نوشته اصلی توسط
farzaneh00
ببين عزيزم من سركار هستم اما تمايلي ندارم تمام فكرم شده چرا تنهام سه سال ايراد من چي حتي عملاي زيبايي ك انجام دادم بخاطر اين بود ك بهتر شم شايد وضعيت فرق كرد اما بازم ن تنهايي منو ول نكرد ميدونم كتاب پياده روي ورزش كار همه اينا خوبه اما من اينارو مثل دروغ دادن بخودم ميبينم كه اره با اينا خودتو گول بزن ولي تو باز ي ادم تنهايي تا يكي كنارم با دوس پسرش حرف ميزنه يا با خانوادش ميبينم رابطش عاطفي و محبت ميكنن بش حسودي ميشه من كمبود داشتم تو زندگيم و حالا دارم بزرگ ميشم و يه برادر كوچيك دارم هنوز نتونسم خلا هاي خودمو پر كنم ؛قبلا اراده داشتم تا شب يه حرف ميزدم صب شروع ب انجامش ميكردم اما الان دليلاي منطقيك شده مشروب و سيگار ؛ببينيد در يه حدي رسيدم ك مثلا هفته اي يبار خود ارضايي ميگم نه ديگه اينكارر براتو زشته تو بايد دوس پسر داشته باشي وگرنه كار اشتباهي (ميدونم ك خود ارضاييم كار درستي نيس)دوران بچگي بدي داشتم هميشه كمبود مالي محبت و هميشه كمك خرج بودم تو شرايط سخت ك برا خانواده افتاد با سن كم بدادشون رسيدم خيلي روي روحيم اثر گذاشت فشار عصبي شبا خوابم نميبرد هرشب گريه داشتم هيچكس كمك نبوداينكه ي دوست نداشتم ك همدمم باش بيشتررازار ديدم اما هميشه توكل كردم بخدا اما روحيم داغون شكسته شد تو ٢٠سالگي موهام سفيد شد دستام ميلرزه دوسدارم پيشرفت كنم اما نميتونم بلند شب هرشب دعا ميكنم خدايا صب ك بيدار ميشم بمن يه اراده قوي بده بتو توكل ميكنم مث قبل ك يهو قيد همه چيو ميزدمو استارت كارو ميزدم الانم اينطوري اما نه وحالا دوسال گذشت
عزيزم اگر مشاوره حضوري شيراز يا بوشهر هست معرفي كنيد والبته اينجا راهنمايياتونو دريغ نكنيد