سلام. من ۲۶ سالمه. دو ساله ازدواج کردم و با هم زیر یک سقف زندگی میکنیم. قبل ازدواج دل به هیچ پسری نبستم.معتقد بودم عشق مقدسه و بعد از ازدواج خوبه که بدست بیاد. البته همدیگر رو دوست داریم. ولی هیچ وقت اونجوری که من دوست دارم پیش نرفته. حسرت موند دلم یکبار قهر کنیم و اون پیش قدم شه برای آشتی. حتی وقتایی هم که حق با منه باز من میرم جلو و بدتر اینکه دست رد میزنه و من به شدت دلشکسته میشم.اما بخاطر اینکه فاصلمون زیاد نشه من باز اصرار میکنم. هیچ وقت نازمو نکشیده. و این موضوع به شدت منو آزار میده. بارها با زبان خوش و مستقیم این مسئله رو بهش گفتم.اما کاملا بی نتیجه.
و موضوع دیگه اینکه من همیشه دوست داشتم بین من و شوهرم مسائلی باشه که فقط بین خودمون باشه و بس. دوست داشتم همیشه چیزهایی برای در گوشی دونفره داشته باشیم. اما ما هیچ چیز محرمانه ای نداریم. در حالی که خواهرشوهرم و مادرشوهرم بارها و بارها جلوی من درباره مسائل مختلف با شوهرم در گوشی صحبت میکنند و من در این موارد سعی میکنم فضولی نکنم و بی تفاوت باشم. اما از درون واقعا رنج میبرم و به رابطه احساس حسادت میکنم. البته من آدم حسودی نیستم. ولی وقتی میبینم که شوهرم در این مواقع خودش را میگیرد و توجهی به عواطف من نمیکند دلم برای خودم میسوزد . کمکم کنید لطفا. ممنون