نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

5293
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    سلام من یک سال با یه پسر دوست بودم تو اسن یک سال از همه گذشته ی هم خبر داشتیم از همه کارا خلافاو....من کلا اصلاااا توزندگیم ب ازدواج فکر نمیکردم ولی اون منو واسه ازدواج میخواست اومدن خاستگاری من گفتم چون غریبه ست و کار دستش نیست بابام مخالفت میکنه و متاسفانه از شانس گند من قبول کرد البته من دوسش دارما ولی واسه ازدواج نبود خلاصه تو دوهفته نامزدی و عقدمون اتفاق افتاد ولی من از همون اولم زیااااد دلم راضی نمیشد یک ماهی ک گذشت تازه اخلاقش اومد دستم ،فهمیدم اصلا اون ادمی نبوده ک من میشناختم همش دعوا همش بحث سر هرچیز کوچیکی منو میزنه البته شاید کم بزنه ولی خو هرچیم باشه من نمیخام ب خودش همچین اجازه ای رو بده،فرهنگ خونوادشون کلا با ما فرق میکنه،اصلا ب من اعتماد نداره من حتی با بابامم نمیتونم برم تا سرکوچه بس که بدبینه البته حقم داره شاید بخاطر گذشته علمونه،خلاصه اون کلی شوق و ذوق داره ولی من اصلا دبم نمیخاد ب مرحله ازدواج باهاش
    برسم چون واقعا میدونم تا هرجا هم پیش بریم اخرش طلاقه اون میخاد منو زندانی کنه منم که یه دختر ازاد،تو این سه ماه شدم عروسک کوکی دست اونا هرجوری بخان باید بگردم هرچی بگن بپوشم هرکار بگن بکنم حتی بهم میگه نباید با پسرخالت حرف بزنی،مثلا میگه چرا دخترخالت ک ۱۴سالشه تو رو میبره تو اتاق باهات حرف میزنه دادو بیداد میکنه ک این کارا ینی چی ؟درضمن یه مامان دورو وچرب زبونم داره که همش یادش میده،من با خونوادمم درمیون گذاشتم گفتن اگ میبینی بدبینه زودتر جداشو ما که از دست تو عاجز نیستیم،و دیوووووونه وار عاشقمه کم کم واسه جدایی امادش کردم ولی بهرحال دلم براش میسوزه درضمن از ی طرفم با پسر داییش قبلا دوس بودم و اینم خیلی عذابم میده البته نامزدم میدونه...تورو خدا بگین من چیکار کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aynaz_77 نمایش پست ها
    سلام من یک سال با یه پسر دوست بودم تو اسن یک سال از همه گذشته ی هم خبر داشتیم از همه کارا خلافاو....من کلا اصلاااا توزندگیم ب ازدواج فکر نمیکردم ولی اون منو واسه ازدواج میخواست اومدن خاستگاری من گفتم چون غریبه ست و کار دستش نیست بابام مخالفت میکنه و متاسفانه از شانس گند من قبول کرد البته من دوسش دارما ولی واسه ازدواج نبود خلاصه تو دوهفته نامزدی و عقدمون اتفاق افتاد ولی من از همون اولم زیااااد دلم راضی نمیشد یک ماهی ک گذشت تازه اخلاقش اومد دستم ،فهمیدم اصلا اون ادمی نبوده ک من میشناختم همش دعوا همش بحث سر هرچیز کوچیکی منو میزنه البته شاید کم بزنه ولی خو هرچیم باشه من نمیخام ب خودش همچین اجازه ای رو بده،فرهنگ خونوادشون کلا با ما فرق میکنه،اصلا ب من اعتماد نداره من حتی با بابامم نمیتونم برم تا سرکوچه بس که بدبینه البته حقم داره شاید بخاطر گذشته علمونه،خلاصه اون کلی شوق و ذوق داره ولی من اصلا دبم نمیخاد ب مرحله ازدواج باهاش
    برسم چون واقعا میدونم تا هرجا هم پیش بریم اخرش طلاقه اون میخاد منو زندانی کنه منم که یه دختر ازاد،تو این سه ماه شدم عروسک کوکی دست اونا هرجوری بخان باید بگردم هرچی بگن بپوشم هرکار بگن بکنم حتی بهم میگه نباید با پسرخالت حرف بزنی،مثلا میگه چرا دخترخالت ک ۱۴سالشه تو رو میبره تو اتاق باهات حرف میزنه دادو بیداد میکنه ک این کارا ینی چی ؟درضمن یه مامان دورو وچرب زبونم داره که همش یادش میده،من با خونوادمم درمیون گذاشتم گفتن اگ میبینی بدبینه زودتر جداشو ما که از دست تو عاجز نیستیم،و دیوووووونه وار عاشقمه کم کم واسه جدایی امادش کردم ولی بهرحال دلم براش میسوزه درضمن از ی طرفم با پسر داییش قبلا دوس بودم و اینم خیلی عذابم میده البته نامزدم میدونه...تورو خدا بگین من چیکار کنم
    سلام
    بهتره یکم به هم دیگه وقت بدید وسریع نرید سراغ طلاق بشینید باهم صحبت کنید ومشکلاتو به نامزدتون بگید درکنارش چند جلسه مشاوره حضوری هم باهم دیگه برید اونوقت اگه بازم مشکلی بود از هم جدا بشید .
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 471 بار در 391 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    احساسات شما در زمان فعلی قابل درک است اما بهتر بود با توجه به شک هایی که وجود داشت وارد پروسه ازدواج نمی شودید و بیشتر برای آنشایی وقت می گذاشتید دقت کنید که اینگونه ویژگی های که شما بیان کردید چون سوء ظن ، کتک زدن ، فحاشی، چک کردن مداوم شما و... ممکن است علایم افراد با شخصیت پارانوئید باشد البته برای نتیجه گیری در این مورد نیاز است که بررسی کامل تری صورت گیرد بهتر است به صورت حضوری با ایشان به روانشناس مراجعه کنید و بررسی های لازم را انجام بدهید دقت کنید که فعلا با این شرایط وارد پروسه ازدواج نشوید چون اینگونه رفتار با ازدواج کردن حل نمی شوند و بهتر است اگر امکان دارد مشکلاتتان را در همین دوران عقد حل کنید و اگر این مضووع امکان پذیر نبود می توانید به گزینه طلاق فکر کنید . دقت کنید که این جملات که من چون تو را دوست دارم پس دلم نمی خواد با کسی حرف بزنی و یا دلم نمی خواهد چون دوستت دارم با خانوادیت بیرون بروی شما را به اشتباه نیندازد و بررسی لازم را در این زمینه انجام بدهید تا بعد پشیمان نشوید . بهتر است تنها بخاطر دلسوزی و امید به معجره و اینکه فکر کنید شما قدرت تغییر ایشان را دارید به این رابطه ادامه ندهید بلکه دلیل محکم تری باید برای ازدواج وجود داشته باشد چون گزینه های قبل دیر یا زود باعث پشیمانی شما می شود . عجله کردن در انتخاب کیس برای ازدواج می تواند باعث شود که مانند شما تحقیق و بررسی لازم صورت نگیر و شما در واقعیت رفتارهای ایشان را بررسی نکنید شماره پیش از ازدواج در پروسه ازدواج می تواند کمک کننده باشد.
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    02122354783
    شاد باشید

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    سلام از یه طرفم همش بهم اصرار میکنه باید زودتر ازدواج کنیم امروزم بهم گیر داده که چرا انقد مامانت بهت زنگ میزنه درصورتیکه مامانم دنبال شیشه واسه ماشین نامزدم بوده ولی نمک نشناس میگه چرا انقد زنگت میزنه میگه ما اینطوری نمیتونیم باهم زندگی کنیم باید بگی وقتی پیش نامزدمم انقد زنگ بمن نزنید ،اخه نگه میشه مامان ادم بهش زنگ نزنه 😔😔

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    و تازه امروز فهمیدم ک با پادرمیونی کردن یه سید که با اجنه ارتباط داره کلا دهن منو بابامو فامیلمونو بستن،تازه یه زنداداش داشته ۷سال با داداشش زندگی کرده یه پسرم به دنیا اورده ولی انقد اذیتش کردن که طلاق گرفته رفته میگفتن با روسری میخاسته خفش کنه،مامانشم خیلی عروسو اذیت میکرده وقتی اینارو میشنوم خیلی چیزارم میبینم واقعا دلسرد میشم اخه سرکارم نمیره میگه دنبال یه کارم که با تو برم اخه یه مرد چرا باید این حرفو بزنه

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    سلام از یه طرفم همش بهم اصرار میکنه باید زودتر ازدواج کنیم امروزم بهم گیر داده که چرا انقد مامانت بهت زنگ میزنه درصورتیکه مامانم دنبال شیشه واسه ماشین نامزدم بوده ولی نمک نشناس میگه چرا انقد زنگت میزنه میگه ما اینطوری نمیتونیم باهم زندگی کنیم باید بگی وقتی پیش نامزدمم انقد زنگ بمن نزنید ،اخه نگه میشه مامان ادم بهش زنگ نزنه 😔😔[/quote]

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38417
    نوشته ها
    217
    تشکـر
    397
    تشکر شده 92 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    سلام عزیزم
    امیدوارم مشکلاتت حل بشه ولی بهتره یکم برای ازدواج صبر کنی
    حتما پیش مشاور برو حتما حتما حتی شده تنها
    خانوادت رو هم در جریان بزار
    ما تو فامیلمون همچین کسیو داشتیم ولی متاسفانه دختره نتونست جدا بشه و سریع بچه دار شد و الان به خاطر بچه اش داره زندگی میکنه

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahra ganji نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    امیدوارم مشکلاتت حل بشه ولی بهتره یکم برای ازدواج صبر کنی
    حتما پیش مشاور برو حتما حتما حتی شده تنها
    خانوادت رو هم در جریان بزار
    ما تو فامیلمون همچین کسیو داشتیم ولی متاسفانه دختره نتونست جدا بشه و سریع بچه دار شد و الان به خاطر بچه اش داره زندگی میکنه
    سلام عزیزم مرسی،،من پیش مشاورم رفتم تنهایی،گفته جداشو شرایطمو که گفتم گفت به دردت نمیخوره این هنوز بچست تو هم از اون بچه تر،دیوووووونه شدم دیگه نمیدونم چیکار کنم 😔😔😔

  9. کاربران زیر از Aynaz_77 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aynaz_77 نمایش پست ها
    سلام من یک سال با یه پسر دوست بودم تو اسن یک سال از همه گذشته ی هم خبر داشتیم از همه کارا خلافاو....من کلا اصلاااا توزندگیم ب ازدواج فکر نمیکردم ولی اون منو واسه ازدواج میخواست اومدن خاستگاری من گفتم چون غریبه ست و کار دستش نیست بابام مخالفت میکنه و متاسفانه از شانس گند من قبول کرد البته من دوسش دارما ولی واسه ازدواج نبود خلاصه تو دوهفته نامزدی و عقدمون اتفاق افتاد ولی من از همون اولم زیااااد دلم راضی نمیشد یک ماهی ک گذشت تازه اخلاقش اومد دستم ،فهمیدم اصلا اون ادمی نبوده ک من میشناختم همش دعوا همش بحث سر هرچیز کوچیکی منو میزنه البته شاید کم بزنه ولی خو هرچیم باشه من نمیخام ب خودش همچین اجازه ای رو بده،فرهنگ خونوادشون کلا با ما فرق میکنه،اصلا ب من اعتماد نداره من حتی با بابامم نمیتونم برم تا سرکوچه بس که بدبینه البته حقم داره شاید بخاطر گذشته علمونه،خلاصه اون کلی شوق و ذوق داره ولی من اصلا دبم نمیخاد ب مرحله ازدواج باهاش
    برسم چون واقعا میدونم تا هرجا هم پیش بریم اخرش طلاقه اون میخاد منو زندانی کنه منم که یه دختر ازاد،تو این سه ماه شدم عروسک کوکی دست اونا هرجوری بخان باید بگردم هرچی بگن بپوشم هرکار بگن بکنم حتی بهم میگه نباید با پسرخالت حرف بزنی،مثلا میگه چرا دخترخالت ک ۱۴سالشه تو رو میبره تو اتاق باهات حرف میزنه دادو بیداد میکنه ک این کارا ینی چی ؟درضمن یه مامان دورو وچرب زبونم داره که همش یادش میده،من با خونوادمم درمیون گذاشتم گفتن اگ میبینی بدبینه زودتر جداشو ما که از دست تو عاجز نیستیم،و دیوووووونه وار عاشقمه کم کم واسه جدایی امادش کردم ولی بهرحال دلم براش میسوزه درضمن از ی طرفم با پسر داییش قبلا دوس بودم و اینم خیلی عذابم میده البته نامزدم میدونه...تورو خدا بگین من چیکار کنم
    سلام

    چرا از گفتن حقیقت میترسید؟

    اگه قبل از خواستگاری بهش میگفتین قصدتون فقط دوستی بوده و نه ازدواج این مشکلات براتون پیش نمیومد.

    اول زندگیه حساس شده احتمالاً برا همین زیاد غیرتی میشه، اگه دوسش دارید باهاش کنار بیاین تا به حال و هوای متاهلی عادت کنه، اگرم دوسش ندارید الکی دلسوزی نکنید.

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    چرا از گفتن حقیقت میترسید؟

    اگه قبل از خواستگاری بهش میگفتین قصدتون فقط دوستی بوده و نه ازدواج این مشکلات براتون پیش نمیومد.

    اول زندگیه حساس شده احتمالاً برا همین زیاد غیرتی میشه، اگه دوسش دارید باهاش کنار بیاین تا به حال و هوای متاهلی عادت کنه، اگرم دوسش ندارید الکی دلسوزی نکنید.
    نه که دوسش ندارم دوسش دارم ولی من یه ادم تنوع طلبیم زود از یه چیزی سیر میشم،بعدشم من اصلا نمیتونم دل از هوای مجردیم بکنم و بشم متاهل،وقتی یکی بهم میگه شوهرت فلان یا مثلا مادر شوهرت کجاس انگار دارن خفم میکنن دوس دارم همون لحظه بمیرم فقط ،زیاد بحث بد بودنشم برا من یکی مهم نیس مهم اینه من ادمش نبودمو نیستم.. بهش گفتم کاش هیچ وقت عقد نمیکردیم همون دوست میموندیم بهتر بود ،،انگشتر عقدمون بدل بود در این حد اوضاع خرابه شاید حتی نشه عروسیم گرف اخه یه دختر چه ارزوهایی ک راجب انتخاب انگشتر و تور عروس و.....اینا نداره ولی من باید همشو ب گور ببرم و من اصلا اینو نمیخام

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط dehghan نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    احساسات شما در زمان فعلی قابل درک است اما بهتر بود با توجه به شک هایی که وجود داشت وارد پروسه ازدواج نمی شودید و بیشتر برای آنشایی وقت می گذاشتید دقت کنید که اینگونه ویژگی های که شما بیان کردید چون سوء ظن ، کتک زدن ، فحاشی، چک کردن مداوم شما و... ممکن است علایم افراد با شخصیت پارانوئید باشد البته برای نتیجه گیری در این مورد نیاز است که بررسی کامل تری صورت گیرد بهتر است به صورت حضوری با ایشان به روانشناس مراجعه کنید و بررسی های لازم را انجام بدهید دقت کنید که فعلا با این شرایط وارد پروسه ازدواج نشوید چون اینگونه رفتار با ازدواج کردن حل نمی شوند و بهتر است اگر امکان دارد مشکلاتتان را در همین دوران عقد حل کنید و اگر این مضووع امکان پذیر نبود می توانید به گزینه طلاق فکر کنید . دقت کنید که این جملات که من چون تو را دوست دارم پس دلم نمی خواد با کسی حرف بزنی و یا دلم نمی خواهد چون دوستت دارم با خانوادیت بیرون بروی شما را به اشتباه نیندازد و بررسی لازم را در این زمینه انجام بدهید تا بعد پشیمان نشوید . بهتر است تنها بخاطر دلسوزی و امید به معجره و اینکه فکر کنید شما قدرت تغییر ایشان را دارید به این رابطه ادامه ندهید بلکه دلیل محکم تری باید برای ازدواج وجود داشته باشد چون گزینه های قبل دیر یا زود باعث پشیمانی شما می شود . عجله کردن در انتخاب کیس برای ازدواج می تواند باعث شود که مانند شما تحقیق و بررسی لازم صورت نگیر و شما در واقعیت رفتارهای ایشان را بررسی نکنید شماره پیش از ازدواج در پروسه ازدواج می تواند کمک کننده باشد.
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    02122354783
    شاد باشید
    سلام از یه طرفم همش بهم اصرار میکنه باید زودتر ازدواج کنیم امروزم بهم گیر داده که چرا انقد مامانت بهت زنگ میزنه درصورتیکه مامانم دنبال شیشه واسه ماشین نامزدم بوده ولی نمک نشناس میگه چرا انقد زنگت میزنه میگه ما اینطوری نمیتونیم باهم زندگی کنیم باید بگی وقتی پیش نامزدمم انقد زنگ بمن نزنید ،اخه نگه میشه مامان ادم بهش زنگ نزنه😔تازه امروز فهمیدم ک با پادرمیونی کردن یه سید که با اجنه ارتباط داره کلا دهن منو بابامو فامیلمونو بستن،تازه یه زنداداش داشته ۷سال با داداشش زندگی کرده یه پسرم به دنیا اورده ولی انقد اذیتش کردن که طلاق گرفته رفته میگفتن با روسری میخاسته خفش کنه،مامانشم خیلی عروسو اذیت میکرده وقتی اینارو میشنوم خیلی چیزارم میبینم واقعا دلسرد میشم اخه سرکارم نمیره میگه دنبال یه کارم که با تو برم اخه یه مرد چرا باید این حرفو بزنه[/quote]

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38417
    نوشته ها
    217
    تشکـر
    397
    تشکر شده 92 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aynaz_77 نمایش پست ها
    سلام عزیزم مرسی،،من پیش مشاورم رفتم تنهایی،گفته جداشو شرایطمو که گفتم گفت به دردت نمیخوره این هنوز بچست تو هم از اون بچه تر،دیوووووونه شدم دیگه نمیدونم چیکار کنم ���������������� �
    خیلی وقتا راه بد باید انتخاب کنیم
    جدایی همیشه بد نیست
    من چهار سال تلاش کردم خودم نجات بدم و جدایی را ترجیح داده بودم ولی شرایط بدی داشتم الان که نامزدی خیلی بهتره
    امیدوارم تصمیم درستی بگیری و زندگیت برات شیرین پیش بره

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    شماره عضویت
    40296
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ۳ماهه عقدم ولی پشیمون شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط aynaz_77 نمایش پست ها
    سلام از یه طرفم همش بهم اصرار میکنه باید زودتر ازدواج کنیم امروزم بهم گیر داده که چرا انقد مامانت بهت زنگ میزنه درصورتیکه مامانم دنبال شیشه واسه ماشین نامزدم بوده ولی نمک نشناس میگه چرا انقد زنگت میزنه میگه ما اینطوری نمیتونیم باهم زندگی کنیم باید بگی وقتی پیش نامزدمم انقد زنگ بمن نزنید ،اخه نگه میشه مامان ادم بهش زنگ نزنه😔تازه امروز فهمیدم ک با پادرمیونی کردن یه سید که با اجنه ارتباط داره کلا دهن منو بابامو فامیلمونو بستن،تازه یه زنداداش داشته ۷سال با داداشش زندگی کرده یه پسرم به دنیا اورده ولی انقد اذیتش کردن که طلاق گرفته رفته میگفتن با روسری میخاسته خفش کنه،مامانشم خیلی عروسو اذیت میکرده وقتی اینارو میشنوم خیلی چیزارم میبینم واقعا دلسرد میشم اخه سرکارم نمیره میگه دنبال یه کارم که با تو برم اخه یه مرد چرا باید این حرفو بزنه
    [/quote]
    مرسی عزیزم برام دعا کنین لطفا

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد