نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

8138
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38904
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    سلام دوستان
    مشکل من اینه که زیاد فکر میکنم

    کلاس 11 رشته تجربیم

    فکر میکنم فکرام به دلیل دوره ی نوجوونی باشه. برای کسب هویت و مورد قبول واقع شدن توی جامعه دایما در حال فکر کردنم و دنبال کشف راه های درست زندگیم (به خاطر طرد شدن میخوام این بلاها سر من نیاد) میخوام شیوه ی زندگی متفاوتی پیدا کنم ،میخوام بفهمم غلط چیه درست چیه!! چطور باید با آدما رفتار کرد؟! آداب های اجتماعی چیه؟!
    میدونم یه جای کار میلنگه ولی نمیدونم مشکل از کجاست! چرا به هیچ جا و هیچ نتیجه ای نمیرسم!
    در کل خیلی فکر میکنم از خیلی هم بیشتر!!
    یه مشکل دیگه هم دارم و اون کمال طلبیمه
    همیشه سعی میکنم ادم خوب ماجرا باشم ، بقیه رو درک کنم و رفتارم مثل یه انسان باشه.
    یا صفر یا صد....

    نمیتونم هم درس بخونم هم چیزای دیگه....
    اول یه چیزو باید کامل تموم کنم تا بتونم به مورد بعدی فکر کنم.( گرچه هیچ کدوم از کارام تموم نشدن و احتمالا اینم میدونید که آدمای کمال طلب اگه به هدفشون نرسن دیگه انگیزه و هدفی واسه زندگی ندارن)
    حتما میگید چرا اول درس نخوندی بعد فکر کنی ؟؟


    تو این سن و شرایط درس خوندن خیلی سخت تر از فکر کردنه.


    سر کلاس هم نه همیشه ، گاهی گوش نمیدم ( علاوه بر مشغول بودن فکر...چون مثلا از اول فصل گوش نداده بودم دیگه بعدش رو هم بی خیال میشم)
    .
    .
    .

    میخوام درس بخونم ولی نمیتونم
    فکرای مختلف میاد توی ذهنم فکر کنم ذهنم به فکر کردن عادت کرده.نمیتونم رو یه چیز متمرکز بشم.نهایتش نیم ساعت و خودمو بکشم تا یه ساعت میتونم رو صندلی پشت میزم بند بشم،بعدش شروع میکنم به راه رفتن توی خونه و فکر کردن ،اونم فکرای بیخود،بعدش میبینم سه چهار ساعت زمانم پریده!!حالا بماند که چقدر حالم بد میشه
    اولش با خودم میگم اینکارو میکنم اونکارو میکنم ولی عقربه ها خیلی تند میرن افزون بر این که ناتوانیم توی درس خوندن زیاد شده دیگه بدتر...
    به چی فکر میکنم؟؟
    به همه چی...
    افکار جنسی کارم به خ.ا هم کشیده شده
    به خیالات و خانواده خیالی و همسر خیالی و دوستای خیالی
    به آینده
    به برنامه ریزی
    ( خیلی هم برنامه ریزی میکنم اما فایده نداره ، نمیتونم انجامشون بدم( چون هم هنر دارم هم ورزش هم درس) )
    به کنکور
    به ازدواج
    به هدف از زندگی ادما
    ( چرا زندگی میکنن ، آیا همه ادما برای هدفی ساخته شدن؟چرا بعضی از ادما تو زندگیشون هیچی نمیشن ؟
    مگه خدا اینارو نساخته برای این کارا یا همینطوری خلقشون کرده؟دیگه حتی از دین هم زده شدم نه نماز میخونم نه عبادتی میکنم. و کلا از دین زده شدم از کلاس دینی متنفرم .
    اگر خدا عادله پس چرا یه اقا زاده میلیارد میلیارد میلیارد میبره کسی هم چیزی نمیگه ما باید اینجا از شدت فقر دزدی کنیم بریم جهنم؟ تکلیف اون چی میشه؟ اگر عادله چرا یه پدر پول حروم در میاره
    بچش باید تاوان بده؟ اگر اینجوریه چرا مقام یه مرد و زن تو دین برابر نیست؟ اگر عادله چرا مارو درک نمیکنه ؟ تو تابستون باید 16 ساعت روزه گرفت و برای کنکور هم خوند. اگر عادله چرا در دین
    هرچیزی که مردم رو خوشحال میکنه مثل موسیقی مثل رقص مثل آواز حرامه؟ چرا باید همیشه ما بدبخت باشیم؟)

    من ادم خنگی هم نبودم 3 تا کنسرت گروهی داشتیم و الان ورزش تنیس هم میکنم. گرافیست هم هستم . این فکر که ادم بیاد به دنیا و همینطوری بره بیرون ازش بدون اینکه به مقام بلند مرتبه ای برسه دیوونم کرده
    ( که اگر کار درستیه چرا بقیه نمیکنن!)


    به پول در آوردن
    (شرایط مالی خونوادمون همچین بد نیست ولی فک میکنم نکنه ادم بی خودی بشم)
    به احساسات درونی و شخصیت و اینکه زور بزنم با شخصیت باشم
    به مکالمات در طول روز
    و ...
    کلا خیلی چیزا ولی هیچ کدوم هم نتیجه بخش نیست
    میدونم یچیزی تو زندگیم خرابه و مشکل داره ولی نمیدونم مشکلم چیه

    فکر نمیکنم نوشتن افکار رو کاغد بتونه کمکی کنه
    ممکنه در یک لحظه به چیزای مختلفی فکر کنم یا در صدم ثانیه ها.
    وقتی متوجهشون میشم به خودم میگم بس کن دیگه اولش متوقف میشه ولی دوباره....
    خسته شدم به خدا خسته ام.


    اینم بگم .
    دوست دارم برم خارج .
    احساس میکنم اونجا بهتره همه چی
    در خانواده مادری 4 تا دایی دارم یکیشون دزد شد گرفتنش 3 تا دیگه هم معتاد
    خانواده پدری هم تمامی عمو هام و زن عمو هام میخوان از هم دزدی کنن . میخوان تیکه بندازن همش دنبال یه راهین که کلک بزنن .
    اون سری 20 میلیون از حق پدر من رو خوردن
    ولی پدر و مادرم هیچ نمیگن و ساکت میمونن
    چطوری آیندمو بسازم با این شرایط
    چی کار کنم؟؟
    مشکل زندگیم چیه ؟ فکر میکنم مشکل بینشی دارم
    اینم بگم آدم خنگی نیستم که درسارو نفهمم اتفاقا باهوشم ولیاین افکار و
    عادت به فکر هم دست از سرم بر نمیداره.....
    من چمه که اینقدر فکر میکنم؟؟
    چیکار کنم بتونم درس بخونم؟
    ویرایش توسط Amirkhan007 : 11-07-2018 در ساعت 03:24 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    سلام دوست عزیز مشکل اینه که شما مدام به اینده و مشکلاتی که باید دراینده حل بشه فکر میکنید و چون شما نمیتونید در این سنتون مشکلات اینده رو برطرف کنید دچار سرخوردگی شدید.
    ببینید هر مشکلی باید در زمان خودش حل بشه شاید اون ترس ها و سختیهایی که از اینده تجسم میکنید به این سختی ها هم نباشه و به راحتی حل بشه ولی شما تو ذهنتون اون ها پررنگ و بزرگ جلوه میدید و فکر میکنید از توان شما خارجه درحالی که هیچ کاری وجود نداره که راه حلش پیدا نشده باشه و مطمن باشید انسان موجودی هست که اگر بخات قادره همه کاری رو انجام بده . پس به توانایی های خودتون شک نکنید .
    کسایی که به جایی نرسیدن چون به خودشونن شک داشتن و از کاه ، کوه میساختن در نتیجه حرکتی نمیکردن که نتیجه ای هم بدست بیارن!!! یعنی اگر حرکتی میکردن مطمنن به اندازه حرکتشون و تلاششون ، به چیزهایی که میخان دست پیدا میکنن
    (اما اینجا یه نکته کوچیک درمورد بحث خدا هست که چون اشاره کردید بهش میپردازم . ببینید ما تو این دنیا یه سری مسایل و کارها دست ما هست ولی یه سری چیزها دست ما نیست . بلکه ادما و شرایط محیطی و ... روی اون مسایل اثر میزارن که ما هرکاریم کنیم نمیتونیم تغییرشون بدیم . اما خدا بر روی همه ی این مسایل تسلط داره و اگر انسان درکنار تلاشی که میکنه به خدا هم توکل کنه اون سری مسایل که دست انسان نیستو به خدا بسپاره اون مسایلم حل میشه به شرطی که حداکثر تلاششو بکنه . )
    راه حل مشکل شما اینه تو حال زندگی کنید سعی کنید پله پله مشکلات رو حل کنید امروز رو برای حل مشکلات امروز قرار بدید اینجوری میبینید که قادرید هر مشکلی رو برطرف کنید.
    ویرایش توسط eli2 : 11-07-2018 در ساعت 02:38 PM
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38904
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    ممنون از پاسختون . من به هیچکی اعتماد ندارم نمیدونم چرا . به همه شکاکم

    میدونم هیچکی منو واسه چیزی که هستم نمیخواد واسه همین زیاد دوست ندارم و بیرون نمیرم
    با پدرم روزانه در حد یه سلام و خداحافظ صحبت میکنم
    با مادرم هم که حرف میزنم وقتی میفهمم نمیخواد گوش کنه میرم یه گوشه تنها میشینم
    زیاد تو مجازی میچرخم چون تنها جاییه که میتونم توش راحت باشم از حرف زدن خوشم نمیاد تنها بار اومدم


    متنو آپدیت کردم راجب عدل خدا و خارج رفتن یه چیزایی نوشتم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38904
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز مشکل اینه که شما مدام به اینده و مشکلاتی که باید دراینده حل بشه فکر میکنید و چون شما نمیتونید در این سنتون مشکلات اینده رو برطرف کنید دچار سرخوردگی شدید.
    ببینید هر مشکلی باید در زمان خودش حل بشه شاید اون ترس ها و سختیهایی که از اینده تجسم میکنید به این سختی ها هم نباشه و به راحتی حل بشه ولی شما تو ذهنتون اون ها پررنگ و بزرگ جلوه میدید و فکر میکنید از توان شما خارجه درحالی که هیچ کاری وجود نداره که راه حلش پیدا نشده باشه و مطمن باشید انسان موجودی هست که اگر بخات قادره همه کاری رو انجام بده . پس به توانایی های خودتون شک نکنید .
    کسایی که به جایی نرسیدن چون به خودشونن شک داشتن و از کاه ، کوه میساختن در نتیجه حرکتی نمیکردن که نتیجه ای هم بدست بیارن!!! یعنی اگر حرکتی میکردن مطمنن به اندازه حرکتشون و تلاششون ، به چیزهایی که میخان دست پیدا میکنن
    (اما اینجا یه نکته کوچیک درمورد بحث خدا هست که چون اشاره کردید بهش میپردازم . ببینید ما تو این دنیا یه سری مسایل و کارها دست ما هست ولی یه سری چیزها دست ما نیست . بلکه ادما و شرایط محیطی و ... روی اون مسایل اثر میزارن که ما هرکاریم کنیم نمیتونیم تغییرشون بدیم . اما خدا بر روی همه ی این مسایل تسلط داره و اگر انسان درکنار تلاشی که میکنه به خدا هم توکل کنه اون سری مسایل که دست انسان نیستو به خدا بسپاره اون مسایلم حل میشه به شرطی که حداکثر تلاششو بکنه . )
    راه حل مشکل شما اینه تو حال زندگی کنید سعی کنید پله پله مشکلات رو حل کنید امروز رو برای حل مشکلات امروز قرار بدید اینجوری میبینید که قادرید هر مشکلی رو برطرف کنید.
    ممنون از پاسختون . من به هیچکی اعتماد ندارم نمیدونم چرا . به همه شکاکم

    میدونم هیچکی منو واسه چیزی که هستم نمیخواد واسه همین زیاد دوست ندارم و بیرون نمیرم
    با پدرم روزانه در حد یه سلام و خداحافظ صحبت میکنم
    با مادرم هم که حرف میزنم وقتی میفهمم نمیخواد گوش کنه میرم یه گوشه تنها میشینم
    زیاد تو مجازی میچرخم چون تنها جاییه که میتونم توش راحت باشم از حرف زدن خوشم نمیاد تنها بار اومدم


    متنو آپدیت کردم راجب عدل خدا و خارج رفتن یه چیزایی نوشتم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30051
    نوشته ها
    333
    تشکـر
    105
    تشکر شده 170 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Amirkhan007 نمایش پست ها
    ممنون از پاسختون . من به هیچکی اعتماد ندارم نمیدونم چرا . به همه شکاکم

    میدونم هیچکی منو واسه چیزی که هستم نمیخواد واسه همین زیاد دوست ندارم و بیرون نمیرم
    با پدرم روزانه در حد یه سلام و خداحافظ صحبت میکنم
    با مادرم هم که حرف میزنم وقتی میفهمم نمیخواد گوش کنه میرم یه گوشه تنها میشینم
    زیاد تو مجازی میچرخم چون تنها جاییه که میتونم توش راحت باشم از حرف زدن خوشم نمیاد تنها بار اومدم


    متنو آپدیت کردم راجب عدل خدا و خارج رفتن یه چیزایی نوشتم

    سلام

    در مورد شکاک بودن بر میگرده به این که داری فرد مقابلت و زود قضاوت می کنی ...

    شکاک بودن بد نیست خوبه اما نه این که از حد خودش تجاوز کنه

    برای این که شکاکیتت رو کم کنی باید اول زود قضاوت کردنت و کم کنی چون نتیجش میشه همین شکاک بودن .
    امضای ایشان
    **ملاصدرا مي گويد: خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود.
    **اگر ميخواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد به دوستان خود محبت كنيد. (كورش كبير)
    **نويسنده معروفي مي گويد: زن مانند كروات است هم زيبايي به مرد مي بخشد و هم گلويش را فشار مي دهد.
    **چارلي چاپلين: وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده

  6. کاربران زیر از Microsoft بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43134
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Amirkhan007 نمایش پست ها
    ممنون از پاسختون . من به هیچکی اعتماد ندارم نمیدونم چرا . به همه شکاکم

    میدونم هیچکی منو واسه چیزی که هستم نمیخواد واسه همین زیاد دوست ندارم و بیرون نمیرم
    با پدرم روزانه در حد یه سلام و خداحافظ صحبت میکنم
    با مادرم هم که حرف میزنم وقتی میفهمم نمیخواد گوش کنه میرم یه گوشه تنها میشینم
    زیاد تو مجازی میچرخم چون تنها جاییه که میتونم توش راحت باشم از حرف زدن خوشم نمیاد تنها بار اومدم


    متنو آپدیت کردم راجب عدل خدا و خارج رفتن یه چیزایی نوشتم
    منم دقیقا مشکلات تورو دارم اما من خیلی پررو تشریف دارم و تا می تونم حرف می زنم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45354
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    دوستان مشکل من اینه که میخوام درس بخونم اما نمیشه یعنی درگیر بودن ذهنم این اجازه رو نمیده من خیلی رمان میخونم وعلاقه شدیدی به رمان پیدا کردم اینقدر بهش علاقه دارم که یک رمان 400صفحه ای رو میتونم در2ساعت یا 3ساعت کامل بخونم اما به کتاب و درس نه هرچه علاقم به رمان بیشتر میشه نسبت به درس کمتر اما درس رو خیلی دوست دارم وتمام ارزوهام ودر درس خوندن وتحصیل کردن میبینن رشته ای وانتخاب کردم که علاقه داشتم کار باشبکه ونرم افزار وسال دهمم با هزاران امید این رشته رو انتخاب کردم اما الان اصلا بهش اهمیت نمیدم یعنی میخوام ولی نمیشه خیلی فکر میکنم و همش درحال رویا پردازی ام وبا تخیلات ذهنی زندگی میکنم و دوست دارم تنها زندگی کنم و همه بهم میگن درکم نمیکنن و رفتارم اصلا خوب نیست

  9. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Najmeh10 نمایش پست ها
    دوستان مشکل من اینه که میخوام درس بخونم اما نمیشه یعنی درگیر بودن ذهنم این اجازه رو نمیده من خیلی رمان میخونم وعلاقه شدیدی به رمان پیدا کردم اینقدر بهش علاقه دارم که یک رمان 400صفحه ای رو میتونم در2ساعت یا 3ساعت کامل بخونم اما به کتاب و درس نه هرچه علاقم به رمان بیشتر میشه نسبت به درس کمتر اما درس رو خیلی دوست دارم وتمام ارزوهام ودر درس خوندن وتحصیل کردن میبینن رشته ای وانتخاب کردم که علاقه داشتم کار باشبکه ونرم افزار وسال دهمم با هزاران امید این رشته رو انتخاب کردم اما الان اصلا بهش اهمیت نمیدم یعنی میخوام ولی نمیشه خیلی فکر میکنم و همش درحال رویا پردازی ام وبا تخیلات ذهنی زندگی میکنم و دوست دارم تنها زندگی کنم و همه بهم میگن درکم نمیکنن و رفتارم اصلا خوب نیست������������

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست عزیز . به شما پیشنهاد میکنم تا با مشاوره فردی به یک برنامه ریزی هدف مند و دقت و ثبات برسید و برای رمان خواندن و برنامه تماشا کردن و کارهای روزانه از روتین فعلی دنباله روی نکنید
    و با دریافت برنامه ریزی دقیق میتونید بهتر و موثر تر گام بردارین
    از سن و سال خودتون چیزی نگفتین اما به نظر میرسه نو جوان باشید که دراین سن خیالپردازی میتونه فرایند ذهنی نوجوان باشه اما اگر این خیالپردازی زیاد وغیر عادی بشه و عملکرد روزانه شما نظیر درس خوندن رو تحت تاثیر بزاره و تمرکز شما رو از واقعیات فعلی و واقعیات زندگی دور کنه میتونه آسیب زا باشه
    بنابراین یک برنامه ریزی دقیق و هدف مند داشته باشید و ازش پیروی کنید . به مرور نهایت تا دوهفته بعد ذهن شما به تغیرات عادت میکنه و میتونید به امور خودتون بهتر رسیدگی کنید

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45354
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست عزیز . به شما پیشنهاد میکنم تا با مشاوره فردی به یک برنامه ریزی هدف مند و دقت و ثبات برسید و برای رمان خواندن و برنامه تماشا کردن و کارهای روزانه از روتین فعلی دنباله روی نکنید
    و با دریافت برنامه ریزی دقیق میتونید بهتر و موثر تر گام بردارین
    از سن و سال خودتون چیزی نگفتین اما به نظر میرسه نو جوان باشید که دراین سن خیالپردازی میتونه فرایند ذهنی نوجوان باشه اما اگر این خیالپردازی زیاد وغیر عادی بشه و عملکرد روزانه شما نظیر درس خوندن رو تحت تاثیر بزاره و تمرکز شما رو از واقعیات فعلی و واقعیات زندگی دور کنه میتونه آسیب زا باشه
    بنابراین یک برنامه ریزی دقیق و هدف مند داشته باشید و ازش پیروی کنید . به مرور نهایت تا دوهفته بعد ذهن شما به تغیرات عادت میکنه و میتونید به امور خودتون بهتر رسیدگی کنید
    سن من 16وخیلی ممنون بابت کمک تون

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2022
    شماره عضویت
    48692
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    هوش سرشار شما باعث شده زوایای بیشتری از زندگی رو ببینی..
    در نتیجه به دنبال پاسخِ پرسش هاتون می‌شین و کارای دیگه رو در وهله بعدی انجام می‌دین..
    تست افسردگی هم بدین
    ویرایش توسط Najee : 12-11-2022 در ساعت 09:40 PM

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2022
    شماره عضویت
    48692
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

    اختلال خیال پردازیِ ناسازگار، کمال طلبی، سعی در راضی نگهداشتنِ دیگران نتیجه ای منفی رو در بر داشته‌.. به همین علت تغییراتی توی طرز فکر شما ایجاد شده!
    حرمت نفس پایینتون باعث شده فکر کنی اگر موفق نشی آدم دوست داشتنی‌ای نخواهی بود
    پس ترس و وحشت از آینده هم دارین..
    اگر توضیحات بیشتری خواستین میتونین پیام بدین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم با همسرم صحبت کنم
    توسط Samanshirpey در انجمن عدم تفاهم
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-08-2018, 08:47 PM
  2. نمیتونم کاری کنم
    توسط _mrs.mt_ در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 28
    آخرين نوشته: 09-20-2015, 10:22 AM
  3. نمیتونم باظاهرش کنار بیام
    توسط گیلاس خانم در انجمن تیپ و ظاهر
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 08-28-2015, 05:21 PM
  4. نحوه نه گفتن
    توسط 127128 در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-28-2015, 09:46 AM
  5. بحث آزاد: علت خیانت چی میتونه باشه ؟
    توسط unknown2015 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 07-26-2015, 03:38 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد