سلام وقت بخیر.من ۴ ساله که ازدواج کردم و دوساله که با همسرم در خونه خودمون ساکن هستیم.همسرم توجهی به نیازهای عاطفی من ندارههمش مشغول کاره و زمانی هم که کار نداشته باشه باید بریم پیش مادرش چون تنهاست و یا اینکه خودشون به یه بهونه ای میرن بیرون که به مادرشون سر بزنن وبعضی شبا مثل دیشب تا ساعت ۱۲ منو تنها میذارن..همش تفریحاتمونو با مادرشون ست میکنن که ایشون هم باشن.من واقعا از این وضع خسته ام..یه حس عذاب وجدانی انگار نسبت به تنها بودن مادرشون دارن.راجع به این مسائل هم نمیشه باهاشون صحبت کرد..در مقابل رفتار مادرشونم از بچه هاشون به ویژه ایشون خیلی حمایتگرانه هست و یه جوری رفتار میکنن که انگار بچه ۲ ساله است و من واقعا احساس خلا عاطفی دارم,چون خانوادم شهر دیگه ای هستن و من وقتی این توجه مادر و فرزند رو میبینم و البته در مقابلش بی توجهیش به خودم رو،واقعا احساس میکنم که خودم خودم رو تبعید کردم.چطور باید این شرایط رو درست کنم.خیلی درمونده ام.نمیگم که به مادرش سر نزنه اما اینکه ایشون رو مابین خودمون قرار میدن واقعا برام سخته