نوشته اصلی توسط
arad19
سلام پسر 17ساله ای هستم 4سال و بیشتر در کنار شیزوفرنی دچار شخصیت مرزی و نمایشی شدم یکبار مورد تعرض قرار گرفتم بچه طلاق بودم توی بچگیم کتک میخوردم از مادرم ولی بلاهایی که سرم اومده اصلا برام اهمیتی نداره و الان بیشترین چیزی که ازارم میده شرایط زندگیم رفتار دیگران با من و خودزنی و همچنین اعتیاد به خودارضایی هست که برام عذاب اور شده اما عین یه مخدر حالمو خوب میکنه بعد از یک سال من ماهیانه خودزنی میکردم که الان 2 ماهه از هر هفته خودزنی رسیده به هر روز و یا دو روز یک بار تا جوش خوردن زخمم با کسی در ارتباطم که همون اقای شیزوفرنی هست اون خیلی کمکم میکنه و منو کاملا بی نیاز کرده از نیاز عاطفی چندین بار تونستم کامل باهاش حرف بزنم خیلی کمک کنندس برام البته باعث شد خیلی چیزارو بفهمم از سیستم زندگی ادما و دولت و همه چیز راجب خدا .. بازم میگم برام اهمیتی نداره این چیزا اما واقعا دارم عذاب میکشم هیچ وقت نمیتونم ثبات رو تجربه کنم از 9سالگی کامل از دوست و اجتماع فراری شدم و توی هر حالتی باهاش حرف میزنم به کمک شخصیت نمایشی خیلی کارا ازم بر میاد اما خستم کرده این داستان همینطور شخصیت مرزی که بدجور چیره شده روی من و دوستم اون جامعه ستیزه تقریبا و برام مهمه بودنش بدترین قسمت این زندگی اینه متوجه شدم همه دارن بهم دروغ میگن و فقط می خوان ثابت کنن ک هیچیم نیست کسی براش اهمیتی نداره و سیستم هرچی بخواد ازشون اونا بهش عمل میکنن من الان خوب شدنم برام مهمه ولی فردا اینجوری نیست اینم یادم رفت که دچار انحرافات جنسی بدی شدم و الان کمرنگ شده دیگه خیلی چیزارو گفتم بازم همه داستان زندگیم نیست فقط می خوام که بدونم باید چیکار کنم چرا وجدان ندارم چرا منحرف شدم و لطفا بگید که شما کمکم میکنید؟ ممنون که گذاشتین حرفامو بزنم.
نظرت چیه؟
