با سلام
من دختری ۲۸ ساله و مجرد ، فرزند آخر یک خانواده ی پرجمعیت ودر عین حال تحصیلکرده هستم . تحصیلات فوق لیسانس از دانشگاههای سراسری و دختری باویژگی های اجتماعی، مهربان، با پشتکار هستم.این روزها ب شدت احساس تنهایی میکنم، حس میکنم ک کسی رو ندارم ک بااون صحبت و دردودل کنم. با خانواده نمیتونم حرف دلم رو بزنم چون میدونم ک اینقدر دوستم دارن ک نگران و ناراحت میشن. تنها دوستم ک باهاش راحت بودم و حرف دلم رو میزدم ۲-۳هفته ی پیش عقد کرد. الان ک حدودا ۲-۳ماه این حس رو دارم نمیتونم با دوستم صحبت کنم چون اینقدر دوستش دارم ک نمیخام فک کنه ک بخاطر خوشحالی اونه ک من ناراحتم و حس تنهایی میکنم. احساس خفگی دارم.خودم رو با کلاس زبان و باشگاه مشغول کردم و از اهداف دیگه ام خوندن برای آزمون استخدامی و دکتری هست.الان چندتا سوال دارم ک ممنون میشم راهنماییم بکنید:یکی اینکه من با موقعیتی ک دارم اصلا مورد خوب برای ازدواج ندارم.من تابحال با هیییچ پسری دوست نبودم ک گاهی فک میکنم کاش این کارو انجام میدادم ولی توی اعتقادام نیست.چطور میتونم موردهای خوب ازدواج پیداکنم؟ایا این حس تنهایی آزاردهنده فقط با ازدواج و عاشق شدن رفع میشه؟و از خوندن دکتری میترسم چون همینطوری خواستگار مناسب برام نمیاد چ برسه ب اینکه دکتری بگیرم،آیا خوندن دکتری در این وضعیت درسته؟( هرکسی منو میبینه از اجتماعی و محترم بودن من صحبت میکنه ولی نمیدونم چرا فرد مناسبی برای خواستگاری نمیاد)
ممنون از راهنماییتون