نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: نامزدی و افسردگی

1806
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39506
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    نامزدی و افسردگی

    سلام
    من دختری 27 ساله هستم. نزدیک 1 سال و نیم با آقایی 28 ساله نامزد کردم.. من اوایل به ایشون علاقه ای نداشتم. ولی ایشون میگفتن به من خیلی علاقه دارن. با خودم گفتم چون ایشون علاقه دارن به من کم کم باعث میشه مهرشون به دلم بشینه ولی این اتفاق نیفتاد. اوایل رابطمون بد نبود. ولی بازم من خودم و از ایشون سر میدونستم و فکر میکردم باید با یه آدم کاملتری ازدواج میکردم. آدمی که یه کم استقلال از خودش داشته باشه..قبل ازدواج خیلی تعریفش میشنیدم اینکه اآدم زرنگیه. کاریه. حتی قبل ازدواج با پدرشون شریکی خونه ساختن. به خاطر یه سری مشکلان مالی و فرهنگایی که خانواده ایشون داشتن (میگفتن پسراشون باید به نوبت ازدواج کنند) عقد ما عقب افتاد. تا اینکه این گرونیا شد. و من از اینکه به خاطر یه سری فرهنگای پییش پا افتاده مشکلاتمون چند برابر شده خیلی ناراحتم. مسئله ی دوممون سر خونه شریکی که چند روز پیش فروش رفته. و پدرشون اجازه نمیده با پولش بریم یه آپارتمان بگیریم.. من نامزدم قبول ندارم چون که یه بارم به حرف من گوش نمیده همش صبر میکنه ببینه باباش چی میگه. از اینکه اینقد وابسته است اذبت میشم. آخه مرد نباید بتونه یه بار حرفش به کرسی بشونه. بعضی وقتا هم بهم دروغ میگه. حس میکنم عادتشه.. دیگه نمیتونه حرفاش قبول کنم. خسته شدم از این وضعیت. به خانوادم میگم میگن اگه بهم بزنی تا آخر عمر مجرد میمونی خونه ی بابا هم نمیتونی بمونی خسته شدم از این وضعیت

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30051
    نوشته ها
    333
    تشکـر
    105
    تشکر شده 170 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختری نمایش پست ها
    سلام
    من دختری 27 ساله هستم. نزدیک 1 سال و نیم با آقایی 28 ساله نامزد کردم.. من اوایل به ایشون علاقه ای نداشتم. ولی ایشون میگفتن به من خیلی علاقه دارن. با خودم گفتم چون ایشون علاقه دارن به من کم کم باعث میشه مهرشون به دلم بشینه ولی این اتفاق نیفتاد. اوایل رابطمون بد نبود. ولی بازم من خودم و از ایشون سر میدونستم و فکر میکردم باید با یه آدم کاملتری ازدواج میکردم. آدمی که یه کم استقلال از خودش داشته باشه..قبل ازدواج خیلی تعریفش میشنیدم اینکه اآدم زرنگیه. کاریه. حتی قبل ازدواج با پدرشون شریکی خونه ساختن. به خاطر یه سری مشکلان مالی و فرهنگایی که خانواده ایشون داشتن (میگفتن پسراشون باید به نوبت ازدواج کنند) عقد ما عقب افتاد. تا اینکه این گرونیا شد. و من از اینکه به خاطر یه سری فرهنگای پییش پا افتاده مشکلاتمون چند برابر شده خیلی ناراحتم. مسئله ی دوممون سر خونه شریکی که چند روز پیش فروش رفته. و پدرشون اجازه نمیده با پولش بریم یه آپارتمان بگیریم.. من نامزدم قبول ندارم چون که یه بارم به حرف من گوش نمیده همش صبر میکنه ببینه باباش چی میگه. از اینکه اینقد وابسته است اذبت میشم. آخه مرد نباید بتونه یه بار حرفش به کرسی بشونه. بعضی وقتا هم بهم دروغ میگه. حس میکنم عادتشه.. دیگه نمیتونه حرفاش قبول کنم. خسته شدم از این وضعیت. به خانوادم میگم میگن اگه بهم بزنی تا آخر عمر مجرد میمونی خونه ی بابا هم نمیتونی بمونی خسته شدم از این وضعیت
    سلام

    دوران نامزدی یعنی اشنایی بیشتر
    این که تا الان نسبت به هم یک اشنایی دارید خیلی خوبه

    اگه دخترونگیتون و هنوز دارید می تونید ازشون جدا بشید
    به قول معروف ماهی رو هر وقت از آب بگیرید تازست

    این که میگن خونه بابا نمیتونی بمونی فقط برای ترسوندن هست
    فکر نکنم پدر و مادری این اجازه رو به خودشون بدن که فرزندشون کارش به کارتن خوابی بکشه که بیان فرزندش و از تو خیابون جمع کنند

    می تونین قبل از این که بهم بزنین با مشاور خانواده هم صحبت کنید . ( یعنی تمام جوانب و بسنجید و مشورت کنید )( که پیشنهاد من این هست )
    امضای ایشان
    **ملاصدرا مي گويد: خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود.
    **اگر ميخواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد به دوستان خود محبت كنيد. (كورش كبير)
    **نويسنده معروفي مي گويد: زن مانند كروات است هم زيبايي به مرد مي بخشد و هم گلويش را فشار مي دهد.
    **چارلي چاپلين: وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39506
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    ممنون از راهنماییتون.. کسی نظر دیگه ا ی نداره.. همش این روزا کارم شده دعوا.. میترسم تقصیر من باشه بعد پشیمون شم.. من فقط دلم میخواد طرف مقابلم بیشتر هوام داشته باشه.. من فوق العاده احساسیم. و ایشون همیشه این و میگن و میگن که چون سختی زیادی تو زندگی کشیدن به احساس اهمیت نمیدن

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39506
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Microsoft نمایش پست ها
    سلام

    دوران نامزدی یعنی اشنایی بیشتر
    این که تا الان نسبت به هم یک اشنایی دارید خیلی خوبه

    اگه دخترونگیتون و هنوز دارید می تونید ازشون جدا بشید
    به قول معروف ماهی رو هر وقت از آب بگیرید تازست

    این که میگن خونه بابا نمیتونی بمونی فقط برای ترسوندن هست
    فکر نکنم پدر و مادری این اجازه رو به خودشون بدن که فرزندشون کارش به کارتن خوابی بکشه که بیان فرزندش و از تو خیابون جمع کنند

    می تونین قبل از این که بهم بزنین با مشاور خانواده هم صحبت کنید . ( یعنی تمام جوانب و بسنجید و مشورت کنید )( که پیشنهاد من این هست )
    ممنون از راهنماییتون.. کسی نظر دیگه ا ی نداره.. همش این روزا کارم شده دعوا.. میترسم تقصیر من باشه بعد پشیمون شم.. من فقط دلم میخواد طرف مقابلم بیشتر هوام داشته باشه.. من فوق العاده احساسیم. و ایشون همیشه این و میگن و میگن که چون سختی زیادی تو زندگی کشیدن به احساس اهمیت نمیدن
    یه نکته دیگه. منظرم از این که خونه بابا نمیتونی بمونی اینه که اگه مجرد موندی چند سال بعد میخواهی چیکار کنی. وقتی تنها شدی. دور از جون بابا و مامان نبودن میخواهی چیکار کنی

  5. کاربران زیر از دختری بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    اگه فک میکنید علاقه ای بهشون ندارید لطفا نه زندگی خودتون را نابود کنید نه ایشونو و جدا بشید از هم

    البته بستگی به فرهنگتون هم داره

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39506
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    دیروز متوجه شدم نامزدم با دخترای دیگه چت میکنه.. و همش تقاضای ************ داره ازشون خیلی بهم ریختم.. هنوز به روش نیاوردم...تو رو خدا کمکم کنید..چیکار باید کنم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30051
    نوشته ها
    333
    تشکـر
    105
    تشکر شده 170 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختری نمایش پست ها
    دیروز متوجه شدم نامزدم با دخترای دیگه چت میکنه.. و همش تقاضای ************ داره ازشون خیلی بهم ریختم.. هنوز به روش نیاوردم...تو رو خدا کمکم کنید..چیکار باید کنم

    این که با دخترای دیگه چت می کنه و تقاضاهای عجیبی داره درست نیست
    باید بهش بگید .
    دوران نامزدی یعنی دوران اشنایی نه دوران بزن و بکش و این ها

    ببینید اگر نرم نمیشود ( جلوی ضرر را از هر جا بگیرید منفعت است )
    امضای ایشان
    **ملاصدرا مي گويد: خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود.
    **اگر ميخواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد به دوستان خود محبت كنيد. (كورش كبير)
    **نويسنده معروفي مي گويد: زن مانند كروات است هم زيبايي به مرد مي بخشد و هم گلويش را فشار مي دهد.
    **چارلي چاپلين: وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2018
    شماره عضویت
    39506
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نامزدی و افسردگی

    من دیروز بهش گفتم..اولش انکار میکرد..ولی بعد گفت حق با تو و من پشیمونم.. و دیگه این کارو نمیکنم..این سومین بار که من فهمیدم به من خیانت میکنه ..خیلی دلم شکسته
    میگه من از اینکه مسئولیت یه زندگی و قبول کنم میترسیدم ولی قول میدم از این به بعد درست شم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد