نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: ترس از اجتماع

1961
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    39968
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از اجتماع

    من..میترسم از موقعیت های اجتماعی..از روبه رو شدن با ادم های جدید متنفرم..از همه ادما متنفرم..‌‌حتی از خودمم متنفرم..از مقایسه های اشتیاق مرده من با دیگران..تا بتونم از خونه بیرون نمیرم،مقابل ادما حرف نمیزنم.حتی نمیتونم جواب خوبی یک فردیو بدم..خانوادم منو نمیشناسم..خودمم خودمو نمیشناسم.هرچی زمان میگذره حس میکنم دارم بدتر و بدتر میشم مردم برام مثل هیولا شدن.نمیدونم چیکار کنم..نمیدونم!

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37525
    نوشته ها
    158
    تشکـر
    35
    تشکر شده 37 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Llsh نمایش پست ها
    من..میترسم از موقعیت های اجتماعی..از روبه رو شدن با ادم های جدید متنفرم..از همه ادما متنفرم..‌‌حتی از خودمم متنفرم..از مقایسه های اشتیاق مرده من با دیگران..تا بتونم از خونه بیرون نمیرم،مقابل ادما حرف نمیزنم.حتی نمیتونم جواب خوبی یک فردیو بدم..خانوادم منو نمیشناسم..خودمم خودمو نمیشناسم.هرچی زمان میگذره حس میکنم دارم بدتر و بدتر میشم مردم برام مثل هیولا شدن.نمیدونم چیکار کنم..نمیدونم!
    سلام عزیزم
    از خودت بگو
    چن سالته پسری یا دختر
    تخصصت تو چیه
    فرزند چندم خانواده هستی

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    39968
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    هیفده سالمه و فرزند دوم پسر
    ویرایش توسط Llsh : 01-18-2019 در ساعت 03:03 AM

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    39968
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط ناراحتم نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    از خودت بگو
    چن سالته پسری یا دختر
    تخصصت تو چیه
    فرزند چندم خانواده هستی
    فرزند دوم هیفده و پسر

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37525
    نوشته ها
    158
    تشکـر
    35
    تشکر شده 37 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Llsh نمایش پست ها
    هیفده سالمه و فرزند دوم پسر
    ببین منم مثل تو بودم الان کامل خوب نشدم اما بهتر شدم
    چندتا نکته بهت میگم خوب دقت کن اینا تجربه منه
    1 - اعتماد به نفستو ببر بالا و خودتو دست کم نگیر. تو هم انسانی پر از استعداد پر از هنرهایی که دیگران از دیدنش تعجب میکنن کافیه بخوای نشونش بدی به شرطی که به خودت اعتماد کنی
    2- به دیگران و حرفشون و برخوردشون زیاد اهمیت میدی و برات مهمه هرکسی ازت راضی باشه در حالی که اونا برتر از تو نیستن. اونا پیامبر و امام و معصوم نیستن یه ادم عادی مثل خودت که اشتباهاتشون بیشتر از توهه. پس استرس و ترسیدن از طرز برخورد یا نگاه دیگران تو هر وضعیت صحیح نیست.فکر کن با جماعت گوسفند طرفی
    3-از اینکه میفهمی دیگران فهمیدن تو خجالت میکشی استرست بیشتر میشه و همین عذابت میده. هیچ اشکالی نداره اونا هم مثل تو یروزی خجالت میکشیدن حتی بدتر از تو اما انقد رفتن تو جمع و حرف زدن و تجربه کردن که دیگه براشون عادی شده پس از خجالت کشیدن و سرخ شدن خودت تو جمع نترس و اونو عادی جلوه بده
    4-تمام ادما اشتباه میکنن حتی بیشتر از تو پس اگر تو صحبت یا رفتارت در جمع اشتباه کردی خودتو تحقیر نکن و خجالت نکش و زیاد بروی خودت نیار اما سعی کن دفعه دیگه اون اشتباه یا نقصو تکرار نکنی
    5-تجربه تجربه تجربه. تجربه و تمرین میتونه مارو در راه رسیدن به هدف کمک کنه. اگر شما بیشتر در موقعیت های شلوغ قرار بگیرید و حرف بزنید خیلی زود این حالت استرستون رفع میشه و اونوقت رفتارتون کاملا برعکس الان میشه ینی دوست دارید همش تو جمع باشید به شرطی که از جمع فرار نکنید و اگر در جمع بودین حرف بزنید. میدونم سخته اما همین سختی نقطه شروع شما برای تبدیل شدن به یک انسان با اعتماد به نفس بالاست.
    مثلا ما از شنا میترسیم ولی اگه تمرین کنیم سختی بکشیم و چند بار اب بپره تو گلومون اونوقت میتونیم راحت شنا کنیم و علاقه مند به این ورزش میشیم. پس تا خودت رو برای چندبار در شرایطی که ازش میترسی قرار ندی هیچ وقت نمیتونی از استرس تو اون لحظه جلوگیری کنی. با کتاب خوندن و دارو چیزی درست نمیشه باید حتما بری تو جمع
    6-باید سختی رو تحمل کنی و با مشکلات بجنگی. یکی از دلایل ترس از دیگران و تحقیر خودمون ضعف ماست. اینکه هنوز مرد نشدیم هنوز بزرگ نشدیم تا با مشکلات روبرو بشیم و باهاش بجنگیم.
    خجالت نشانه ترس و ضعفه ماست و اگر تو میخوای مرد بودنت رو ثابت کنی باید بزاریش کنار
    موفق باشی دوست عزیز اینا تجربه های شخصی من بود امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم
    ویرایش توسط ناراحتم : 01-18-2019 در ساعت 03:25 AM

  6. 3 کاربران زیر از ناراحتم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ترس از اجتماع

    سلام دوست عزیز درسن شما به نظرم کاملا طبیعیه چون شما تنها محیطی که به مدت 12سال دراونجا بودین مدرسه بوده ، خوده منم شخصا تا قبل دانشگاه، تنها مسیری که بلد بودم این بود که از مدرسه سوار سرویس مدرسه میشدم و بعد خونه و حتی یادمه یه سوپری کنار مدرسمون بود تنها و تنها میتونسم از،همون سوپری تنقلات بخرم و حاظر نبودم ازسوپری،یه متر کنارترشم چیزی بخرم چون میترسیدم. اما وقتی وارد دانشگاه شدم از من خواسته شد ، که با تاکسی یا اتوبوس برم دانشگاه ، برای خوده من یادگیری همه چیز یه چالش بود حتی از،عابر بانک خیابونا ، مغازها، ... همه چیز برام ترسناک بود ، البته این ترس یه بخشیش خیلی خوبه ، اینکه احتیاط کنی و موظب خودتو سلامتیت باش ، ترس یه واکنش طبیعی بدن برای اینکه از تو دربرابر خطرات احتمالی مواظبت کنه، یه مثال ساده میزنم، مثلا بین دو گزینه تاکسی شخصی و تاکسی زردا ، اگر این ترس وجود نداشته باشه باعث میشه تو سوار هر وسیله نقلیه بشی ، درحالی که ترس باعث میشه که تو با در نظر گرفتن خطرات احتمالی تنها سوار تاکسی زردا بشی، اما حالا در کنار ترس ، قدرت تفکر و پیش بینی و برنامه ریزی هم داده شده که شما همه چیز رو در کنترل خودت دربیاری، حتی ترسو.
    نباید قدرت ترسو بالاتر از اراده خودت بدونی و تمام رفتار و کارهاتو به دست نیروی طبیعت درونی خودت قرار بدی وگرنه دچار س************ میشی ،
    اگر شما از یه چیزی اطلاع داشته باشی میتونی همه چیز رو پیش بینی کنی و در نتیجه ترستونم کم رنگ تر میشه ، مثلا درمورد ادرس یه خیابون جدید خب از قبل نقشه اون محل و مسافتا رو بررسی میکنی یا مثلا روش استفاده از عابر بانک رو میتونی از طریق انترنت فیلم اموزشی استفاده از اون رو نگاه کنی ،
    یه خبر خوب این هست که شما درمورد همه چیز توی اینترنت میتونید سرچ کنید و اطلاعات بدست بیاری
    اما درمورد ادمای اطرافمون ، شما که قرار نیست که با همه ی ادما صمیمی بشی و حرف بزنی.بلکه تنها همکار و همکلاس و استاد و.معلم هست که قراره صحبت کنی اما درمورد سایر ادمای اطرافمون ،این ها به عنوان راهنما میتونیذ ازشون استفاده کنی ، اینکه مثلا ادرس یه خیابونی رو بلد نیسی ، یا پرسیدن ادرس یه مغازه خاص ، یا مثلا ادرسه بهترین مطب ، بهترین رستوران، فلان بانک ، و یا حتی پرسیدن یه سوال ساده،ساعت چنده؟؟؟ حالا چرا باید ازین راهنماها بدت بیاد؟ تو به جایی که مثلا کله شهرو بگرذی برای پیدا کردن مثلا مغازه ای که بهترین کفش چرمو میفروشه ، با پرسیدن یه سوال ساده به جوابت میرسی، و کلی در وقتت صرفه جویی میشه، مثلا خوده من دنبال پیچ ساعت برای انجام یکار تحقیقاتی بودم مغازه های ساعت فروشی قیمت یه جفت پیچ ساعتو2000تومن میدادن درحالی که من به 100جفت پیچ ساعت نیاز داشتم ، و قیمتش بالاتر میشد و 200000هزار تومن میشد،اما با پرسیدن از چندتا مغازه ساعت فروشی انبارشو پیدا کردم و 400جفت پیچ ساعتو فقط 15هزارتومن خریدم، حالا همین ادمایی که ازش متنفری میتونن باعث صزفه جویی در وقت و هزینه و ... بشن . گرچه بغضیاشون حقه بازو بدجنس هستن و حاظربه راهنمایی کردن نیستن ، اما به همون نسبت ادمایی خوب هستن که توزو به هدفت زودتز میرسونن،
    اما درمورذ شخصیت شناسی خودت ، شما تنها با صحبت کردن یا دوستان و همکلاسی و ... و شنیدن تفکرات و نظرات دیگران میتونی خودتو بشناسی ، و خصوضیات اخلاقی ادما خاص خودشونه ، مثلا از یه رنگ یه غذا یه رشته تخصص ، یه هنر ،یه خواننده و موسیقی خاصی و ... خوشت میاد که البته علایقت ممکنه عوض بشه ممکنه عوض نشه
    هدرنهایت کله جهان برای خدمت رسانی به تو افریده شدن از خورشید و ماه و زمین و حیوانات و گیاهان و... که تو ازشون استفاده بگیری و رشد کنی ،پس به جا اینکه بی استفاده بزاریشون ، برو ازشون به نفعه خودت استفاده کن و پیشرفت کن
    ویرایش توسط eli2 : 01-18-2019 در ساعت 08:27 AM
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  8. 3 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35751
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    149
    تشکر شده 312 بار در 229 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Llsh نمایش پست ها
    من..میترسم از موقعیت های اجتماعی..از روبه رو شدن با ادم های جدید متنفرم..از همه ادما متنفرم..‌‌حتی از خودمم متنفرم..از مقایسه های اشتیاق مرده من با دیگران..تا بتونم از خونه بیرون نمیرم،مقابل ادما حرف نمیزنم.حتی نمیتونم جواب خوبی یک فردیو بدم..خانوادم منو نمیشناسم..خودمم خودمو نمیشناسم.هرچی زمان میگذره حس میکنم دارم بدتر و بدتر میشم مردم برام مثل هیولا شدن.نمیدونم چیکار کنم..نمیدونم!
    درود
    دلیل تنفرتان چیست؟
    دلیل انزوا چیست؟
    مثلا ما از خودمان متنفریم چون بدترکیب و بی پول هستیم ، از بعضی ها متنفریم چون عرب پرست هستند و...
    شما چطور؟ دلایل این تنفرها و انزواها چیست؟

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    39968
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2121 نمایش پست ها
    درود
    دلیل تنفرتان چیست؟
    دلیل انزوا چیست؟
    مثلا ما از خودمان متنفریم چون بدترکیب و بی پول هستیم ، از بعضی ها متنفریم چون عرب پرست هستند و...
    شما چطور؟ دلایل این تنفرها و انزواها چیست؟
    از مردم متنفرم بخاطر قضاوتهاشون..شاید بخاطر اینکه ازشون گریزانم احساس تنفر میکنم!
    از خودم متنفرم بخاطر نفس ضعیفم..بعضی اوقات از خودم نا امید میشم..روی خودم پا میزارم.اینکه نمیتونم اضطرابمو کنترل کنم اینکه از مردم میترسم اینکه خودمو نمیشناسم و احساس بی هویتی میکنم و هزار تا چیز دیگ که بیشترش مربوط ب اعتماد بنفس پایینمه،درد داره.دردی که بدون احساس کردنش نمیتونی درک کنی..و همین درد باعث شده از خودم متنفر باشم..از خودم بترسم.

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37525
    نوشته ها
    158
    تشکـر
    35
    تشکر شده 37 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Llsh نمایش پست ها
    از مردم متنفرم بخاطر قضاوتهاشون..شاید بخاطر اینکه ازشون گریزانم احساس تنفر میکنم!
    از خودم متنفرم بخاطر نفس ضعیفم..بعضی اوقات از خودم نا امید میشم..روی خودم پا میزارم.اینکه نمیتونم اضطرابمو کنترل کنم اینکه از مردم میترسم اینکه خودمو نمیشناسم و احساس بی هویتی میکنم و هزار تا چیز دیگ که بیشترش مربوط ب اعتماد بنفس پایینمه،درد داره.دردی که بدون احساس کردنش نمیتونی درک کنی..و همین درد باعث شده از خودم متنفر باشم..از خودم بترسم.
    گفتم که منم از تو بدتر بودم
    کامل بخون چی بهت گفتم
    بیش از حد خجالتی بودن شما بخاطر قبول نکردن مبارزه با مشکلات و سختی هاست
    شما چون از دفاع کردن خودتون مقابل دیگران میترسید و نمیخواید با این ترس مبارزه کنید روز بروز حالتون بدتر میشه
    شما از اون دسته ادمایی هستید که مسئولیت و مدیریت چیزی رو قبول نمیکیند چون میترسید از کارتون دفاع کنید چون دیگران از شما انتظار دارن و شما برای فرار از نگاه و برخورد دیگران و دفاع از خودتون زیر بار مسئولیت نمیرید
    یک مرد باید نقش مدیر داشته باشه باید مقتدر باشه ترسویی که از مقابله با دیگران فرار کنه اسمشو نمیشه مرد گذاشت
    مردم بد هستن منم نمیگم همه خوبن و کار درست ولی اگه قرار باشه بترسیم و فرار کنیم کار درست نمیشه باید وایسی و مبارزه کنی با کسایی که فکر میکنی فکرشون و اعمالشون اشتباس
    باید با سختی ها جنگید نباید فرار کرد فرار کار ترسوهاست و خجالت یه نوع ترسه

  12. 2 کاربران زیر از ناراحتم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    39968
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط ناراحتم نمایش پست ها
    گفتم که منم از تو بدتر بودم
    کامل بخون چی بهت گفتم
    بیش از حد خجالتی بودن شما بخاطر قبول نکردن مبارزه با مشکلات و سختی هاست
    شما چون از دفاع کردن خودتون مقابل دیگران میترسید و نمیخواید با این ترس مبارزه کنید روز بروز حالتون بدتر میشه
    شما از اون دسته ادمایی هستید که مسئولیت و مدیریت چیزی رو قبول نمیکیند چون میترسید از کارتون دفاع کنید چون دیگران از شما انتظار دارن و شما برای فرار از نگاه و برخورد دیگران و دفاع از خودتون زیر بار مسئولیت نمیرید
    یک مرد باید نقش مدیر داشته باشه باید مقتدر باشه ترسویی که از مقابله با دیگران فرار کنه اسمشو نمیشه مرد گذاشت
    مردم بد هستن منم نمیگم همه خوبن و کار درست ولی اگه قرار باشه بترسیم و فرار کنیم کار درست نمیشه باید وایسی و مبارزه کنی با کسایی که فکر میکنی فکرشون و اعمالشون اشتباس
    باید با سختی ها جنگید نباید فرار کرد فرار کار ترسوهاست و خجالت یه نوع ترسه
    کاملا درسته.اما من نمیدونم چطور شروع کنم تا سعی کنم اعتماد بنفسمو بالا ببرم..نمیتونم!

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37525
    نوشته ها
    158
    تشکـر
    35
    تشکر شده 37 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Llsh نمایش پست ها
    کاملا درسته.اما من نمیدونم چطور شروع کنم تا سعی کنم اعتماد بنفسمو بالا ببرم..نمیتونم!
    همین تلقینی که میکنی من نمیتونم من نمیدونم من میترسم من ضعیفم این اشتباست
    اعتماد به نفس ینی دادن افعال خوب و مثبت به خودت
    با کسب تجربه میتونی اعتماد به نفستو تقویت کنی
    برای بار اول برو تو یه جمع معمولی نیازی هم نیست که امادگی کامل داشته باشی
    اونجا حرف بزن نظر بده این حرف زدنه خیلی سخته شاید بلرزی شاید سرخ شی ولی همون لحظه فکر حرفایی که زدم بیفت و برات عادی باشه اینکه دیگران چه فکری میکنن و چجوری بهت نگاه میکنن مهم نباشه فقط حرفتو بزن و اینو بدون اوناهم یروز مثل تو بودن پس یه چیز کاملا طبیعیه
    بار اول که حرف میزنی شاید از نظر خودت بدترین حرف رو زدی و این فکرو پیش خودت میکنی که دیگران در مورد تو چقد منفی فکر میکنن همین تو رو دوباره ضعیف میکنه ولی تو سعی کن این فکرو همون لحظه دور کنی و دوباره شروع کنی به حرف زدن و نظر دادن
    برای بار اول شاید از نظر خودت مضخرف باشه اما چندین بار که تو جمع رفتی و اینو تمرین کردی دیگه راه میفتی و میبنی اعتماد به نفست تا حدودی به دست اومده اون موقع لذتشو میبری
    و احتمال اینکه بعد از اجتماعی شدن ارزشها باورها طرز فکرت تغییر کنه زیاده پس اگر اون تغییرات مثبته در مقابلش مقاومت نکن همون تغییرات لازمه اجتماعی شدن مثل زودرنج نبودن و با تن مناسب صدا حرف زدن و ...
    ماها چون خیلی حرف و نگاه دیگران در مورد خودمون برامون اهمیت داره اسیر این اعتماد به نفس پایین شدیم کاملا درکت میکنم
    ولی به نظرم باید تعادل داشت ینی نه خیلی بی توجه گستاخ باشیم که به دیرگان ازار برسونیم و خودمون اصلاح نشیم و نه اینکه خیلی به دیگران اهمیت بدیم
    سعیتو بکن دوست عزیز
    از همین امروز صبح شروع کن

  15. 2 کاربران زیر از ناراحتم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39256
    نوشته ها
    274
    تشکـر
    88
    تشکر شده 98 بار در 77 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : ترس از اجتماع

    نقل قول نوشته اصلی توسط Llsh نمایش پست ها
    از مردم متنفرم بخاطر قضاوتهاشون..شاید بخاطر اینکه ازشون گریزانم احساس تنفر میکنم!
    از خودم متنفرم بخاطر نفس ضعیفم..بعضی اوقات از خودم نا امید میشم..روی خودم پا میزارم.اینکه نمیتونم اضطرابمو کنترل کنم اینکه از مردم میترسم اینکه خودمو نمیشناسم و احساس بی هویتی میکنم و هزار تا چیز دیگ که بیشترش مربوط ب اعتماد بنفس پایینمه،درد داره.دردی که بدون احساس کردنش نمیتونی درک کنی..و همین درد باعث شده از خودم متنفر باشم..از خودم بترسم.
    حاجی منم یه دوره ای مثل تو بودم
    ولی فقط اینو خوب بدون
    قضاوت های مردم مصل چاه مضطراح میمونه ، همه چیزی ارش بیرون میاد
    همه چیز میگن
    و اگه بهشون توجه کنی عمرت بفناس
    این ملت همونین که اگه پولدار باشی میگن دزدی
    اگه فقیر باشی میگن خب بره کار کنه پولدار شه
    امضای ایشان
    [/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
    آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
    همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
    دل نبند!
    اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست

  17. کاربران زیر از Tarah2019 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39256
    نوشته ها
    274
    تشکـر
    88
    تشکر شده 98 بار در 77 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : ترس از اجتماع

    از ناراحتم
    و Eli عزیز بابت تجربه هاشون متشکرم
    امضای ایشان
    [/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
    آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
    همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
    دل نبند!
    اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست

  19. 2 کاربران زیر از Tarah2019 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6495
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    492
    تشکر شده 306 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از اجتماع

    فکر که نمی کنم. مطمئنم خیلیا این نگرش و احساسی که گفتی رو داشته باشن. یکیش خود من. البته الان کمی اوضاع فرق کرده.

    چیزی که مهمه اینه که حس قربانی بودن کمکی به ادم نمی کنه.. و همینطور برعکسش. ناجی بودن!

    قسمت اعظم اعتماد و عزت نفس و شخصیت ادما تو بچگی با رفتار خانواده و اطرافیان شکل می گیره.

    تنها چیزی که می تونه کمک کنه اینه که باید بدونی فقط خودت می تونی به خودت کمک کنی. البته از دیگران هم میتونی کمک بگیری.

    این که به یه روانشناس و .. مراجعه کنی، میتونه خوب باشه..

    من هم توصیه می کنم که کتاب و یا مطالب بدربخور بخونی.. تا اگاهیت رو بالا ببری.. در مورد مهارتهای فردی.. در مورد چیزهایی که فکر می کنی حس بدی داری.. مثل اضطراب.. ترس از جمع.. شناختن اخلاقیات خودت و ..
    این اگاهی باعث میشه نگرشت تغییر کنه، و نگرش درست میتونه احساست رو متعادل کنه.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد