوسم داره تو چشماش عشق رو میدیدم فعلا اوضاع اقتصادی خیلی بهم ریزه نه ماهه نتونستم ببینمش نمیدونم دلش تنگ میشه یا هر چی الکی الکی بهم گیر میده یه جمله کوچک میگم یهو منفجر میشه توهین میکنه و چند روز پیش گفت همه چی تمومه و ... واقعا مرددم چکار کنم اروم که میشه دیگه به روی خودش نمیاره دیگه نمیکشم بریدم از تندیهاش ولی فکر بهم زدن که میکنم قلبم درد میگیره و میخوام جون بدم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39219
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام جدا بشم وابسته ام نمیتونم اصلا نمیدونم جدا بشم یا نه

    الان با وجود فرستادن اهنگ و متن که دوستم داره به علاقه اش شک کردم اینقدر سری اخری عذاب کشیدم که چند روزه اشکم بند نمیاد و لجوجانه میخوام تمومش کنم نمیتونم حتی وقتی فکر میکنم که دوستم داره باز دلم خوش نمیشه حسمو خیلی زخمی کرده

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : میخوام جدا بشم وابسته ام نمیتونم اصلا نمیدونم جدا بشم یا نه

    رابطه ای که توش احترام نباشه و همش جر و دعوا بی احترامی باید فاتحه اون رابطه رو خوند

    این رابطه تموم شدست ولی اینکه کشش بدید فقط خودتون و وابسته تر و بیشتر اذیت میکنید

    حق نداره تو عصبانیت توهین کنه اگر با همچین فکری ازدواج کنید مطمعن باشید بعد ازدواج هم همینجوره و شایدم بدتر ادن موقع که یکم از عشقو علاقت کم شد میفهمی چه اشتباهی کردی

    من نمیگم اون ادم بدی تو خوبی اون هم خوب ولی قراز نیست حتما به درد هم بخورید بهتر تا بدتر از این نشده جدا بشید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39219
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام جدا بشم وابسته ام نمیتونم اصلا نمیدونم جدا بشم یا نه

    دقیقا همین بی احترامیاش خستم کرده و میخوام مثل اعتیاد کم کم ترکش کنم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : میخوام جدا بشم وابسته ام نمیتونم اصلا نمیدونم جدا بشم یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط asdfgh نمایش پست ها
    دقیقا همین بی احترامیاش خستم کرده و میخوام مثل اعتیاد کم کم ترکش کنم
    اشتباه میکنی کم کم اصلا نمیشه باید یهدیی تمومش کنی و هیچ راه ارتباطی هم نذاری و خودتو گول نزنی یه وقت دلتنگش بشی بهش باز زنگ بزنی هیچ نشونه ای هم نذار اگر تونستی اینکار و کنی و جلو خودت بگیری هیچ وقت بهش زنگ نزنی اون موقع برد کردی خودتو نجات دادی

    موفق باشی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : میخوام جدا بشم ولی وابسته ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط asdfgh نمایش پست ها
    خیلی دوسش دارم و به معنی واقعی حالم باهاش خوبه اونم خیلی خوبه ولی عصبانی که میشه زمین و زمان رو بهم میدوزه و بی منطق میشه دلش از جای دیگه پره منو عذاب میده جملاتی میگه که دودلم کرده . قبلا ایمان داشتم دوسم داره تو چشماش عشق رو میدیدم فعلا اوضاع اقتصادی خیلی بهم ریزه نه ماهه نتونستم ببینمش نمیدونم دلش تنگ میشه یا هر چی الکی الکی بهم گیر میده یه جمله کوچک میگم یهو منفجر میشه توهین میکنه و چند روز پیش گفت همه چی تمومه و ... واقعا مرددم چکار کنم اروم که میشه دیگه به روی خودش نمیاره دیگه نمیکشم بریدم از تندیهاش ولی فکر بهم زدن که میکنم قلبم درد میگیره و میخوام جون بدم
    خود شما بهتر از هر کسی شرایط اقتصادی ایشون رو میدونید.
    و باید شرایط رو بهتر از هر کسی درک کنید .
    حساس بودن شما میتونه علت این مشکل باشه .
    اینکه حدود و خط قرمزهای ایشون رو درک نکنید و با حرفهایی ایشون رو عصبانی کنید .
    از طرفی باید بدونید مردان در عصبانی شدن کلامی هستند .
    در این مواقع بهتره جوابی داده نشه تا این وضعیت فروکش کنه.
    پس دوست عزیز در این مورد کمی فکر کنید. و در زمانی مناسب با هم گفتگو کنید.
    و گرنه برای جدایی هر زمانی که بخوایت فرصت هست.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39219
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خود شما بهتر از هر کسی شرایط اقتصادی ایشون رو میدونید. و باید شرایط رو بهتر از هر کسی درک کن

    اره میدونم وضعیتش به حدی خرابه که حتی ممکنه کامل ورشکسته بشه با این اوضاع امنیت شغلیش خیلی به خطر افتاده منم اصلا ازش انتظار چیزی ندارم و ارامش میخوام که خوب متاسفانه بخاطر مسایل اقتصادی خودشو خیلی ازار میده بهشم میگم نمیخواد میگه حرفم منطقی نیست . میگه موقعی عصبیم ازم دوری کن اخه من از کجا بفهمم عصبیه نه ماهه که خونه نیومده و نمیتونه حتی دو روز مغازه رو ببنده این وضع زندگیه که برای جفتمون درست کرده وقتیم مغازه است اینقدر کار و دوندگیه که اصلا به من نمیرسه کل ارتباطمون ده تا پیام و ده دقیقه حرف نمیشه . اگرم وقتش مثلا ازاد باشه با کم اهمیت ترین قضیه عصبی میشه اونم خدا میدونه سر چیزایی که به هر کی بگی خنده اش میگیره و شروع میکنه البته شاید ماهی یا دو سه ماهی یکبار اینجوری بشه .بدترین قضیه هم اینه که از دلم در نمیاره و بعد به روی خودش نمیاره بهشم که میگم میگه همینه که هست .کنار خوبیاش عصبی و لجبازم هست . سر یه مسایلی عصبیه که اصلا ربطی به من نداره ولی متاسفانه با من بداخلاقی میکنه . اخرین بحثمون سر رابطه زیاد خاله اش با نامزدش عصبانی بود حالا جالبه به خاله اش با لحن ملایم تذکر داده و جالبه خاله اش هم گفته باشه و عذر خواسته ولی همچنان خاله اش کار خودشو میکنه ولی متاسفانه اون شب با وجودی از اون ناراحت بود منو عذاب داد و با من به شدت برخورد کرد و گفت چون من بلد نیستم چه جوری باهاش برخورد میکنم میخواد بیاد و نامزدی رو بهم بزنه . منم از فرداش خیلی سرد شدم البته دلم و احساسم نه ولی تو رفتارم سردم الان به خودم میگم برام مهم نیست بیاد و تمومش کنه ولی واقعادیروز تا مرز سکته پیش رفتم ازتصور نبودنش ... الان خاله اش باز همچنان خونه نامزدشه و با صیغه محرمیت دنبال خوشیشه ولی من چند روزه دارم زجر میکشم و حتی اطمینانم رو به شوهرم از دست دادم و اصلا دیگه امیدی ندارم که بتونیم عروسی بگیریم کل اعتمادم رفته و هر لحظه منتظر طلاقم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت وابستگی و دلبستگی در روابط عاشقانه
    توسط javaheri69 در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 12-17-2023, 01:23 PM
  2. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  3. خواستگار سوءاستفاده‌گر و خسيس!
    توسط ninamoon در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2017, 11:40 AM
  4. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد