نوشته اصلی توسط
Sedigham
خیلی ناامیدم.خیلی وقته یه خبر خوش تو خونمون نپیچیده.نمیدونم حکمت خدارو ولی همیشه یه روزنه امید ایجاد میشه وبعدش درست وقتی پراز امیدی میزنه تو ذوقت و از همیشه ناامیدترت میکنه.هم من هم داداشم چند ساله پشت کنکوریم.امسال جفتمون واقعا تلاش کردیم ولی از شانس بد ما تغییراتی اساسی دادن به رتبه ها وهمین شد که جفتمون اونی ک میخواستیم نیاوردیم.دیگه طاقت اشکای مادرمو ندارم همش دشمن شاد کن شدیم همش شکست خوردم تو هر زمینه که فکرشو کنید.اخه نه لقمه حروم خوردیم نه خلافی همیشه عشق خدا پیغمبر تو دلمون.پس چرا اینجوری میشه