در این مطلب قصد داریم شعر معروف «یه توپ دارم قلقلیه» را مورد بررسی قرار دهیم تا متوجه شویم شاعر این شعر قصد داشته چه مفاهیمی را به ما منتقل كند:
یه توپ دارم قلقلیه:
توپ: جسمی كروی كه بیشتر وقتها جنسش از چرم یا پلاستیك است. البته برخی مواقع بچه های نسل سومی كلمه توپ را در معنای «درست و حسابی» هم به كار می برند!
قلقلی: بازیگر برنامه كودك كه با وجود داشتن زبان، سالهاست كه حرف نمی زند!
تفسیر: از آنجا كه شاعر آدم ندید بدیدی است در همان بیت اول داشته هایش را به رخ مخاطب كشیده و می گوید یك عدد توپ دارد، و از آنجا كه فكر می كند همه مثل خودش آی كیو پایین هستند توضیح می دهد كه توپش قلقلی است؛ آخه یكی نیست بگوید مگه توپ مكعب یا مربع هم داریم؟!
سرخ و سفید و آبیه:
تفسیر: از آنجا كه شاعر تحت تاثیر كلاس های كنكورش بوده پاسخ این سئوال را كه توپش چه رنگی است، در قالب سه گزینه الف- سرخ ب- سفید ج آبی مطرح كرده است!
می زنم زمین هوا می ره:
هوا می ره: یعنی هوا می رود. گفته می شود بعد از «رفتن هوا» خلا به وجود می آید كه در این صورت زندگی در چنین شرایطی، محال است!
تفسیر: این مصرع كمی اشكال مفهومی دارد و فاقد ساختار منطقی است. شاعر در اینجا می گوید:« می زنم زمین هوا می ره»، حال غیر از اینكه زدن توپ به زمین، چه ربطی به «رفتن هوا» دارد، این سئوال نیز برای مخاطب مطرح می شود كه هوا كجا می رود؟ البته در نسخه های قدیمی آمده است: «می زنم زمین برقا می ره!» كه این اتفاق به خاطر آن بوده كه بعد از اثابت توپ به زمین شی ء گرد مورد نظر به سمت بالا حركت و در نهایت به لامپ برق برخورد می كرده. در مجموع ما از این بیت نتیجه می گیریم نباید در خانه توپ بازی كنیم!
نمی دونی تا كجا می ره:
تفسیر: شاعر در اینجا یك نظریه علمی را مطرح می كند و آن اینكه وقتی توپش را به زمین می زند و هوا می رود، در اثر بوجود آمدن خلا، توپش به دوردستها می رود، طوری كه خود شاعر هم نمی داند كجا رفته است!(توضیح: رابطه بین بوجود آمدن خلا و دور شدن توپ در این مطلب نمی گنجد و نیازمند پاس كردن شونصد واحد فیزیك اتمی است!)
البته در برخی نسخه های قدیمی در ادامه این مصرع كه «می زنم زمین برقا می ره» آمده است كه «نمی دونی تو كجا می ره؟». بدیهی است كه به علت تركیدن لامپ، خانه تاریك شده است و شاعر نمی توانسته توپش را پیدا كند، به همین خاطر دست به دامن مخاطب شده و از او می پرسد:« نمی دونی تو [توپ من] كجا می ره؟!»
من این توپو نداشتم:
تفسیر: معلوم است كه شاعر در اینجا توانسته توپش را پیدا كند، زیرا با اشاره به توپش می گوید: من «این توپو» نداشتم. همینجا پیدا شدن توپ را به این شاعر عزیز تبریك می گویم!
مشقامو خوب نوشتم:
تفسیر: احتمالا شاعر كاری را بر خلاف امور گذشته انجام داده چون آن را با ذوق و شوق بسیار تعریف می كند!
بابام بهم عیدی داد:
تفسیر: پیام شاعر این است كه مشقهایتان را تنها در ایام عید خوب بنویسید تا زحماتتان هدر نرود و پدرتان به شما یك عیدی توپ بدهد!
توضیح نه چندان ضروری: توپ در جمله فوق به معنای «درست و حسابی» است.
یه توپ قلقلی داد:
تفسیر: پیداست شاعر آی كیو درست و حسابی نداشته، چون هم مشقهایش را خوب نوشته و هم ایام عید بوده، اما او به یك توپ رضایت داده؛ من اگه به جای او بودم به كمتر از پلی استیشن راضی نمی شدم!
نتیجه گیری اخلاقی: خانه جای توپ بازی نیست!
نتیجه سیاسی: ایام عید زمان مناسبی برای انجام مذاكرات است!