نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: ترس یا افسردگی

876
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39221
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس یا افسردگی

    سلام ازتون کمک میخوام
    چند هفته ی پیش شب ، موقع خواب انقدر افکارم زیاد بودو پریشون که از ترس کنترل نکردنش خوابم نبرد و با خودم گفتم که حتما به خاطر کتاب های روانشناسیه زیادیه که خوندم و حتما دارم دیونه میشم و دیگه نمیتونم فکرم رو کنترل کنم
    از اون روز به بعد دیگه کتاب کلا نمیخونم حتی رمان و داستان...
    حتی فیلم هم دوست ندارم ببینم چون میترسم تاثیر منفی بگیرم و دیونه بشم
    دیگه از افکارم تا حدی میسترسم و اخیرا هم چون استرس داشتم ،صبحا با کسالت و اینکه زندگی تکراریه وبه چه دردی میخوره پا میشم...
    به نظرتون چیکار کنم ؟
    میترسم هر فکری که از سرم میگذره یا فیلم و کتابی که بخونم روی زندگی واقعیم اثر کنه
    فکر میکنم اگر ازدواج کنم نمیتونم زندگی خوبی واسه خودم و شریکم بسازم و پشیمان و غمگین میشم
    ویرایش توسط pari30 : 09-05-2018 در ساعت 12:42 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترس یا افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pari30 نمایش پست ها
    سلام ازتون کمک میخوام
    چند هفته ی پیش شب ، موقع خواب انقدر افکارم زیاد بودو پریشون که از ترس کنترل نکردنش خوابم نبرد و با خودم گفتم که حتما به خاطر کتاب های روانشناسیه زیادیه که خوندم و حتما دارم دیونه میشم و دیگه نمیتونم فکرم رو کنترل کنم
    از اون روز به بعد دیگه کتاب کلا نمیخونم حتی رمان و داستان...
    حتی فیلم هم دوست ندارم ببینم چون میترسم تاثیر منفی بگیرم و دیونه بشم
    دیگه از افکارم تا حدی میسترسم و اخیرا هم چون استرس داشتم ،صبحا با کسالت و اینکه زندگی تکراریه وبه چه دردی میخوره پا میشم...
    به نظرتون چیکار کنم ؟
    میترسم هر فکری که از سرم میگذره یا فیلم و کتابی که بخونم روی زندگی واقعیم اثر کنه
    فکر میکنم اگر ازدواج کنم نمیتونم زندگی خوبی واسه خودم و شریکم بسازم و پشیمان و غمگین میشم

    دوست عزیز افکارتون رو بنویسید و چندین بار بخونیدش و بعد آتش بزنید .
    نوشتن میتونه آشفتگی ذهنی شمارو از بین ببره .
    خوندن کتابها و دقیق شدن در علایم باعث شده به نوعی وسواس دچار بشید .
    چون همیشه در حال مقایسه کردن حالتهای خودتون با نشانه های کتاب هستید .
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39221
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس یا افسردگی

    مچکرم از راهنماییتون

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس یا افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pari30 نمایش پست ها
    سلام ازتون کمک میخوام
    چند هفته ی پیش شب ، موقع خواب انقدر افکارم زیاد بودو پریشون که از ترس کنترل نکردنش خوابم نبرد و با خودم گفتم که حتما به خاطر کتاب های روانشناسیه زیادیه که خوندم و حتما دارم دیونه میشم و دیگه نمیتونم فکرم رو کنترل کنم
    از اون روز به بعد دیگه کتاب کلا نمیخونم حتی رمان و داستان...
    حتی فیلم هم دوست ندارم ببینم چون میترسم تاثیر منفی بگیرم و دیونه بشم
    دیگه از افکارم تا حدی میسترسم و اخیرا هم چون استرس داشتم ،صبحا با کسالت و اینکه زندگی تکراریه وبه چه دردی میخوره پا میشم...
    به نظرتون چیکار کنم ؟
    میترسم هر فکری که از سرم میگذره یا فیلم و کتابی که بخونم روی زندگی واقعیم اثر کنه
    فکر میکنم اگر ازدواج کنم نمیتونم زندگی خوبی واسه خودم و شریکم بسازم و پشیمان و غمگین میشم
    سلام

    چند سوال قبل از هر گونه پاسخ لطفا نقل قول کنید:

    سن و سالتون

    سابقه بیماری روانی و اختلالات شخصیتی در خانواده

    تحصیلات و رشته تحصیلی

    کار و شغل

    یه همکاران ما رجوع کرده اید

    اگر رجوع کرده اید تشخیص و درمان چه بوده

    نمونه ای از نوع ترستون و افسردگیتون رو ذکر کنید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد