نمایش نتایج: از 1 به 30 از 30

موضوع: بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

19675
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    سلام خواننده محترم.
    نمیدونم شما تو همچین شرایطی قرار داشتی تو زندگیت یا نه.من ۳۷ سالمه متاهلم. ازدواجم با عشق نبود. زندگی گاهی خوب گاهی بدی داشتم. مشکلات معمولی زن و شوهری. خانمم آدم خوبیه ولی خب یه مقدار زیاد گیر میداد و میده و شکاک از همون اول زندگی. با وجود اینکه تابحال در دوران تاهل هیچ رابطه ای با غیر همسرم نداشتم.
    تا این اواخر یه ساله با یک‌خانم همکارم خیلی صمیمی شدیم. اوایل فقط صمیمیت همکاری بود. هیچ فکرشو نمیکردم کار به اینجا بکشه که تمام فکر و ذکرم رو ایشون پر کنه. بعد چند ماه دیدم دیدم علاقه مند شدم. بازم گفتم چیزی نیست. ااشتباه میکنم.ولی به خودم اومدم دیدم نه گیر کردم. به اون خانم همکار همه چیو گفتم. جا نخورد . انتظارشو داشت. اما خوشحالم نشد. عذاب وجدان داشت. منم داشتم. یه مدت خواستیم کات کنیم همه چیو. اما نشد. الانم با همیم. البت فقط از نظر روحی ارتباط جنسی نداشتیم . خواستم ببینم کسی تجربه مشابهی داشته؟ چیکار کردین. بهترین راه چیه؟ اینو بگم که کات کردنو امتحان کردیم. بدتر شدم داغونتر.

  2. کاربران زیر از Sasan.tarlan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عاشق شدم. بعد ۸ سال زندگی متاهلی بدون کوچکترین خیانت

    دوستانی که تجربه مشابه داشتن یا میتونن راهنمایی کنن. لطفا

  4. کاربران زیر از Sasan.tarlan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30051
    نوشته ها
    333
    تشکـر
    105
    تشکر شده 170 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    سلام خواننده محترم.
    نمیدونم شما تو همچین شرایطی قرار داشتی تو زندگیت یا نه.من ۳۷ سالمه متاهلم. ازدواجم با عشق نبود. زندگی گاهی خوب گاهی بدی داشتم. مشکلات معمولی زن و شوهری. خانمم آدم خوبیه ولی خب یه مقدار زیاد گیر میداد و میده و شکاک از همون اول زندگی. با وجود اینکه تابحال در دوران تاهل هیچ رابطه ای با غیر همسرم نداشتم.
    تا این اواخر یه ساله با یک‌خانم همکارم خیلی صمیمی شدیم. اوایل فقط صمیمیت همکاری بود. هیچ فکرشو نمیکردم کار به اینجا بکشه که تمام فکر و ذکرم رو ایشون پر کنه. بعد چند ماه دیدم دیدم علاقه مند شدم. بازم گفتم چیزی نیست. ااشتباه میکنم.ولی به خودم اومدم دیدم نه گیر کردم. به اون خانم همکار همه چیو گفتم. جا نخورد . انتظارشو داشت. اما خوشحالم نشد. عذاب وجدان داشت. منم داشتم. یه مدت خواستیم کات کنیم همه چیو. اما نشد. الانم با همیم. البت فقط از نظر روحی ارتباط جنسی نداشتیم . خواستم ببینم کسی تجربه مشابهی داشته؟ چیکار کردین. بهترین راه چیه؟ اینو بگم که کات کردنو امتحان کردیم. بدتر شدم داغونتر.
    من پیشنهادم اینه که با یک مشاور صحبت کنید
    موضوع خیلی پیچیده هستش
    امضای ایشان
    **ملاصدرا مي گويد: خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود.
    **اگر ميخواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد به دوستان خود محبت كنيد. (كورش كبير)
    **نويسنده معروفي مي گويد: زن مانند كروات است هم زيبايي به مرد مي بخشد و هم گلويش را فشار مي دهد.
    **چارلي چاپلين: وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده

  6. کاربران زیر از Microsoft بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    سلام خواننده محترم.
    نمیدونم شما تو همچین شرایطی قرار داشتی تو زندگیت یا نه.من ۳۷ سالمه متاهلم. ازدواجم با عشق نبود. زندگی گاهی خوب گاهی بدی داشتم. مشکلات معمولی زن و شوهری. خانمم آدم خوبیه ولی خب یه مقدار زیاد گیر میداد و میده و شکاک از همون اول زندگی. با وجود اینکه تابحال در دوران تاهل هیچ رابطه ای با غیر همسرم نداشتم.
    تا این اواخر یه ساله با یک‌خانم همکارم خیلی صمیمی شدیم. اوایل فقط صمیمیت همکاری بود. هیچ فکرشو نمیکردم کار به اینجا بکشه که تمام فکر و ذکرم رو ایشون پر کنه. بعد چند ماه دیدم دیدم علاقه مند شدم. بازم گفتم چیزی نیست. ااشتباه میکنم.ولی به خودم اومدم دیدم نه گیر کردم. به اون خانم همکار همه چیو گفتم. جا نخورد . انتظارشو داشت. اما خوشحالم نشد. عذاب وجدان داشت. منم داشتم. یه مدت خواستیم کات کنیم همه چیو. اما نشد. الانم با همیم. البت فقط از نظر روحی ارتباط جنسی نداشتیم . خواستم ببینم کسی تجربه مشابهی داشته؟ چیکار کردین. بهترین راه چیه؟ اینو بگم که کات کردنو امتحان کردیم. بدتر شدم داغونتر.

    به هر حال دوست عزیز شما دقیقا وارد یک رابطه خیانت امیز شدید .
    و با رفتار خودتون هم زندگی خودتون و هم زندگی فرد سوم و به بازی گرفتید .
    پس اگر قصد ارتباط با این فرد سوم رو دارید بهتره به فکر جدایی از همسر اولتون باشید .
    و گرنه با این وضعیت دیر یا زود رابطه شما وارد تنش خواهد شد .
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    ممنون از توجهتون دوستان.
    دوست عزیز مشاور رو امتحان کردم. گفت فقط سعی کن همه چیو فراموش کنی. امتحان کردم. اوضاعم خیلی بدتر شد.
    خودمو خیلی قوی احساس میکردم همیشه. اما ادم یه جاهایی میفهمه که خیلی ضعیفه. خیلیییییی

  10. کاربران زیر از Sasan.tarlan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    ممنون از توجهتون دوستان.
    دوست عزیز مشاور رو امتحان کردم. گفت فقط سعی کن همه چیو فراموش کنی. امتحان کردم. اوضاعم خیلی بدتر شد.
    خودمو خیلی قوی احساس میکردم همیشه. اما ادم یه جاهایی میفهمه که خیلی ضعیفه. خیلیییییی
    سلام
    سعی کنید بیشترباخانمتون صحبت کنید بیشترباهم دیگه باشید وبهشون بگید که سختگیری هاشون روکمترکنن تاشما اذیت نشیدواینکه ارتباط تون روبااون خانم همکارکم کنید چون شما هرکاریم برای فراموشی اون خانم بکنید ولی اگربازهم رابطه تون مثل قبل صمیمی باشه هیچ فایده ای نداره.برای این کار می تونید چند روزی رومرخصی گرفته وباخانمتون برید گردش و... بطوریکه اون خانم نفهمه وشماهم اگرتلفن زدیاپیامکی فرستادجوابشون روندید اصلابهتره که ایشون رودرلیست افراد مزاحم بزارید اینطوری اون خانم ازشمادلسرد میشه ووقتی هم سرکاربرگشتید باایشون سرسنگین رفتارکنید تاازصمیمیت بین شما واون خانم کم بشه.
    من فکرمیکنم علت این مشکل اینه که صمیمیت بین شماوهمسرتون کم شده وشما باید یه وقتی رواختصاص بدید که باخانمتون درباره ی مشکلاتی که ممکنه بینتون باشه صحبت کنید وهرانتقادویاپیشنهادی درباره ی رفتارواخلاقش دارید روبه صورت مستقیم ویاغیرمستقیم بهش بگین تااصلاحشون کنه وشماهم حرفای اونومتقابلا گوش کنید ببینید چی می گن وخواسته شون چی هست مسلما ایشون هم حرف هایی برای گفتن داره که می تونه نظرما روجلب کنه. اینجوری هم صمیمیت بینتون بیشترمیشه وهم مشکلاتتون حل میشه.
    ودرآخرپیشنهادمیکنم فیلم سینمایی (زیرسقف دودی )روهمراه باخانمتون تهیه کنید وببینید.نکات زیبایی توش هست.

  12. 2 کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    دوست گرامی daryak ممنون از توجه تون.
    قبلن هم‌خیلی سعی کردم بگم که ازیتم میکنه این همه گیر دادنها و زوم کردنها.
    اما هر بار گفتم خانمم میگه تو به من و زندگیت اهمیت نمیدی. بخاطر اینه که دوس داری در بری.
    اخه هفته ای دو سه بار سالن رفتن یعنی در رفتن و دوری از خونه؟
    دوستی رو بخوام ببینم اینو میگه.
    کوه میرم اینو میگه.
    سالن ورزش و استخر برم اینو میگه.
    خیلی دوس داشتم این چند سال یک بار مثل یک دوست باهام همراه بشه تو تفریح هایی که علاقه مندم بهش اما دریغ. اگرم دو سه بار اومده اونقدر غر زده و منت گزاشته که پشیمون شدم از اینکه گفتم بیاد.
    دیگه به جایی رسیده بودم که حال جر و بحثم نداشتم باهاش، از دروغ برم میاد ولی مثلا برا اینکه یه دوست قدیمیمو یه ساعت ببینم و گپی بزنیم یا بالجبار دروغ میگفتم که سر کارم اضافه کاری و یا در مقابل غر و لندها ش فقط سکوت میکردم تا خسته شه.
    قطعا این به اضافه شکاکیت خانمم بزرگترین مشکلمون از دوران آشنایی و قبل هزدواج تا به الان بوده .بارها گفتم اینارو بهش که ازیتم کرده اما بی نتیجه و سعی کردم کنار بیام.
    و در مورد ارتباطم با همکارم الان رفتن از این شهر، دانشگاه قبول شدن. و دیر به دیر برمیگردن.
    ۹۰ درصد ارتباطمون الان در حد کمک به ایشون برای روبه راه شدن اوضاع اولیه ش در اونجا و برخی مسائل کاریه.
    نمیتونم خودمو راضی کنم که کمکش نکنم الان که احتیاج داره. ایشون طی این دو سال همکاری همیشه بهم کمک کرده

  14. کاربران زیر از Sasan.tarlan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    شما به خاطر ادامه رابطه با این خانم به مشاور مراجعه کردید
    ای کاش زودتراز این ها به همراه همسرتون برای بهبود زندگی مشترک نزد مشاور میرفتید .
    به هر حال حتی همین ارتباط تلفنی و این که تمام فکر و ذکر شما رو مشغول کرده خودش خیانت محسوب میشه
    به نظر من این خانم با وجود این که میدونسته شما متاهلید وارد این رابطه شده خیلی بیشتر از شما مقصره
    حتی اگر همسرتون شریک مناسبی برای زندگی شما نباشه
    این خانم هم قطعا نخواهد بود
    همسر فعلی شما به شما شک داره
    فردا اگر با این خانم ازدواج کردید قطعا به آرامشی که مدنظرتون نخواهید رسید چون این خانم هم با توجه به نوع آشنایی و ارتباط شما همیشه نگرانه
    که شما در محیط کار با همکار جدید وارد رابطه نشید .
    اگر فرزند دارید هر چه زودتر با این خانم کات کنید
    این عشق نیست یه وابستگی عاطفیه
    حتما با همسرتون به مشاور خانم مراجعه کنید
    البته مشاور متخصص
    قبل از مشاوره خودتون نزد مشاور برید و همه مشکلات رو توضیح بدید .
    به عنوان یک خانم متاهل توصیه ام اینه که درصدد ترمیم رابطه با همسرتون باشید نه شروع یک رابطه جدید
    موفق باشید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  16. 4 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39371
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    اینکه شما بعداز 8سال زندگی مشترک یک نفر جدید رو انتخاب کردید تقصیر شما و اون خانم هست نه همسرتون
    من متوجه نمیشم اینکه شما الان اومدین اینجا که ما بگیم به به یا منع کنیم شمارو.
    این نیاز به گفتن ما نیست
    شما باید این رابطه رو با همه سختی هاش تموم کنین.کات.بچسبین به زندگیتون و انرژیتونو برای بهبود رابطه تون با همسرتون بکار ببرین و از این رابطه لذت ببرین.چون این رابطه صرفا بخاطر تازه بودنش هست که براتون جذاب هست و چند وقت دیگه با این یکی هم نمیسازین.قبل از اینکه بخاطر خیانت همسرتون رو از دست بدین این کارو انجام بدین ودر غیر اینصورت اگر قضیه فاش بشه اون خانم هم از ترس آبرو با شما نخواهد ماند

  18. کاربران زیر از گلنمک بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    ممنون از توجه تون دوستان.
    دوست عزیز ستیلا ده ها بار به همسرم گفتم بریم مشاوره. اصلا بر فرض اینکه مشکل از منه بزار مشاور کمک‌کنن بهتر شم. نیومد .
    هیچ وقت دنبال یک‌نفر جایگزین نبودم برا خانمم. اینبارم گفتم خدایی ناخواسته بود. قصدم این نبود و قصد این خانم همکارم هم مطمئنم این نبوده که جایگزین کسی شه. بارها خودش از عذاب وجدانی که داره گفته.
    منطق، عقل، درک، انسانیت همه همینو میگه. کات کن. تموم.

    ولی هیچکدوم تابحال تو همچین شرایطی بودین؟
    وقتی بدترین روزهاتونو و بدترین حالت های روحیتونو تجربه میکنین یکی پیدا بشه که حس خوبی رو بهتون بده با حضورش؟
    اگه تجربه کرده باشین میدونین که چقد سخته.
    حالا اسمش هرچی بشه گزاشت، عشق، وابستگی عاطفی. هرچی هست بهترین حس زندگیمو بهم داده.
    و ظاهرن به ایشونم. حالا شاید نه به این شدت که من گرفتارم.
    به هر حال اگر کسی تجربه ی شخصی یا از اطرافیان داره ممنون میشم راهنمایی کنه.
    گفتنش اسونه ولی درعمل غیر ممکن به نظر میاد گذشتن از بهترین حست.
    اونم برا ادم ضعیفی مث من

  20. کاربران زیر از Sasan.tarlan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    ببینید این خیلی خودخواهیه که شما الان به فکر این باشید که بهترین حس و ارامشو داشته باشید در حالی که حالو روزه همسرتون ذره ای براتون اهمیت نداشته باشه وقتی یه نفر ازدواج میکنه این مسئولیت رو قبول میکنه که دیگه از کلمه من گفتن ها دست برداره . ببینید اینکه همسرتون دلش میخاسته که پیشش باشید و بیشتر باهاش وقت بگذرونید از عشق و علاقش به شما بوده درحالی که شما در مقابل بیشتر میخاستین ازش فرار کنید به جای اینکه ارومش کنید و بهش عشق بورزید تا دچار کمبود محبت نشه . نمیگم خانمتون بیتقصیره ولی شما هم برای بهبود رابطتون وقت نزاشتید .
    فقط اینو بدونید هیچ وقت هیچ رازی برای همیشه راز نمیمونه و بالاخره یه روز فاش میشه پس قبل از اینکه به مرحله ای برسه که واقعا نشه درستش کرد و یه عمر با عذاب وجدان اینده سه نفرو خراب کتید بهتره زودتر تصمیم بگیرید.
    دو انتخاب دارید یا از همسرتون طلاق میگیرید اونموقع به اون ازادی که میخواستید میتونید به دست بیارید دیگه هیچ کس نیست که مراقبت شما باشه و براش مهم باشه که شما کجایید حالتون خوبه یا نه . و میتونید به قول خودتون با عشق ازدواج کنید و از همه مهمتر اینکه دیگه خیانت محسوب نمیشه و باعث نمیشه که همسرتون بعد از فهمیدن خیانتتون شوک و ضربه روحی جبران ناپذیری بهش وارد بشه که هیچ وقت مطمنن نمیتونید خودتون ببخشید و هر آسیبی که اون ببینه به شما هم میرسه
    یا اینکه با اون خانم کات کنید و در عوض با محبت و جبران اشتباهاتتون سعی کنید راه درستو که بدور از خیانته در کنار همسرتون داشته باشید در ضمن اون خانم هم میتونه خوشبخت بشه چرا که اگر این رابطه کات نشه و مخفیانه ادامه داشته باشی ، بسیاری از فرصت هایی که میتونه باعث خوشبخیتش بشه رو صرفا به خاطر خودخواهی شما از دست میده .

    از نظر من بهترین راه حل کات کردن هست ولی
    در نهایت زودتر تصمیم بگیرید چون هر چی دیرتر تصمیم بگیرید کسی که این وسط اسیب خیلی بدی میبنه همسرتون هست و و دارید زندگی همسرتون رو به خطر میندازید
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  22. بالا | پست 12


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    ببینید این خیلی خودخواهیه که شما الان به فکر این باشید که بهترین حس و ارامشو داشته باشید در حالی که حالو روزه همسرتون ذره ای براتون اهمیت نداشته باشه وقتی یه نفر ازدواج میکنه این مسئولیت رو قبول میکنه که دیگه از کلمه من گفتن ها دست برداره . ببینید اینکه همسرتون دلش میخاسته که پیشش باشید و بیشتر باهاش وقت بگذرونید از عشق و علاقش به شما بوده درحالی که شما در مقابل بیشتر میخاستین ازش فرار کنید به جای اینکه ارومش کنید و بهش عشق بورزید تا دچار کمبود محبت نشه . نمیگم خانمتون بیتقصیره ولی شما هم برای بهبود رابطتون وقت نزاشتید .
    فقط اینو بدونید هیچ وقت هیچ رازی برای همیشه راز نمیمونه و بالاخره یه روز فاش میشه پس قبل از اینکه به مرحله ای برسه که واقعا نشه درستش کرد و یه عمر با عذاب وجدان اینده سه نفرو خراب کتید بهتره زودتر تصمیم بگیرید.
    دو انتخاب دارید یا از همسرتون طلاق میگیرید اونموقع به اون ازادی که میخواستید میتونید به دست بیارید دیگه هیچ کس نیست که مراقبت شما باشه و براش مهم باشه که شما کجایید حالتون خوبه یا نه . و میتونید به قول خودتون با عشق ازدواج کنید و از همه مهمتر اینکه دیگه خیانت محسوب نمیشه و باعث نمیشه که همسرتون بعد از فهمیدن خیانتتون شوک و ضربه روحی جبران ناپذیری بهش وارد بشه که هیچ وقت مطمنن نمیتونید خودتون ببخشید و هر آسیبی که اون ببینه به شما هم میرسه
    یا اینکه با اون خانم کات کنید و در عوض با محبت و جبران اشتباهاتتون سعی کنید راه درستو که بدور از خیانته در کنار همسرتون داشته باشید در ضمن اون خانم هم میتونه خوشبخت بشه چرا که اگر این رابطه کات نشه و مخفیانه ادامه داشته باشی ، بسیاری از فرصت هایی که میتونه باعث خوشبخیتش بشه رو صرفا به خاطر خودخواهی شما از دست میده .

    از نظر من بهترین راه حل کات کردن هست ولی
    در نهایت زودتر تصمیم بگیرید چون هر چی دیرتر تصمیم بگیرید کسی که این وسط اسیب خیلی بدی میبنه همسرتون هست و و دارید زندگی همسرتون رو به خطر میندازید
    گفتن این حرفا برای ما مجردها آسونه اما زندگی متاهلها بعضی وقتها پیچیده میشه.

    بنظر من بهتره ایشون به مرور زمان ارتباطشونو با اون خانم کمتر کنن، کات کردن یهویی آزار دهنده است اما کم کم دور شدن باعث فراموش کردن میشه.

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38373
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    100
    تشکر شده 22 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    ممنون از توجه تون دوستان.
    دوست عزیز ستیلا ده ها بار به همسرم گفتم بریم مشاوره. اصلا بر فرض اینکه مشکل از منه بزار مشاور کمک‌کنن بهتر شم. نیومد .
    هیچ وقت دنبال یک‌نفر جایگزین نبودم برا خانمم. اینبارم گفتم خدایی ناخواسته بود. قصدم این نبود و قصد این خانم همکارم هم مطمئنم این نبوده که جایگزین کسی شه. بارها خودش از عذاب وجدانی که داره گفته.
    منطق، عقل، درک، انسانیت همه همینو میگه. کات کن. تموم.

    ولی هیچکدوم تابحال تو همچین شرایطی بودین؟
    وقتی بدترین روزهاتونو و بدترین حالت های روحیتونو تجربه میکنین یکی پیدا بشه که حس خوبی رو بهتون بده با حضورش؟
    اگه تجربه کرده باشین میدونین که چقد سخته.
    حالا اسمش هرچی بشه گزاشت، عشق، وابستگی عاطفی. هرچی هست بهترین حس زندگیمو بهم داده.
    و ظاهرن به ایشونم. حالا شاید نه به این شدت که من گرفتارم.
    به هر حال اگر کسی تجربه ی شخصی یا از اطرافیان داره ممنون میشم راهنمایی کنه.
    گفتنش اسونه ولی درعمل غیر ممکن به نظر میاد گذشتن از بهترین حست.
    اونم برا ادم ضعیفی مث من
    سلام اگر همسرتون اخلاق و رفتارشون رو درست نکردن و شما به اون خانم علاقمند شدین بهتره که همسرتون رو طلاق بدین و اگر خواستین با اون خانم ازدواج کنید

    این حدیث هم حُسن ختام:
    «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ الْحَارِثِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ خَمْسَةٌ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ رَجُلٌ جَعَلَ اللَّهُ بِیَدِهِ طَلَاقَ امْرَأَتِهِ فَهِیَ تُؤْذِیهِ وَ عِنْدَهُ مَا یُعْطِیهَا وَ لَمْ یُخَلِّ سَبِیلَهَا وَ رَجُلٌ أَبَقَ مَمْلُوکُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ یَبِعْهُ وَ رَجُلٌ مَرَّ بِحَائِطٍ مَائِلٍ وَ هُوَ یُقْبِلُ إِلَیْهِ وَ لَمْ یُسْرِعِ الْمَشْیَ حَتَّى سَقَطَ عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ أَقْرَضَ رَجُلًا مَالًا فَلَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَ لَمْ یَطْلُبْ.» (محمد بن علی ابن بابویه، الخصال، ج1، ص299)
    امام صادق (ع): «رسول خدا (ص) فرمود پنج گروه‌ند که دعایشان مستجاب نمی‌شود؛ نخست مردی که خداوند طلاق را به دست او داده است و زنش او را آزار می‌دهد و باعث ناراحتی او میشود ...»
    حالا بنشیند و مدام دعا کند که خدایا مرا از شرّ این زن برهان!
    امضای ایشان
    چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده،و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا داناست و شما نادانید.

  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    دوستان عزیز باز هم ممنون.
    همینکه تونستم حرف دلمو با چند نفر در میون بزارم بارم کمی سبک‌تر شد.
    دارم سعی میکنم. نقاط مثبت همسرمو پر رنگ تر ببینم. نمیخام همه چیو به هم‌بریزم مخصوصا چون پای یه بچه درمیونه.
    شاید به قول دوستمون ادم خودخواهیم، نمیدونم.
    ولی خب سخته بعد ۳۷ سال یهو یه حس خوب بگیری که تابحال نگرفتی از کسی و بتونی ازش بگزری.
    دارم کلنجار میرم.
    روزا سرمو بیرون با کار و تو خونه با بچه گرم میکنم. شبام که سیگار پشت سیگار.
    الانم که این خانم رفته و محل کار هم نمبینمشون .
    کافر نبینه این حالو. امیدوارم هیچکدومتون تجربه نکنین.
    ولی بازم ممنون. حس خوبی گرفتم از تک تک تون و توجهتون.

  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    دوست گرامی exprience : عشق و علاقه زمانی معنی داره که به علایق فرد هم‌احترام گزاشته بشه.
    درسته من فرار کردم بخاطر اینکه خودمو زندونی میدیدم . دوس داشتم شریک زندگیم واقعا علاقه مند باشه بهم . اما به جون بچم هرگز ، هرگز دنبال جایگزین نبودم. این بارم گفتم واقعا قصدی در کار نبود. فقط دیر فهمیدم که این ارتباط از یه صمیمیت ساده همکاری گذشته. خیلی دیر.
    کلا دیر فهمیدم همه چیو و دیر به اونی که باید تو زندگیم رسیدم.

  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39416
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    ممنون از همه دوستان که وقت گزاشتن و توجه کردن و راهنمایی.
    الان یه مدته که از رفتن ایشون با دانشگاه میگزره.
    تماس ها رو تا حد زیادی کنترل کردم. ایشونم همینطور.
    داره به سمت یه رابطه دوستی عادی میره. نمیدونم واقعا اینطوره یا نه. ولی این حسو دارم.
    هنوز دوستش دارم. خیلی زیاد.
    از طرفیم دارم سعی میکنم عاقلانه رفتار کنم.
    اگه ایشون الان احتیاج به کمک و همفکری داره تا راه بیافته تو یه شهر غریب کمک حالش باشم. نه سنگ جلو راهش.
    تو تماسها سعی میکنم هیچ حرفی از علاقه و ارتباطات کذشته زده نشه. و ایشونم همینطور.
    هر کاری کردم نتونستم کلا قط کنم رابطه رو.
    نمیدونم درست یا غلط بودن اینکارو.
    ولی برام راحتتر از کلا قطع کردنه که هر کاری کردم ممکن نشد.
    من تماس نمیگرفتم ایشون میگرفت. البته در مورد همون کار پیدا کردن و اینا. و جواب ندادن یجورایی سخت بود. بی احترامی بود.
    خلاصه خواستم یجایی باشه حرف دلمو بزنم.

  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39480
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    من نظرم اینه به مدت سه روز با این خانم توی رابطه نباشید هیچ نوع رابطه ای نه تلفن نه پیام نه حضوری فقط توی این سه روز با همه توانتون به همسر خودتون فکر کنید و تصور کنید ایشون با مردی چنین رابطه ای داشت و شما هم این موضوع رو به تازگی متوجه شدید حالا چه کاری میتونید انجام بدید چه حالی دارید توی چه شرایطی هستید.ببینید میتونید با خودتون کنار بیاید؟یک چیزی رو نه به خاطر اینکه خانم هستم از روی بعد انسانی دارم میگم که این رابطه با همکارتون هیچ سرانجامی جز پشیمونی براتون نداره.ایشون با ناز و عشوه و ادا دل شمارو به دست آورده یعنی میتونه دل آقایون دیگه رو هم همینطوری به دست بیاره پس گول نخورین و این مهلت سه روزه رو به خودتون بدید قبل از هر تصمیمی.من توی خیانت فیلیا دلایل خیانت آقایون رو میخوندم ولی نظر شخصیم اینه تنها مردی میتونه به زنش خیانت کنه که از تعهد و حالت جسمی و روحی خوبی برخوردار نباشه

  28. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41347
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    سلام خواننده محترم.
    نمیدونم شما تو همچین شرایطی قرار داشتی تو زندگیت یا نه.من ۳۷ سالمه متاهلم. ازدواجم با عشق نبود. زندگی گاهی خوب گاهی بدی داشتم. مشکلات معمولی زن و شوهری. خانمم آدم خوبیه ولی خب یه مقدار زیاد گیر میداد و میده و شکاک از همون اول زندگی. با وجود اینکه تابحال در دوران تاهل هیچ رابطه ای با غیر همسرم نداشتم.
    تا این اواخر یه ساله با یک‌خانم همکارم خیلی صمیمی شدیم. اوایل فقط صمیمیت همکاری بود. هیچ فکرشو نمیکردم کار به اینجا بکشه که تمام فکر و ذکرم رو ایشون پر کنه. بعد چند ماه دیدم دیدم علاقه مند شدم. بازم گفتم چیزی نیست. ااشتباه میکنم.ولی به خودم اومدم دیدم نه گیر کردم. به اون خانم همکار همه چیو گفتم. جا نخورد . انتظارشو داشت. اما خوشحالم نشد. عذاب وجدان داشت. منم داشتم. یه مدت خواستیم کات کنیم همه چیو. اما نشد. الانم با همیم. البت فقط از نظر روحی ارتباط جنسی نداشتیم . خواستم ببینم کسی تجربه مشابهی داشته؟ چیکار کردین. بهترین راه چیه؟ اینو بگم که کات کردنو امتحان کردیم. بدتر شدم داغونتر.
    با رابطه خودتون ميخاين چیکار کنین?

  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9996
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    واقعا یک لحطه به این فکر کنید اگه همسرتونم هم عاشق یه اقایی میشد میتونستید هضم کنید یا نه.
    اخر این رابطه یا رسوایی یا جدایی از همسرتون.
    نکنید اقا.یا طلاق بگیرید و برید دنبال همین خانم.که با اینکه خودش میدونه متاهل هستید وارد زندگی شما شده.
    یا بچسبید به رندگیتون و فراموش کنید.اگه بچه دارید که خیلی شرایط بدتره

  30. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    188
    تشکـر
    14
    تشکر شده 58 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    سلام خواننده محترم.
    نمیدونم شما تو همچین شرایطی قرار داشتی تو زندگیت یا نه.من ۳۷ سالمه متاهلم. ازدواجم با عشق نبود. زندگی گاهی خوب گاهی بدی داشتم. مشکلات معمولی زن و شوهری. خانمم آدم خوبیه ولی خب یه مقدار زیاد گیر میداد و میده و شکاک از همون اول زندگی. با وجود اینکه تابحال در دوران تاهل هیچ رابطه ای با غیر همسرم نداشتم.
    تا این اواخر یه ساله با یک‌خانم همکارم خیلی صمیمی شدیم. اوایل فقط صمیمیت همکاری بود. هیچ فکرشو نمیکردم کار به اینجا بکشه که تمام فکر و ذکرم رو ایشون پر کنه. بعد چند ماه دیدم دیدم علاقه مند شدم. بازم گفتم چیزی نیست. ااشتباه میکنم.ولی به خودم اومدم دیدم نه گیر کردم. به اون خانم همکار همه چیو گفتم. جا نخورد . انتظارشو داشت. اما خوشحالم نشد. عذاب وجدان داشت. منم داشتم. یه مدت خواستیم کات کنیم همه چیو. اما نشد. الانم با همیم. البت فقط از نظر روحی ارتباط جنسی نداشتیم . خواستم ببینم کسی تجربه مشابهی داشته؟ چیکار کردین. بهترین راه چیه؟ اینو بگم که کات کردنو امتحان کردیم. بدتر شدم داغونتر.
    سلام دوست عزیز
    من کسی رو می شناختم که ماجرایی بسیار شبیه شما داشت با تفاوتهایی از قبیل بدرفتاریهای شدید خانمش. به قدری درگیر اون ماجرا شد که کارشون به نزدیکیهای طلاق کشید. حدود دو سال با اون خانم بود. بعد از دو سال وقتی داستان طلاقش جدی شد رفتارهایی از اون خانم دوم می دید که تصورش بسیار سخته. الان التماس می کنه به من که به هر نحوی شده اون خانمو منصرف کنم ولی اون ول نمیکنه.
    در چنین جاهایی شما هرگز قادر نیستی شناخت خوبی از اون خانم کسب کنی و فقط بدیهای خانمتو میبینی. به نظر من فارغ از اون خانم مسائلتو با خانمت حل کن. مهم نیست ازدواجت سنتی بوده یا نه، مسائلتو جدا جدا حل کن.

  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ماجراجو نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    من کسی رو می شناختم که ماجرایی بسیار شبیه شما داشت با تفاوتهایی از قبیل بدرفتاریهای شدید خانمش. به قدری درگیر اون ماجرا شد که کارشون به نزدیکیهای طلاق کشید. حدود دو سال با اون خانم بود. بعد از دو سال وقتی داستان طلاقش جدی شد رفتارهایی از اون خانم دوم می دید که تصورش بسیار سخته. الان التماس می کنه به من که به هر نحوی شده اون خانمو منصرف کنم ولی اون ول نمیکنه.
    در چنین جاهایی شما هرگز قادر نیستی شناخت خوبی از اون خانم کسب کنی و فقط بدیهای خانمتو میبینی. به نظر من فارغ از اون خانم مسائلتو با خانمت حل کن. مهم نیست ازدواجت سنتی بوده یا نه، مسائلتو جدا جدا حل کن.
    یه کاربر تازه کار و اماتور و جوگیر بنام شهرام ۳۸۱ اخیرا عضو شده کارش اینه از سر بیکاری تاپیکهای قدیمی رو بخونه زیرشون اظهارنظرهای خنده دار بنویسه
    کلا نظراتش خنده دارن

    اونوقت جالبه شما که مثلا یه مدت از عضویتت میگذره
    چندتا جمله بدردخور هم بلدی تایپ کنی واسه چی پای تاپیک‌ قدیمی اینهمه قصه نوشتی؟!
    نکنه شماها فک کردین استارتر این تاپیک ۱ ساله منتظر مونده که شما و شهرام ۳۸۱ مهجور از راه برسین و مشکلشو حل کنین؟!

    بابا دست وردارین ازین جوگیر بازیها
    اگه میخواین کار مفید انجام بدین به تاپیکهای روز توجه کنین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    188
    تشکـر
    14
    تشکر شده 58 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    سلام خانم دلواپس
    فکر کنم دو سه باری میشه که لطف می کنی و تذکر میدی! ممنونم.
    ولی من به چند دلیل پای این نوشته ها نظر میدم. اول اینکه مسائلی از این دست معمولا کشداره، اونهایی که من دیدم دست کم دو سال طول کشیده تا تونستن به نتیجه ای برسن. دوم اینکه این نوشته ها در بایگانی می مونه و کاربرانی که مسئله مشابه دارند به تمام مطالب ذیل موضوع مراجعه می کنند و ممکنه براشون مفید باشه.
    بازم ممنون

  33. 2 کاربران زیر از ماجراجو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    سلام به همه دوستان و استارتر محترم
    در درجه اول عارضم خدمتتون خوشحالم از اینکه شهامت بازگو کردن مشکلتون رو داشتید
    در درجه دوم من نظرات دوستانرو هرچند که خیلی برام مهمترمه اما نخوندم و دوست داشتم نظر خودمو عارض باشم خدمتتون
    همه انسانها تا زمانی که هرچیز با ارزش و موقعیت باارزشیرو دارن قدردانش نیستن و نمیدونن چه نعمتهایی در حالی جاری و ساری شدن در حال حاضر زندگیشون دارن و متاسفانه زمانی متوجه میشیم که دیگه خیلی دیر شده و راه برگشت برای جبران یا مسدود شده یا عبور از اون خیلی سخت و دشواره
    به گفته شما درسته که استارت زندگیتون با عشق نبوده
    در درجه اول زمانی که شما متحل شدی میشه گفت بیشتر متعهد شدی به آینده خانمت و بچهای شما که که یک آینده عالی نسبت به تلاش و توانتون براشون مهیا کنی"کسی بجز شما سر سفره عقد بله نگفته و هیچ کس به زوراسحله و شمشیر بله نگفته شما میتونستی آغاز کننده نباشی اما این اتفاق افتاده و شما خواه ناخواه متهد هستی
    در درجه دوم به گفته خودتون خانم شما خانم خوب و معقولی بوده و بهتر نیست از این زاویه به رفتارش نگاه کنید که ایشون با دقیق شدن و حساس شدن به شما نگران شما و آینده مشترکتونه و به نوعی میشو گفت عشق ورزی میکنه به شما و انقدری براش با ارزش هستید که به شما فکر میکنه و نگرانتونه
    در درجه سوم هرچند ناخواسته رابطه همکاری شما مبدل به عشقی شده که بنظر بنده آینده جالبی انتظارشو نمیکشه بدلیل اینکه شخصی که میدونسته شما متاهل هستی نباید انقدر بهتون اجازه میداد که بهش نزدیک بشید و چه تضمینی هست که فردای روز بعد از اینکه شما به هر طریقی وارد یک زندگی مشترک شدید ازهمسرتون بدبینتر نباشه چون شما به ایشون ثابت کردی آدم متعهدی نیستی به زندگی و سرکوب نزنه بهتون و شخصیت شمارو تخریب نکنه بابت این اعمال فعلیتون
    از همه بدتر اینکه تمام مردهای ایران +خودم همیشه فکر میکنیم قدرت اصلی زندگی دست ماست و دیگر افراد خانواده باید تابع امر ما باشند و به تصمیم ما احترام بذارن " خوب اگر زندگی شما بدون عشق آغاز شده باشه دور از جون و بلانسبت شما اگر همچین اشتباهیرو خانم تون انجام میداد شما چه حسی به این همه سال زندگی مشترکتون داشتید
    خواهشمندم اگر عواقب کارو خوشایند نمی'بینید با یک مشاور مشکلاتتون رو مطرح کنید و ازش درخواست کمک کنید که تا بحواید به خودتون بیاید خیلی دیر شده
    با آرزوی بهترینها بری شما دوست عزیز و همه اعضا . شب خوش
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  35. کاربران زیر از SHERVIN"66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41703
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    123
    ویرایش توسط Kowsari : 09-01-2019 در ساعت 05:09 PM

  37. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42147
    نوشته ها
    228
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    امیدوارم راه درست و پیدا کنید

  38. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42352
    نوشته ها
    174
    تشکـر
    60
    تشکر شده 71 بار در 51 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    به امید روزی که مشکل شما حل بشه و ارامش دوباره به زندگی شما برگرده

  39. کاربران زیر از ستاره نجات بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42492
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    16
    تشکر شده 31 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    راهش کات کردنه
    ولی این که میگید بجز کات کردن راه دیگه ای بدید نشون میده دنبال حل مشکل نیستید دنبال یه حرفی میگردید که با شنیدنش عذاب وجدانتون رفع شه و به مسیرتون ادامه بدید
    وگرنه جز کات گردم، هر راه دیگه ای اشتباهه

  41. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42492
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    16
    تشکر شده 31 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    پیشنهاد میکنم سر خودتون رو شیره نمالید و دنبال کلاه شرعی نباشید. اگه همسرتون تو این رابطه بود با همکارش، شما به چیزی جز کات کردن رضایت میدادید؟

  42. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44796
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    عاشق شدن حرفه همش هوسه اشکال نداره حق با شماست خانومت مقصره ولی اگه خانومت با یکی در همین حد رابطه داشت و ادعا میکرد شوهرم واسم کم گذاشته و عاشق شدم بازم خوشت میومد واقعا که اون خانومم مثل اینکه بدش نمیومده اینم سیاستشه که الکی بکشه کنار واسه جلب توجه بیشتر وگرنه هر خانم و آقایی که سر کارن با هم باید عاشق بشن اینجوری که شما میگین

  43. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    شماره عضویت
    47240
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    14
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد ۸ سال زندگی متاهلی عاشق شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasan.tarlan نمایش پست ها
    ممنون از توجه تون دوستان.
    دوست عزیز ستیلا ده ها بار به همسرم گفتم بریم مشاوره. اصلا بر فرض اینکه مشکل از منه بزار مشاور کمک‌کنن بهتر شم. نیومد .
    هیچ وقت دنبال یک‌نفر جایگزین نبودم برا خانمم. اینبارم گفتم خدایی ناخواسته بود. قصدم این نبود و قصد این خانم همکارم هم مطمئنم این نبوده که جایگزین کسی شه. بارها خودش از عذاب وجدانی که داره گفته.
    منطق، عقل، درک، انسانیت همه همینو میگه. کات کن. تموم.

    ولی هیچکدوم تابحال تو همچین شرایطی بودین؟
    وقتی بدترین روزهاتونو و بدترین حالت های روحیتونو تجربه میکنین یکی پیدا بشه که حس خوبی رو بهتون بده با حضورش؟
    اگه تجربه کرده باشین میدونین که چقد سخته.
    حالا اسمش هرچی بشه گزاشت، عشق، وابستگی عاطفی. هرچی هست بهترین حس زندگیمو بهم داده.
    و ظاهرن به ایشونم. حالا شاید نه به این شدت که من گرفتارم.
    به هر حال اگر کسی تجربه ی شخصی یا از اطرافیان داره ممنون میشم راهنمایی کنه.
    گفتنش اسونه ولی درعمل غیر ممکن به نظر میاد گذشتن از بهترین حست.
    اونم برا ادم ضعیفی مث من
    من هم تجربه ی مشابه با شما رو داشتم
    با این تفاوت که اون خانم از تاهل بنده اطلاع نداشت
    من سالها با همسرم زندگی کرده بودم اما هرگز عشقی که به اون خانم در وجودم پدیدار شد رو تجربه نکرده بودم
    نه رابطه ی جنسی در بین بود و نه حتی رابطه ی واضح احساسی
    فقط می‌فهمیدم که چقدر اون دختر رو دوست دارم و تمام دنیا رو براش میخواستم
    به هر ترتیب باید به این زندگی دوگانه پایان داد
    من نتونستم به زندگی با همسرم پایان بدم چون از عواقبش ترسیدم و بنابراین به ارتباط با اون خانم خاتمه دادم
    اما به هر حال فراموش کردنش برام مقدور نیست
    اسمش رو هر چی میخواید بذارید مهم نیست
    عشق تنوع خیانت یا هر چیز دیگه
    از یکی باید بخاطر اون یکی گذشت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد