نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: افسردگي شديد دارم

1090
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39245
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy افسردگي شديد دارم

    يه دختر ٢١ساله ك ٥سال زندگيش بخاطر مشكلات خانوادش پراز فراز و نشيب بود ك از ي طرف خوب بود بزرگتر شدم اما از يطرف بيشتر افسردم كرد البته دليل بيشتر افسردگيم تنهاييم نزديك ب دو يا سه سال تنهام و اين خيلي برام سخته ك من دختر جوون اما نميتونم ي شريك داشته باشم ن تنهاي تنهام نبودم بيشتر شكستم از اين بود ك توي اين مدت هركسي عجيب با من اشنا ميشد از قبل يكي توي زندگيش بود و من عشق دومش ميشدم و هربار از اين ماجرا بيشتر شكست ميخوردم ن اخلاق بديم نداشتم ك طرفو فراري بدم خيلي دقيقو مغرور اما هر بار همين ميشد و يهفته ميرسيد ب كات شدن تو اين سه سال خيلي كارا كردم ك زياد برام مهم نباش داشتن ينفر توي زندگيم بيشتر با خانواده بودم ورزش كردم سركار بودم مسافرتام مرتب بود اما ن فايده نداشت اين يسال اخر خيلي فشار بهم ديگه قرص ميخورم تا افسرده ميشم (پروپرانولول)تا اروم بشم الان اينو ميخورم قبلا ي چيزي دكتر داد بود تا ميخورم خواب ميرفتم .دلم ميخاد بيشتر وقت خواب باشم از هرحركت معصومانه اي گريم مياد از رابطها حسادت ميكنم و هميشه خودمو خانواده اي ك پراز مشكلات بودن و سربارم شدن حتي تو مخارجشون خودمو با بقيه مقايسه ميكنم .اگه بي پولي فشارم نميورد حوصله كار كردنم نداشتم .اينقد افسرده شدم ك به خودم كفتم ببين تو كه كسي نمياد تو زندگيت اين دوسپسرتم ك شدي عشق دومش عيب ندار بيا ماهي ببارم بهت ز بزنه تو خوشحال باش چون تو دوسش داري و ديگه ينفر تو زندگيت هست تو اين يسال ك منتظر يبار زنگاش ميشدم و خيلي از خودگذشتگي كردم خودم ميدونسم عينا بي ارزشم اما ميگفتم اينجوري حالم بهتر و هيچكس دركم نميكرد چون اون دوسم نداشت������������� ����������خيلي دلم ميخاد پرانرژي باشم برا داداش كوچيكم خانوادم وقت بزارم ������������اما اصلا حالم خوب نيست خواهش ميكنم كمكم كنيد هربار دلم ميشكنه از خدا گله ميكنم ك چرا ي ادم مثل خودم پاك و خوب جلوم نميزاري؛خيلي خسته شدم از نااميدي از بي هدفي دلم فقط خواب ميخاد

    اميدوارم تا حدودي از زندگي و حرف دلم مطلع شده باشين و بتونين راهنمام باشين

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افسردگي شديد دارم الان سه ساله

    دوست عزیز ارمغان چنین روابط عاطفی بی نتیجه ای فقط افسردگیه .
    پس نباید انتظار معجزه ای داشته باشید .
    سعی کنید از دوره های فنی و حرفه ای استفاده کنید .
    محیط جدید و دوستان جدید میتونه زندگی جدیدی رو برای شما به وجود بیاره .
    در ضمن کسب و کاری میتونید راه بندازید و از این حس و حال بیرون بیایت.
    ولی برای اولین قدمها بهتره از نوشتن افکارتون شروع کنید .
    نوشتن میتونه دهن شمارو آرام کنه .
    دوره های پیاده روی و طبیعت گردی رو انجام بدید و بی خرج ترینش همین پیاده روی روزانه است.
    خودتون رو از بندهای این ارتباطات عاطفی بی هدف رها کنید و سعی کنید انتخابگر باشید تا اینکه شمارو انتخاب کنند.
    پس وقتی بتونید هدفی در زندگی خودتون به وجود بیارید مسلما از این حالت رها خواهید شد .
    مشاوره روانشناسي تلگرامي:
    http://t.me/kanonmoshaveran_bot
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39245
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy پاسخ : افسردگي شديد دارم الان سه ساله

    ببين عزيزم من سركار هستم اما تمايلي ندارم تمام فكرم شده چرا تنهام سه سال ايراد من چي حتي عملاي زيبايي ك انجام دادم بخاطر اين بود ك بهتر شم شايد وضعيت فرق كرد اما بازم ن تنهايي منو ول نكرد ميدونم كتاب پياده روي ورزش كار همه اينا خوبه اما من اينارو مثل دروغ دادن بخودم ميبينم كه اره با اينا خودتو گول بزن ولي تو باز ي ادم تنهايي تا يكي كنارم با دوس پسرش حرف ميزنه يا با خانوادش ميبينم رابطش عاطفي و محبت ميكنن بش حسودي ميشه من كمبود داشتم تو زندگيم و حالا دارم بزرگ ميشم و يه برادر كوچيك دارم هنوز نتونسم خلا هاي خودمو پر كنم ؛قبلا اراده داشتم تا شب يه حرف ميزدم صب شروع ب انجامش ميكردم اما الان دليلاي منطقيك شده مشروب و سيگار ؛ببينيد در يه حدي رسيدم ك مثلا هفته اي يبار خود ارضايي ميگم نه ديگه اينكارر براتو زشته تو بايد دوس پسر داشته باشي وگرنه كار اشتباهي (ميدونم ك خود ارضاييم كار درستي نيس)دوران بچگي بدي داشتم هميشه كمبود مالي محبت و هميشه كمك خرج بودم تو شرايط سخت ك برا خانواده افتاد با سن كم بدادشون رسيدم خيلي روي روحيم اثر گذاشت فشار عصبي شبا خوابم نميبرد هرشب گريه داشتم هيچكس كمك نبوداينكه ي دوست نداشتم ك همدمم باش بيشتررازار ديدم اما هميشه توكل كردم بخدا اما روحيم داغون شكسته شد تو ٢٠سالگي موهام سفيد شد دستام ميلرزه دوسدارم پيشرفت كنم اما نميتونم بلند شب هرشب دعا ميكنم خدايا صب ك بيدار ميشم بمن يه اراده قوي بده بتو توكل ميكنم مث قبل ك يهو قيد همه چيو ميزدمو استارت كارو ميزدم الانم اينطوري اما نه وحالا دوسال گذشت
    عزيزم اگر مشاوره حضوري شيراز يا بوشهر هست معرفي كنيد والبته اينجا راهنمايياتونو دريغ نكنيد

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افسردگي شديد دارم الان سه ساله

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzaneh00 نمایش پست ها
    ببين عزيزم من سركار هستم اما تمايلي ندارم تمام فكرم شده چرا تنهام سه سال ايراد من چي حتي عملاي زيبايي ك انجام دادم بخاطر اين بود ك بهتر شم شايد وضعيت فرق كرد اما بازم ن تنهايي منو ول نكرد ميدونم كتاب پياده روي ورزش كار همه اينا خوبه اما من اينارو مثل دروغ دادن بخودم ميبينم كه اره با اينا خودتو گول بزن ولي تو باز ي ادم تنهايي تا يكي كنارم با دوس پسرش حرف ميزنه يا با خانوادش ميبينم رابطش عاطفي و محبت ميكنن بش حسودي ميشه من كمبود داشتم تو زندگيم و حالا دارم بزرگ ميشم و يه برادر كوچيك دارم هنوز نتونسم خلا هاي خودمو پر كنم ؛قبلا اراده داشتم تا شب يه حرف ميزدم صب شروع ب انجامش ميكردم اما الان دليلاي منطقيك شده مشروب و سيگار ؛ببينيد در يه حدي رسيدم ك مثلا هفته اي يبار خود ارضايي ميگم نه ديگه اينكارر براتو زشته تو بايد دوس پسر داشته باشي وگرنه كار اشتباهي (ميدونم ك خود ارضاييم كار درستي نيس)دوران بچگي بدي داشتم هميشه كمبود مالي محبت و هميشه كمك خرج بودم تو شرايط سخت ك برا خانواده افتاد با سن كم بدادشون رسيدم خيلي روي روحيم اثر گذاشت فشار عصبي شبا خوابم نميبرد هرشب گريه داشتم هيچكس كمك نبوداينكه ي دوست نداشتم ك همدمم باش بيشتررازار ديدم اما هميشه توكل كردم بخدا اما روحيم داغون شكسته شد تو ٢٠سالگي موهام سفيد شد دستام ميلرزه دوسدارم پيشرفت كنم اما نميتونم بلند شب هرشب دعا ميكنم خدايا صب ك بيدار ميشم بمن يه اراده قوي بده بتو توكل ميكنم مث قبل ك يهو قيد همه چيو ميزدمو استارت كارو ميزدم الانم اينطوري اما نه وحالا دوسال گذشت
    عزيزم اگر مشاوره حضوري شيراز يا بوشهر هست معرفي كنيد والبته اينجا راهنمايياتونو دريغ نكنيد
    دوست عزیز اول از همه فکر نکنید این حالت فقط در شماست .
    اکثر افراد در ایران به این سرگردانی مبتلا شده اند . به نوعی روزمرگی که دلیلی هم برای اون نیست .
    ولی در هر حال انسان برای ادامه دادن نیاز به داشتن امید و هدفه .
    گاهی همین خط کشی ها باعث خستگی روحی شما شده .
    اینکه تنها هستید میتونه دلایل زیادی داشته باشه و شایدم هم نیاز به داشتن دلیل خاصی هم نباشه .
    وقتی شما چنین حسی رو نسبت به خودتون دارید مسلما به دیگران هم منتقل خواهید کرد .
    در بالا گفتم در گروه های پیاده روی و یا گردشگری شرکت کنید .
    فعالیت گروهی به شما کمک خواهد کرد تا دوستان خوبی پیدا کنید .
    چون شما فقط جنبه های منفی رو بازگو کردید ولی تلاشی برای انجام فعالیت های گروهی حال در هر زمینه نکردید .
    اما اگر منظورتون داشتن دوست پسره که نتونستید کسی رو به خودتون جذب کنید باید گفت :
    ممکنه همین ظاهر زیبا و خاص شما مانع از نزدیکی افراد بشه .
    چون به نوعی خودشون رو کمتر از حدی میدونن که شما قبولشون کنید .
    به همین خاطره باید فعالیت اجتماعی شما زیادتر بشه تا دیگران بتونن شمارو محک بزنن و با اخلاقتون آشنا بشن.
    در مورد مشاوره هم میتونید با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد