نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: درگیری و مشکل با خانواده

894
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39592
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    درگیری و مشکل با خانواده

    سلام - من یک برادر مریض روانی دارم
    یک پدر با اخلاق خاص
    یک مادر با اخلاق خاص (کمتر از پدر البته ! )
    ------------------------
    داستان! :

    ما زندگیمون همیشه تحت تاثیر برادرم بود - همیشه تو خونه دادو و بی داد و سرو صدا بود چون برادرم مریض بود - همه ی ما هم تو این درگیری وارد میشدیم !
    مریضیش توری هست که نه دیوونه کامل میزنه نه عاقل ! یعنی یه اختلال داره خودم هم نمیدونم چشه ! ولی جوری هست که میطلبه باهاش دعوا کنی و دیوونه مطلق نیست که بگی ولش کن - اه اصلا نمیدونم چجوری بگم ! ولی همه ی زندگیمون تحت تاثیر اون بود از همه لحاظ : آرامش روانی - دستوراتش همیشه توسط پدر اجرا شد (مشکل اول و بزرگ پدرم) و همه چیه زندگی در مسیر ارضا این بود.و من فدا شدم.


    این از این.

    حالا پدرم - یک انسانی بود که هرگز نباید بچه دار می شد ولی متاسفانه شد ! ناراحتم اینو میگم ولی زندگیم رو تا این لحظه نابود کرد.

    تو زندگی با این که وضع مالی خوبی نداشتیم - ولی کم نزاشت از لحاظ امکانات زندگی خداییش.

    ولی اصلا تربیت کردن فرزند بلد نبود! با این که شاید به اصطلاح با سواد هم بود و مذهبی و عمامه به سر !

    اون بالای منبر میرفت ولی هیچ کدوم از حرفاش رو برای من اجرا نکرد !َ تقریبا به جز معیشت هیچکدوم رو ! حتی بهترین مدرسه هم منو فرستاد تو نداری !

    --------------------

    مثلا از یه سنی مثلا 17 یا 18 من دیگه گفتم میرم دنبال کار یادم میاد یه جا کار پیدا کردم - ازم مصاحبه شد قبول شدم ! همه چی حل شد - یه روز بابام برگه مربوط به کارمو دید اومد (مث همیشه) با چهره و لحنی که همیشه منو اونجوری نا امید و ناراحت میکرد - گفت خوبه - مواظب باش ولی بازار فلانه بازار بیثاره - مقروض نشی بدبخت نشی و از این حرفا !
    این خصوصیت بارز سوم پدرم بود بعد از اون (اولیش ناز ناز دادن داداش) دومی (بلد نبودن تربیت فرزند) سومی هم همین ! تو تمام زندگیم منو دلسرد کرد ! هر لحظش یه یادم میاد یعنی اونقدر زیادن که تشویقاشو اصلا سخت میتونم بخاطر بیارم !

    این یه موردش بود بازم مورد برای دلسردی در کار و ترسوندم هست. ولی بی خیال همین و داشته باشید تا آخر قصه رو بخونید

    مورد بعدی خونواده من از بدو تولد ! به ما سرکوفت بقیه بچه های فامیل رو میزدند - تقریبا هر روز ! تا جایی که من هر وقت کاری رو میخوام انجام بدم تو خودم میگم شاید نتونم مثل پسر عمم انجامش بدم و همیشه میترسم !

    حالا من یک مرییض روانی بدبخت شدم که از هر چیزی دیگه میترسم از هر کاری از هر کسی از هر محیط جدیدی - افسردگی شدیدی دارم - افکار تهاجمی ترسناک گاهی وقتا عضابم میده
    و کلا تنها ترسم از خودکشی جهنم هست و-الا با مردن مثل خوردن یه شربت شیرین عسل راحت میشم !

    دیگه بدرد هیچی نمیخودم - شاید 7 سال افسردگی شدید و عوامل بالا شدیدتر شده و من چندین بار تحت نظر دکتر به دور از چشم خانواده قرص و دارو خوردم ولی فایده نداشت .

    میدونم کسی نمیتونه کمکم کنه فقط اینا رو گفتم که سبک بشم


    همین .

    پدرم هم الان خیلی مریض هست - با اینکه از دستش ناراحتم ولی از مریضیش ناراحت ترم - براش دعا کنید مدت زمان خیلی طولانی هست که درگیریم و این هم مریضیمو بیشتر کرده . یا علی

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39655
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 25 ساله بدبخت !

    دوست گرامی من؛
    ۱- بر اساس موازین روانشناسی هیچ کس مقصر انجام کار بدی نیست، چرا که انسان ذاتا کارها رو به قصد خیر انجام میده، پس اگر گله ای در مورد پدر و برادر و خانواده خود در طرز تربیت و برخورد با شما است باید به حساب تربیت، شخصیت، بیماری روانی و مشکلات شخصی و روحی آنها بگذارید؛ پس قدم اول=گذشت و بخشش
    ۲- تمامی افکار منفی، مشکلات روحی و شخصیتی شما حاصل بیماری افسردگی شماست، و این بیماری نتیجه صدمه به عزت نفس شماست، سعی کنید با ورزش، پیاده روی های طولانی در محیطی آرام ، مراجعه به متخصص خوب برای مصرف دارو و انجام کارها و فعالیتهای مورد علاقه خود هراس خود را از این بیماری کم کنید
    ۳- ( آنچه تو را نمی‌کشد، تو را قویتر می‌کند) شما بعلت اینکه با بیماری سختی دست ‌و پنجه نرم کرده اید و گذشته سختی داشته اید، حتما اعتماد بنفس قوی دارید. شما فقط نیاز دارید این قوه قوی درون خود را در اختیار گرفته تا به خود توان گذشت پدر و برادر را داده و به رفع مشکل افسردگی خود بپردازید.
    انگار با درج این پیامی که در بالا نوشته اید، اولین رشته ای قوی خود را یافته اید.

    پیروز باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد