ممنون از راهنماییاتون
خرید عروسی رسمی که همه انجام میدن، همسر من به خاطر اینکه من گفتم
میخوام خونه بخری در کل دوران عقد به همین بهانه چیزی برام نخرید و وقتی که موقع خرید عروسی شد با این که خونه خریداری شده بود و ۱۰ میلیون تو کارتش پول بود اما گفت پونصد تومان بیشتر ندارم و باید با همین هر چی میخوای بخری، با اینکه قرار گذاشته بودیم برای خرید اما دقیقا زمانش که شد گفت پولی ندارم، چند ساعت بعد
این حرفش وقتی خواب بود گوشیشو نگاه کردم و دیدم ۱۰ میلیون تو کارتش پول هست وقتی بهش گفتم اونم در جواب گفت چون نمیخواستم پول خرج کنی منم الکی گفتم پول ندارم و باهام دعوا کرد، درصورتیکه خودش خوب میدونه من دختر ولخرجی نیستم، اگه بودم دوران عقد از خرید و پول تو جیبی و عیدی که رسم برای عروس ببرن و از خرید سرویس طلا و عروسی نمیگذشتم،
خانواده همسرم عادت کردن به خسیسی و همسر منم برای اینکه پولی خرج نکنه دروغ میگه،
هر وقت میومد به دیدنم برام چیزی نمیاورد و برای این کارش هم گاهی اوقات متوسل به دروغ میشد، مثلا میگفت رفتم برات روسری بخرم اما از چیزی خوشم نیومد در صورتیکه بعدا تو حرفاش متوجه میشدم که اصلا نرفته، خرید عروسی هم که میگم برای انجام ندادنش دروغ گفت
بعدا با دعوایی که بین خانواده ها شد مجبور شد که انجام بده، تا به حال چند دفعه بهش گفتم که تو فلان مورد بهم دروغ گفتی اما اصلا قبول نمی کنه و حرفو عوض میکنه،
در مورد کارهایی هم که میگفت فامیلامون برای دخترشون انجام دادن من پرس و جو کردم که اونم فهمیدم دروغ بوده و واقعیت نداره، اصلا حاضر نیست پیش مشاور بره و خودشو دروغگو نمی دونه، اتفاقا برعکس منو متهم میکنه و باهام قهر میکنه، انگار تموم تقصیرای دنیا مال منه، خواستم به خانوادش بگم اما دیدم به جز خواهر کوچیکش اونا هم تو حرفاشون دروغ زیاده، برای من جالبه که همسرم با تحصیلاتی که داره چون ارشد مهندس برق اما اخلاقش اینه، باهاش دعوا کردم و بهش گفتم اگه به این رفتارت ادامه بدی منم مثل خودت دروغ میگم اما فایده نداشت و بهم توهین کرد