سلام خسته نباشید من 18 سالمه و فرزند دوم خانواده هستم و دوتا خواهر دارم و رشته م معماری هست و در شیراز زندگی میکنم من دو سال پیش عاشق یه پسر شدم که ترم بالایی من بود .من زودتر دانشگاه رفتم و اعتماد بنفسم خیلی پایین بود و دوستام همیشه میگفتم این پسره حتی نگاتم نمیکنه اما اون از همون روز اول به من توجه نشون میداد نگام میرد .من دلمو زدم به دریا و گفتم برم بهش بگم دوسش دارم .از یه پیج فیک رفتم و احساسمو بهش گفتم و با هم حرف میزدیم تا اینکه بهم گفت عکستو بده ببینم کی هستی . و من عکس دوستمو براش فرستادم بهش گفتم دروغ گفتم و بهم گفت دیگه پیاماتو جواب نمیدم .قبلا بهم گفت بیا باهم بریم بیرون اما من احمق الکی عکس یکی دیگرو دادم .3ماه بعدش باز رفتم بهش پی ام دادم و باهم حرف زدیم و بهش گفتم بخاطر درئغم ببخشید و گفت باشه .با عصبانیت بهم گفت چون بهم دروغ گفتی برام مردی و من بازم ناراحت شدم .دیگه باهم حرف نزدیم تا یه دعوا بین منو دوستم شد که دوستم رفت خبرچینی کرد و همه جا تو دانشگاه پر کرد که من با این دوستم و اون با دوستش اومد دعوا و ما ابز هم سرد تر شدیم .رفت رل زد و من داغون شئم.به جایی رسیدم که گفتم کاملا نسبت بهش بی تفاوت باشم و همین کارم کردم من که تا قبل هر جا بود بهش خیره میشدم هر وقت میدیدمش جوری رفتار میکردم که انگار اصلا وجود نداره .همینجوری گذشت که بهم توجه میکرد میومد کنارم .نگام میمرد اما دوستش بهم اخم میکنه نمیدونم واسه چی.اما اون همه جا حواسش بهم هست .اما من راجبش دو دلم.راجبش ناراختم .چون اون روز که دعوا شد گفت ابرومو بردی و فهشای زشتی داد من واقعا دلم شکست .لطفا کمکم کنید ببینم چیکار کنم.