نوشته اصلی توسط
mah1234
سلام من 26 سالمه 2ماه هست که عقد کردم همسرم 27 سالشونه ما 4سال با هم دوست بودیم و دوستی خوبی داشتیم.آخرای دوستی من از بلاتکلیفی توی رابطه خسته شده بودم و خواستگار داشتم که با همسرم مصحبت کردم تا زودتر تکلیف رابطه رو مشخص کنند که ایشون ابتدا فرمودن من قصد ازدواج ندارم.من پیش مشاور رفتم و حتی باهم مشاوره رفتیم که نظر مشاور هم این بود که زودتر تکلیف رابطه مشخص بشه.ایشون با خانواده صحبت کردن و ما 1سال نامزد و 2ماه هست عقد کردیم ولی من رفتارهایی از همسرم میبینم که خیلی ناامید شدم از زندگی...الان که ما درگیر خرید جهاز هستیم و مثلا به ایشون میگم یک سری وسایل با شماست میگه من که نمیخواستم ازدواج کنم من ذوقی نداشتم تو دلت میخواست ازدواج کنی خودت هم همه چیز رو بخر خیلی موقع ها هم که بی محبتی ازش میبینم حرفش رو تکرار میکنه و میگه من دوست نداشتم ازدواج کنم..جدیدا هم چندبار بحثمون شد خیلی حرفای بدی بهم زد و فحش داد بهم.البته وقت هایی که اخلاقش خوبه خیلی خوبه و منو دوست داره به حرفام گوش میده قربون صدقه میره ولی بعضی وقتا که عصبانی میشه سریع میگه من نمیخواستم ازدواج کنم تو منو زور کردی با اینکه اگر خودش منو نمیخواست چرا رفت با خانواده اش حرف زد چرا اومد جلو..وقتی ازش این حرفارو میشنوم داغون میشم.. در اکثر مواقع سکوت میکنم در برابر این حرفاش.ولی خیلی دلم میشکنه.ازتون راهنمایی میخوام با این رفتارا چیکار کنم؟