نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: از قدرنشناسی و بی پولی همسرم خسته شدم

2048
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39285
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    از قدرنشناسی و بی پولی همسرم خسته شدم

    سلام
    هفت ساله که ازدواج کردم با مردی که یکسال اول زندگی با وجود بیکار بودنش بهترین مرد زندگی بود خودم شاغل بودم و لیسانس ایشون دیپلم ، اموراتمون به سختی میگذشت که نصف بیشتر حقوق من صرف قرض و وام میشد ولی میگذشت
    به شدت به آینده آمیدوار بودم شوهرم ماشین سنگین داشت که دست راننده بود و درامدی نداشت هر چی بود خرج خود ماشین میشد و قسظاش که اون موقع ماهی یک میلیون و دویست بود پرداخت میشد هر چی هم میموند حقوق راننده و کمکش

    با وعده های شوهرم که گفته بود فقط یک سال ،طبقه پایین خونه پدرش زندگی کردیم ،بعد یک سال اخلاق شوهرم زیرو رو شد ، این اخلاق رو وقتی نشون داد که 5 ماهه باردار بودم و به خاطر وضع بحرانی ای که داشتم مجبور شدم مرخصی بدون حقوق بگیرم ،شوهرمآدمی بود که کمتر از گل بهم نمیگفت
    طول دوره بارداری با وجود سختیها و مشکلاتی که داشتم به جای حمایت و مراقبت از من هر روز دهنشو باز میکرد و هر چی میخواست بهم میگفت بدترین روزهای زندگیم رو تجربه میکردم بعد از دنیا اومدن پسرم حقوقم برقرار شد و هزینه های بیمارستان همه از طریق بیمه تکمیلی که خودم داشتم پرداخت شد
    با وامی که براش از چند جا گرفتم یه تاکسی خرید راضی بودم حداقلش این بود که سرش گرم میشد و فکر و خیال نمیکرد
    بعد از دوسال راضیش کردم که ماشین سنگینش رو بفروشه که شاید خیلی اشتباه کردم ،زیر قیمت فروخت و کلی غر ولند به من که تقصیر توئه ، مبلغی پول نقد از فروش ماشین اومد تو حسابش ،ما هنوز خونه پدرشوهرم بودیم گفتم بیا از یه جا هم وام میگیریم طلاهامم میفروشم بریم یه خونه کوچیک میخریم مستقل زندگی میکنیم قبول نکرد
    میگفت فکرای بزرگتر داره ،به سرش زد و رفت با پدرش قرارداد ساخت آپارتمان نوشت ،زبانم مو دراورد گفتم نمیتونی بسازی با این پول ولی قبول نکرد از نظرش من بیشعور احمقی بودم که چیزی نمیفهمید
    با پدر شوهرم رفتیم مستاجری ،نا گفته نماند که برای ساخت آپارتمان بازم از چند جا براش وام گرفتم با سودهای کلان که همه ی اقساطش رو خودم پرداخت میکردم که من فقط روز اولی که حقوقم واریز میشد پول داشتم و...
    الان دو ساله که مستاجریم و اجاره بها به مبالغ قسط اضافه شده همینطور پول آب و برق و گاز و تلفن
    شوهرم به قدری بد دهنه که خیلی از وقتها آرزوی مزگش رو میکنم دیگه هیچ حسی بهش ندارم چون فهمیدم من رو برای چی میخواد سر ماه تا وقتی قسطاش پرداخت نشده مهربانه و من عزیزشم ولی بعد ازینکه خرش از پل بگذره احمق و بیشعورم ،یه فحشهایی بهم میده که خجالت میکشم اینجا بگم
    توی این چند ساله یک بار پدرش نگفته چجور زندگیتون میگذره همیشه هم سنگشون رو به سینه میکوبه
    شوهرم آپارتمان رو داره میسازه به قیمت فروش تمام واحدهای سهم خودش و همه ی طلاهای من و بردن من زیر بار قسط و وام تا خرخره ، بعد هشت سال کار کردن ریالی پس انداز ندارم حتی ماشین زیر پام رو برای خودم بود بدون اطلاع من فروخت و من رو توی عمل انجام شده گذاشت ،تمام زندگیم رو به پاش ریختم که از آپازتمان 7 طبقه یک وجب مال من نباشه ،کاش قدردان بود برام هیچی مهم نبود،حاضر بودم جونمم براش بدم ولی حیف که هر وقت عسل تو دهنش گذاشتم دستمو تا مچ گاز گرفت
    دیگه خسته شدم به خاطر پسرم مجبورم تحمل کنم ،پسرم الان 5 سالشه و به شدت به من وابسته ،رابطه خوبی با پدرش نداره
    دیگه خسته شدم از این زندگی نکبتی ،چند بار خواستم خودمو خلاص کنم ولی دلم به حال پسرم سوخت .حرف دلمو نمیدونم باید به کی بزنم دلم آتیشه
    چیکار کنم ،دلم میخواد یه گوشه ای خودم و پسرم تنها زندگی کنیم از هر چی مرده متنفرم کاش هیچ وقت ازدواج نمیکردم کاش...
    ناگفته نماند من 38 سالمه و شوهرم 42

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خسته شدم

    دوست عزیز با تمام شرایط سختی که گفتید باید بخاطر فرزندتون صبور باشید .
    متاسفانه نمیتونید برای رفتار شوهرتون توجیح خاصی پیدا کنید .
    بهتره فعلا روی تربیت فرزندتون تمرکز کنید .
    سختی های زندگی بین تمام زوجین وجود داره پس باید اجازه بدید زمان بگذره .
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    مشاوره روانشناسي تلگرامي:
    http://t.me/kanonmoshaveran_bot
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39302
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sana123 نمایش پست ها
    سلام
    هفت ساله که ازدواج کردم با مردی که یکسال اول زندگی با وجود بیکار بودنش بهترین مرد زندگی بود خودم شاغل بودم و لیسانس ایشون دیپلم ، اموراتمون به سختی میگذشت که نصف بیشتر حقوق من صرف قرض و وام میشد ولی میگذشت
    به شدت به آینده آمیدوار بودم شوهرم ماشین سنگین داشت که دست راننده بود و درامدی نداشت هر چی بود خرج خود ماشین میشد و قسظاش که اون موقع ماهی یک میلیون و دویست بود پرداخت میشد هر چی هم میموند حقوق راننده و کمکش

    با وعده های شوهرم که گفته بود فقط یک سال ،طبقه پایین خونه پدرش زندگی کردیم ،بعد یک سال اخلاق شوهرم زیرو رو شد ، این اخلاق رو وقتی نشون داد که 5 ماهه باردار بودم و به خاطر وضع بحرانی ای که داشتم مجبور شدم مرخصی بدون حقوق بگیرم ،شوهرمآدمی بود که کمتر از گل بهم نمیگفت
    طول دوره بارداری با وجود سختیها و مشکلاتی که داشتم به جای حمایت و مراقبت از من هر روز دهنشو باز میکرد و هر چی میخواست بهم میگفت بدترین روزهای زندگیم رو تجربه میکردم بعد از دنیا اومدن پسرم حقوقم برقرار شد و هزینه های بیمارستان همه از طریق بیمه تکمیلی که خودم داشتم پرداخت شد
    با وامی که براش از چند جا گرفتم یه تاکسی خرید راضی بودم حداقلش این بود که سرش گرم میشد و فکر و خیال نمیکرد
    بعد از دوسال راضیش کردم که ماشین سنگینش رو بفروشه که شاید خیلی اشتباه کردم ،زیر قیمت فروخت و کلی غر ولند به من که تقصیر توئه ، مبلغی پول نقد از فروش ماشین اومد تو حسابش ،ما هنوز خونه پدرشوهرم بودیم گفتم بیا از یه جا هم وام میگیریم طلاهامم میفروشم بریم یه خونه کوچیک میخریم مستقل زندگی میکنیم قبول نکرد
    میگفت فکرای بزرگتر داره ،به سرش زد و رفت با پدرش قرارداد ساخت آپارتمان نوشت ،زبانم مو دراورد گفتم نمیتونی بسازی با این پول ولی قبول نکرد از نظرش من بیشعور احمقی بودم که چیزی نمیفهمید
    با پدر شوهرم رفتیم مستاجری ،نا گفته نماند که برای ساخت آپارتمان بازم از چند جا براش وام گرفتم با سودهای کلان که همه ی اقساطش رو خودم پرداخت میکردم که من فقط روز اولی که حقوقم واریز میشد پول داشتم و...
    الان دو ساله که مستاجریم و اجاره بها به مبالغ قسط اضافه شده همینطور پول آب و برق و گاز و تلفن
    شوهرم به قدری بد دهنه که خیلی از وقتها آرزوی مزگش رو میکنم دیگه هیچ حسی بهش ندارم چون فهمیدم من رو برای چی میخواد سر ماه تا وقتی قسطاش پرداخت نشده مهربانه و من عزیزشم ولی بعد ازینکه خرش از پل بگذره احمق و بیشعورم ،یه فحشهایی بهم میده که خجالت میکشم اینجا بگم
    توی این چند ساله یک بار پدرش نگفته چجور زندگیتون میگذره همیشه هم سنگشون رو به سینه میکوبه
    شوهرم آپارتمان رو داره میسازه به قیمت فروش تمام واحدهای سهم خودش و همه ی طلاهای من و بردن من زیر بار قسط و وام تا خرخره ، بعد هشت سال کار کردن ریالی پس انداز ندارم حتی ماشین زیر پام رو برای خودم بود بدون اطلاع من فروخت و من رو توی عمل انجام شده گذاشت ،تمام زندگیم رو به پاش ریختم که از آپازتمان 7 طبقه یک وجب مال من نباشه ،کاش قدردان بود برام هیچی مهم نبود،حاضر بودم جونمم براش بدم ولی حیف که هر وقت عسل تو دهنش گذاشتم دستمو تا مچ گاز گرفت
    دیگه خسته شدم به خاطر پسرم مجبورم تحمل کنم ،پسرم الان 5 سالشه و به شدت به من وابسته ،رابطه خوبی با پدرش نداره
    دیگه خسته شدم از این زندگی نکبتی ،چند بار خواستم خودمو خلاص کنم ولی دلم به حال پسرم سوخت .حرف دلمو نمیدونم باید به کی بزنم دلم آتیشه
    چیکار کنم ،دلم میخواد یه گوشه ای خودم و پسرم تنها زندگی کنیم از هر چی مرده متنفرم کاش هیچ وقت ازدواج نمیکردم کاش...
    ناگفته نماند من 38 سالمه و شوهرم 42
    سلام عزیزم
    من هم شرایطی شبیه ب تو دارم تاشوهرم بهم نیاز داره مهربونه خزش ک از پل گذشت پستترین آدم میشه.پسر دو ساله دارم ک اصلا باهاش خوب نیست.عزیزم بخاطر پسر گلت تحمل کن ایشالا بزرگ میشه وتو لذتش میبری و خوشحال میشی ک اونو داری.سعی کن رابطتو باخدا نزدیک کنی توسل ب ائمه خیلی کارگشاست حداقل آدمو آروم میکنه.فکر خلاص کردن خودتو کاملا بذار کنار من و تو دنیامون جهنمه پس لااقل بذار آخرتمون خوب باشه با همچین پدری میخوای پسرتو بذاری نه اصلا تو باید بالا سرش باشی و بهش محبت کنی.منم برات دعا میکنم.خدا میگه اگر کسی با اخلاق بد همسرش بسازه پاداش عظیمی داره.بخاطر خدا و پسرت تحمل کن مطمئن باش خدا کمکت میکنه..

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39285
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خسته شدم

    ممنونم از پاسختون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 06-18-2019, 10:01 PM
  2. غم ناشی از بی پولی و ورشکستگی
    توسط دل آرا در انجمن افسردگی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 11-30-2016, 09:32 PM
  3. خواستگاری دوست پسر بی پول
    توسط دختر شاد در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: 08-05-2015, 01:50 AM
  4. درباره روانشناسی پول و پولدار شدن!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 01:02 PM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-28-2013, 09:36 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد