سلام همونطور که قبلا گفتم من با دختری هستم که سنشو اینا هم قبلا گفتم یه اتفاقاتی افتاده یه چیزایی شده که منو سر دوراهی قرار داده منو به فکر فرو برده حقیقتا چیزایی شد که من بر خلاف میلم با اسم دختر رفتم سراغ عشقم و باهاش شروع به چت کردم کاری ک دوس نداشتم ولی به خاطر یه سری رفتارا و کارها مجبور به این کار شدم بگذریم وقتی شروع به چت کردم سر یه استوریش با پیج اسم دختر گفتم بهش که اخی عزیزم حالا کی هس اسمش اسم یه پسر دیگه رو گفت که از فامیلاشه!!!! و گفت عاشقشم و نمیدونم چجوری بگم بهش و حس میکنم اونم منو دوس داره و طوری حرف میزد که انگار منی وجود خارجی نداشتم هیچوقت!!! الان سر دوراهیم چرا دوراهی چون یه سری کارا که کرد و بهشون فکر میکنم نمیفهمم چی راسته چی دروغه و کدومو باور کنم گریه هایی ک میکرد و میکنه بخاطر من و عاشقتم گفتنا و جلو مادرش گریه کردنا و ی سری چیزای دیگه البته میگفت که بابام گفتم دوستت دارم که البته نمیدونم باور کنم یا نه البته بخاطر این موضوعی و حرفی ک شده یه کمی به مشکل خوردم یه چیز دیگه هم که هس اینه که به من شخصا میگفت اهل نوشیدنیای الکلی نیست و نخورده و فقط بوش بهش خورده ولی با این اکانت اسم دختر که فهمیدم گفت میخوره واقعا این چیزا گیجم کرده نمیدونم عاشقمه واقعا یا اینکه سر کارم نمیدونم واقعا حتی سر یه بحثمون گفتم اگه توی اب نمکم بگو گفت نه نبودی و نیستی گیج شدم واقعا