صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 55 از 55

موضوع: همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

16329
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Kash نمایش پست ها
    سلام به شما دوست عزیز منم میخوام بدونم چجوری از همسر آینده ام درخواست کنم که برام جوراب بپوشه و بتونم پاهاشو ببوسم
    رفیق عزیز اگه از من میپرسی اصلا فکر ازدواج رو نکن تو این دوره زمونه کیه که بتونه از عهده ازدواج و هزینه هاش بر بیآد
    شعور امروز من اگه اون زمان داشتم اصلا ازدواج نمیکردم چون دختر سالم و درست اصلا گیر نمیآد خیلی سخت شده
    راه حل شما اینه که کلا ازدواج نکنی

  2. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32768
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    16
    تشکر شده 19 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    اون 150 گیگ هست نه مگ مگ خیلی خیلی کمتر میشه

  3. کاربران زیر از آقای فرهمند بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  4. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    دیگه از دوستان کسی نظری نداره ؟

  5. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    14
    تشکر شده 58 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    سلام ممنونم بابت لطفتون که این جوابها رو برام نوشتید و وقت گذاشتید
    کاش میشد که از مشاورین محترم هم نظر میدادن
    در خصوص سوال هاتون من به بررسی احساساتم پرداختم و این رو از روز اولش که مقدوره و به یاد میآرم به یادم آوردم دوست داشتن یک چیز دلیل خاصی ندارد بهانه خاصی طلب نمیکند فقط باید دوست داشت
    من اصلا در پی رابطه ارباب و برده نیستم شاید دست زدن در این حالت به اندام همسرم باعث حس نوعی آرامش در من میشه و باعث میشه رابطه خوب و با کیفیت تری رو تجربه کنم
    فقط دوست دارم طرفم وقتی میآد کنارم لخت و عر نباشه و چیزی به پا داشته باشه
    اینکه من خودم از این لباس استفاده کنم مد نظرم نیست یا چیزهای افراطیی که عده ای میگن شاید تا همان بوسیدن پیش برم

    این مسئله برای من یه خلع هست در رابطه نه اونقدی مهم باشه که چیزی کم باشه که نشه، نه
    این که ظاهر زیبا و جذاب باشه مد نظرمه و اینکه حس عمیقتری در این مورد داشته باشم نه اینطور نیست
    خودم فکر میکردم تنها من این حال و حس رو دارم و با گشتن بیشتر تو اینترنت متوجه شدم که خیلی همه گیر تر از این مورد ها هست

    شما اوایل ازدواج و قبل عقد و ازدواج رسمی تون راجع به این مورد و اهمیتش برای خودتون چیزی به ایشون گفته بودید؟
    یادمه دقیقا اویل ازدواجمون خودش از زبون یکی از دوستاش مطرح کرد من اصلا تو فکر این چیزا نبودم و ازش خواستم لوازم مربوط به این چیزا رو برا خودش بخره اما این کار رو با وجود اینکه پولش رو خودم میدادم نکرد و ما در اون دوره فکر کنم دم دمهای عروسیمون بود به مشکل برخوردیم
    یادمه چیزی به اونصورت بهش نگفتم اما گفتم که این تنها خواسته من ازش بود و اون نادیده گرفت
    متاسفانه خانم من رفتارهای عجیبی داره مثلا همیشه خواب رو به هر چیز من ترجیح میده و یادمه روزهای اول بعد از عروسیمون تو قطار هم من بیدارش کردم چون میرفتم دستشویی و گفتم که موقع برگشتم در رو باز کنه چون کوپه دربست گرفته بودم اما بعد از برگشتم 45 دقیقه پشت در موندم و تا صدا به حد شکسته شدن در نرسیده بود در رو باز نکرد و خوابیده بود من تو اون روز داشتم وسوسه میشدم که بمونم همون دم در و تا مقصدمون صبر کنم و فرداش برش گردونم خونه پدرش اما چون شرایط خاصی حاکم بود دلم نیومد اذیتش کنم
    از اون روز هر روز به این فکر میکردم که هنوزم پشت در اون کوپه گیر کردم
    همه جوره بهش گفتم با شوخی با طعنه با متلکی که بهش بر نخوره اوایل هر حرفی از دهن من در میومد بهش بر میخورد هر چیزی که من میگفتم براش طعنه محسوب میشد
    خسته ام کرده بود
    چند سال پیش عید بهش گفتم تا آخر اون سال باید ما تکلیف زندگیمون رو مشخص کنیم
    باید جدا بشیم
    چون من هیچ آسایشی از بابت اینکه یک کلمه حرف رو راحت بتونم بزنم ندارم
    من هیچ اختیاری در زندگیمون ندارم و اون به شدت گریه کرد و من ضمن دلداری دادنش بهش گفتم که یا باید در اون سال از اون حالت در بیآد یا باید جدا بشیم ، با اینکه بیشتر از همه دنیام دوستش داشتم و دارم تصمیم قطعی داشتم به خاطر اون رفتارهاش ازش جدا بشم چون واقعا توان تحمل نداشتم
    برام خیلی سخت شده بود ضمن همه اینها حس میکردم بهم خیانت کرده (نه اینکه با کس دیگه ای کاری کرده باشه) رفته و همه این علایق منو به دیگران مثل خواهر و آشناهامون گفته البته الانشم شک دارم چون فکر میکنم خواهراش و شورخواهراش میدونن و به دختر عموش پیش خودم گفت که من پا دوست دارم نه سینه
    متاسفانه هر چیزی که بهش اطمینان کرده بودم و میدونست رو مثل شبکه کامپیوتری به همه گفته بود و سر همین کارش و شکی که داشتم و دارم میخواستم ازش جدا بشم میخواستم بعد از جدایی مقدماتی بچینم و از ایران برم

    اما از اون سال تغییرات خیلی مشهودی در زندگیمون پدید اومد خانمم دیگه اون آدم زودرنج نیست و فکر میکنم کمی در ارتباطش با دیگران مراعات میکنه و حرفهای خصوصی مون رو به کسی نمیگه البته امیدوارم اینطوری باشه
    این به منزله آخرین فرصتی بود که بهش دادم و با اینکه هنوز هم بهش شک دارم تحمل میکنم که ببینم سرانجام ما به کجا میرسه
    و خدایی منهای این شکی که بهش دارم تو این چند سال واقعا با همه چیه من ساخته من خیلی دوستش دارم براش حتی از جونمم میگذرم و ته دلم باور دارم با همه این جریاناتی که از سرمون گذشته اونم نسبت به من همینطوره
    تنها گیری که من دارم همین موضوع این تاپیکه که همه مقدماتش رو تو خونه داریم اما هیچ وقت حرف نمیشنوه از من
    چند بار خیلی زیبا و ملایم باهاش صحبت کردم ولی محل نمیذاره

    به خاطر وضعیت اقتصادیمون و اوضاعی که من صلاح نمیدونم هم نمیخوایم حالا حالاها بچه دار بشیم و خودش هم قبول کرده
    ممنونم که نوشته هام رو میخونین و نظر میدین دوستان
    خواهش میکنم به تمسخر نگیرین شاید فردا نوبت خود شما باشه که از دردهای زندگیتون بنویسین که امیدوارم هرگز حتی دشمنم هم خار به پاش نره
    سلام دوست عزیز
    بنده روانشناس نیستم که نام مشکل شما رو بدونم ولی در چند نفر نمونه های کاملا مشابه رو دیده ام. خواسته شما اگرچه فانتزیه چیز ناجوری نیست که همسرتون نتونه یا بدش بیاد. راستش اگه نظر منو بخواهید این مسئله هرگز بین شما حل نمیشه که هیچ بلکه هرچه جلوتر برید اون رو به نوعی نقطه ضعف از شما می گیره که در هر مشکل و ناراحتی دیگری ازش استفاده می کنه. اینا از بدجنسی اون خانم نیست بلکه طبیعت این نوع بیماریه که ایشون به صورت خفیف دارند و دائما پیشرفت می کنه.
    به همین دلیل، اگه فکر می کنید می تونید برای همیشه از این خواسته تون صرف نظر کنید و انتظارتون رو از رابطه با ایشون به مرتبه خیلی عادی تنزل بدین این کار رو به صورت جدی بکنید وگرنه رابطه شما هرچه بگذره بدتر میشه و باید فکری به حالش بکنید. مشاوران محترم در این خصوص معمولا نظرات مختلفی دارند که عمدتا به رفتار درمانی ناظره و اثر کوتاه مدت داره، اما در چند نمونه مشابه بنده هرگز ندیدم دائمی درست بشه.

  6. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41419
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    وای من اگه یه روزی ازدواج کنم و بفهمم شوهرم عکس و فیلم پاهای زنای دیگه رو نگاه میکنه و تو کامپیوترش نگه میداره
    به شدت ازش بدم میاد و نسبت بهش سرد میشم
    حتی دلم نمیخواد سمتم بیاد

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد