نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: خودم کردم که لعنت برخودم باد

11726
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41163
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question خودم کردم که لعنت برخودم باد

    با سلام خدمت شما
    خانمی هستم ا گذشته تلخ ک قربانی هوس شدم واضح بگم با پسری دوست شدم که فکر میکردم تموم دنیامه و همش باهام میمونه منم تمام عزت و حرمت و نجابتم رو ریختم ه پاش اما عد چهارسال یهویی زد زیر همه چی و رفت من موندم پشیمونی و عذاب وجدان بعد حدودا سه سال با پسر دیگه ای اشنا شدم و کم کم با اونم رفتم تو رابطه که البته الان شوهرم هست بعد گذشت پنج سال با وجود دونستن گذشته بدم در حالیکه با خودشون رابطه داشتم تصمیم ازدواج گرفتن من هم چون توبه کرده بودم قبول کردم حالا با وجود داشتن دو فرزند و شش سال که از اردواجمون گذشته همش گذشتهمو به رخم میکشه میگه تو حق نداری حرف بزنی یا باید متوجه حدت باشی همش پیش دوست و اشنا کم میاردم منم به خاطر که رسوایی نکنه همش اروم میباشم اما همیشه مگه یکروز به همه میگم که چه بودی تو یک فاحشه بودی که من گرفتمت خیلی عذاب میکشم خیلی میترسم به قران خیلی دوستش دارم و تو رابطمون هم خیلی محکمم از هیچ چیز براش کم نمیزارم اما یکدفعه ای تا یادش میاد همه چی بهم میخوره چیکارکنم

  2. کاربران زیر از مریم1112 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    یکی از اشتباهات رایجی که افراد می کنند این مورد است که فکر می کنند به دلایل مختلف گفتن گذشته و اشتباهاتشان می تواند در زندگی مشترک به آنها کمک کند در صورتی که اگر گذشته در زندگی فعلی فرد تاثیر مخربی نداشته باشد بهتر است عنوان نشود تا از آسیب های احتمالی جلوگیری شود.
    1. هریک از شما چند سال دارید؟
    2. همسرتان چند مدت است این رفتار را دارند و در چه مواقعی بیشتر می شود؟
    3. رابطه او با فرزندانتان چگونه است؟
    4. روابط شماها با اعضای خانوادیتان رضایت بخش است؟
    5. ایشان مدرکی از شما دارند؟
    6. بیشتر درگیری های شما بر سر چه موضوعاتی است؟
    7 . آیا فرزندانتان از اختلافات شما آگاهی دارند؟

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41163
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    [QUOTE=dehghan;285081]با سلام خدمت شما دوست عزیز
    یکی از اشتباهات رایجی که افراد می کنند این مورد است که فکر می کنند به دلایل مختلف گفتن گذشته و اشتباهاتشان می تواند در زندگی مشترک به آنها کمک کند در صورتی که اگر گذشته در زندگی فعلی فرد تاثیر مخربی نداشته باشد بهتر است عنوان نشود تا از آسیب های احتمالی جلوگیری شود.
    1. هریک از شما چند سال دارید؟من 31 و ایشون 37
    2. همسرتان چند مدت است این رفتار را دارند و در چه مواقعی بیشتر می شود؟از موقع که ازدواج کردیم و وقتی دلش سر هرکس یا هرچیز پر میشه دگه بدتر میشه
    3. رابطه او با فرزندانتان چگونه است؟خیلی خوبه اما وقتی موضوع گذشته یاد میشه رفتارش با تینام کمرنگ میشه
    4. روابط شماها با اعضای خانوادیتان رضایت بخش است؟با خانواده؟ایسون خیلی صمیمی هستم تمامشان ازم راضی اند به غیر خودش
    5. ایشان مدرکی از شما دارند؟ نخیر هیچ مدرک ندارند
    6. بیشتر درگیری های شما بر سر چه موضوعاتی است؟ اصلا موضوع معلوم نیست یکدفعه و ان واحد تغییر میکنه حتی چندین بار پیش خواهران و شوهرخواهرانش هم لت و کوب شدم
    7 . آیا فرزندانتان از اختلافات شما آگاهی دارند؟[ متاسفانه بلی/QUOTE]

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    @delvapas2000@
    دلواپس عزیز به این دلایل هست که من اون خانم رو نهی کردم
    ......

    ببخشید دوست عزیز از اینکه این پست رو گذاشتم
    @minadev@
    این تاپیک رو بخون
    ویرایش توسط رزمریم : 07-13-2019 در ساعت 06:33 PM

  6. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم1112 نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما
    خانمی هستم ا گذشته تلخ ک قربانی هوس شدم واضح بگم با پسری دوست شدم که فکر میکردم تموم دنیامه و همش باهام میمونه منم تمام عزت و حرمت و نجابتم رو ریختم ه پاش اما عد چهارسال یهویی زد زیر همه چی و رفت من موندم پشیمونی و عذاب وجدان بعد حدودا سه سال با پسر دیگه ای اشنا شدم و کم کم با اونم رفتم تو رابطه که البته الان شوهرم هست بعد گذشت پنج سال با وجود دونستن گذشته بدم در حالیکه با خودشون رابطه داشتم تصمیم ازدواج گرفتن من هم چون توبه کرده بودم قبول کردم حالا با وجود داشتن دو فرزند و شش سال که از اردواجمون گذشته همش گذشتهمو به رخم میکشه میگه تو حق نداری حرف بزنی یا باید متوجه حدت باشی همش پیش دوست و اشنا کم میاردم منم به خاطر که رسوایی نکنه همش اروم میباشم اما همیشه مگه یکروز به همه میگم که چه بودی تو یک فاحشه بودی که من گرفتمت خیلی عذاب میکشم خیلی میترسم به قران خیلی دوستش دارم و تو رابطمون هم خیلی محکمم از هیچ چیز براش کم نمیزارم اما یکدفعه ای تا یادش میاد همه چی بهم میخوره چیکارکنم
    سلام
    متاسفم که پی بردم اون به اصطلاح جوانمردهای متدین و مومن که با خانمهای در موقعیت شما ازدواج میکنن که مثلا ابروشونو بخرن! چقد توزرد و نامرد از کار درمیان

    عزیزم
    شوهر شما معنی کلمه فاحشه رو درست متوجه نشده
    شما لطف کنین بهش تفهیم کنین
    کسی که عاشق میشه و بخاطر احساساتش تن به رابطه جنسی میده هرگز فاحشه نیست!

    اصلا این کلمه فاحشه سوای اینکه ما قایل به همچی واژه هایی نیستیم حتی در فرهنگ مسلمونها هم معنی متفاوتی داره
    فاحشه یعنی زنی که در شهر یا در یه منطقه وسیع شهرت به اینجور برنامه ها داشته باشه و در حد گسترده و به افراد متعدد هرشب سرویس بده!

    مسلمونا به همچی کسی میگن فاحشه
    نه به کسی مث شما که این واژه ازتون فرسنگها فاصله داره

    شما لطف کنین فعلا همین مساله رو به ایشون توضیح بدین ببینین واکنش ایشون چیه..
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  8. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    @delvapas2000@
    دلواپس عزیز به این دلایل هست که من اون خانم رو نهی کردم
    ......

    ببخشید دوست عزیز از اینکه این پست رو گذاشتم
    @minadev@
    این تاپیک رو بخون
    مرسی رزمریم جان
    درین خصوص به تفضیل در تاپیک مینا جان توضیح دادم
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  10. بالا | پست 7


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم1112 نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما
    خانمی هستم ا گذشته تلخ ک قربانی هوس شدم واضح بگم با پسری دوست شدم که فکر میکردم تموم دنیامه و همش باهام میمونه منم تمام عزت و حرمت و نجابتم رو ریختم ه پاش اما عد چهارسال یهویی زد زیر همه چی و رفت من موندم پشیمونی و عذاب وجدان بعد حدودا سه سال با پسر دیگه ای اشنا شدم و کم کم با اونم رفتم تو رابطه که البته الان شوهرم هست بعد گذشت پنج سال با وجود دونستن گذشته بدم در حالیکه با خودشون رابطه داشتم تصمیم ازدواج گرفتن من هم چون توبه کرده بودم قبول کردم حالا با وجود داشتن دو فرزند و شش سال که از اردواجمون گذشته همش گذشتهمو به رخم میکشه میگه تو حق نداری حرف بزنی یا باید متوجه حدت باشی همش پیش دوست و اشنا کم میاردم منم به خاطر که رسوایی نکنه همش اروم میباشم اما همیشه مگه یکروز به همه میگم که چه بودی تو یک فاحشه بودی که من گرفتمت خیلی عذاب میکشم خیلی میترسم به قران خیلی دوستش دارم و تو رابطمون هم خیلی محکمم از هیچ چیز براش کم نمیزارم اما یکدفعه ای تا یادش میاد همه چی بهم میخوره چیکارکنم
    سلام

    هر وقت شوهرتون از این حرفا زد بگید: « برو هر چی میخوای به همه بگو مطمئن باش اگه قرار به رفتن آبرو باشه آبروی خودت قبل از آبروی من میره و نامرد بودنت به همه اثبات میشه، برو خودتو هر چی میتونی جلوی دیگران تحقیر کن، مطمئن باش غیر از سرزنش شدن توسط دیگران چیزی عایدت نمیشه ».

    این تنها روشیه که میتونید عامل تهدید و سرزنش رو از بین ببرید.
    ویرایش توسط Experience : 07-13-2019 در ساعت 09:19 PM

  11. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41163
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    ممنون از شمااما مشکل اینجاست که از بس تو سری خوردم یه جور خیلی زیاد میترسم اگه بگه بلند شو برو خونتون تکلیف بچه هام چی میشه من بدون اونا نمیتونم زندگی کنم اما یک مساله دگه دررابطه با معذرت میخوام فاحشه گفتن ایشون هست اون هنوز مگه فاحشه خوب به خاطر یک لقمه نون تن میده اما تو فقط به خاطر هوس تن دادی اصلا به حرفم گوش نمیکنه منم همیشه ساکتم چون میترسم از رسوایی اگه یه روز بگه طرف بقیه چطور ببینم به من میگه خون دستت یادت رفته من تو رو مثل یه دختر خونه اوردم تو خونم اما نبودی از بس ساکتم بعضی وقتا خواهرشوهرام میگن چرا جواب نمیدی یه چیز بگو حداقل دلت اروم بگیره همیشه یه ترس نو دلم هس ت اگه اعصابش خرابشه و منو بیرون کنه چیکارکنم

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    کی به شوهرتون درباره رابطه قبلیتون گفتید؟؟
    قبل ازدواج یا بعد ازدواج

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    دوست عزیز در این مورد تصمیم گیری با خود شما می باشید ایشان با توجه به شناختی که از شما داشته اند وارد زندگی مشترک با شما شده اند و بعد از آن نیز تصمیم به داشتن فرزند کرده اند .
    بهتر است در زمان مناسبی که فرزندانتان حضور ندارند با ایشان صحبت کنید البته بدون توهین زمانی را انتخاب کنید که ایشان از نظر روحی در شرایط بهتری هستند و سعی کنید در مورد این موضوع و احساساتی که این رفتارهای ایشان به شما می دهد با یکدیگر گفت و گو کنید .
    این رفتارهای شما در مقابل فرزندنتان می تواند آسیب هایز یادی برای آنها به همراه داشته باشد سعی کنید در این مورد نیز با همسرتان گفت و گو کنید .
    از ایشان سوال کنید که رابطه شما برای ایشان چه معنایی دارد و می خواهند سالهای زندگیتان را بر اساس گذشته پیش ببرند؟
    بهتر است ایشان را راضی کنید که یک دوره مشاوره را تجربه کنند تا افکار و تفکرات ایشان مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد تا بدانیم ایشان چه تصمیمی دارند و شما بتوانید بر مبنای انها افکار و صحبت های ایشان تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
    این مشکل تنها با سکوت کردن برطرف نمی شود و حتی می تواند باعث شود که ایشان فکر کنند شما به صحبت های ایشان در مورد خودتان باور دارید .

  15. کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41163
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    کی به شوهرتون درباره رابطه قبلیتون گفتید؟؟
    قبل ازدواج یا بعد ازدواج
    عزیز 5 سال پیش ازازدواج با ایشون دوست شدم و یکسال بعد که وارد رابطه شدیم بهش گفتم اونموقع هم میگفت منو خورد کردی تقریبا یکماه حالت خوبی نداشت بعدا خوبشد تا اینکه ازدواج کردیم

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    خب باید باهاشون جدی صحبت کنی به نظرم
    بهش بگید منکه بهت گفته بودم میتونستی همون موقع ترکم کنی چرا رابطه را فراتر بردی؟

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم1112 نمایش پست ها
    ممنون از شمااما مشکل اینجاست که از بس تو سری خوردم یه جور خیلی زیاد میترسم اگه بگه بلند شو برو خونتون تکلیف بچه هام چی میشه من بدون اونا نمیتونم زندگی کنم اما یک مساله دگه دررابطه با معذرت میخوام فاحشه گفتن ایشون هست اون هنوز مگه فاحشه خوب به خاطر یک لقمه نون تن میده اما تو فقط به خاطر هوس تن دادی اصلا به حرفم گوش نمیکنه منم همیشه ساکتم چون میترسم از رسوایی اگه یه روز بگه طرف بقیه چطور ببینم به من میگه خون دستت یادت رفته من تو رو مثل یه دختر خونه اوردم تو خونم اما نبودی از بس ساکتم بعضی وقتا خواهرشوهرام میگن چرا جواب نمیدی یه چیز بگو حداقل دلت اروم بگیره همیشه یه ترس نو دلم هس ت اگه اعصابش خرابشه و منو بیرون کنه چیکارکنم
    یه سوال مهم از همسرتون بپرسین :

    اگه ایشون گفت من تو رو مث دختر اوردمت خونه
    بهش بگین منم متقابلا بدون اینکه درخواست بدم بری و معاینه رکتال بشی تو رو بعنوان یه پسر دست نخورده پذیرفتمت!
    ازکجا معلوم خودت قبلا رابطه مقعدی نداشتی؟

    ایا من درمورد گذشته شما تجسس کردم؟
    ایا ازت خواستم بری معاینه پزشکی؟

    پس این به اون در!

    اگه من بخاطر بقول تو هوس یا دلبخواه یا هرچی اسمشو بزاری قبلا رابطه جنسی رو تجربه کردم توام شاید قبل از ازدواجت واسه هوس خودت رابطه مقعدی رو تجربه کرده باشی!
    ایا الان که سالها گذشته میتونی با هیچ روشی بمن ثابت کنی گذشته خودت عاری ازینجور برنامه ها بوده؟!
    قطعا نمیتونی!
    پس توام مث من بیخیال گذشته باش و به حال و اینده فکر کن!
    گذشته ها گذشته! چه برا من چه برا تو!

    لطفا عین همین حرفا رو به ایشون بگین
    اگه بعد ازین جرات کرد کلامی حرف بزنه هرچی خواستی بگو!
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  19. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41163
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    ممنون از نظرات تک تکتون الان میگه میخوام زن بگیرم و مدام جلو من با دخترا چت میکنه توروخدا یه راهی نشون بدین که اصلا کلا به کارهاش بی؟اعتنا شم چون همینکه میگم چرا چت میکنی شروع میکنه گذشته رو بالا پایین میکنه اما وقتی بی اعتنا میشم کلا اعصابش داغون میشه میخواد رو اعصابم راه بره یه راه نشون بدین کمکم کنید بی اعتنا بشم

  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم1112 نمایش پست ها
    ممنون از نظرات تک تکتون الان میگه میخوام زن بگیرم و مدام جلو من با دخترا چت میکنه توروخدا یه راهی نشون بدین که اصلا کلا به کارهاش بی؟اعتنا شم چون همینکه میگم چرا چت میکنی شروع میکنه گذشته رو بالا پایین میکنه اما وقتی بی اعتنا میشم کلا اعصابش داغون میشه میخواد رو اعصابم راه بره یه راه نشون بدین کمکم کنید بی اعتنا بشم
    عزیزم
    راه حلش همین سواله که گفتم ازش بپرسین
    جوری دهنش بسته میشه که ازین به بعد فقط واسه نفس کشیدن و غذا خوردن دهنش باز شه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  22. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41347
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    اگه بروتون مياره طبیعیه شما تنها نبودید تو این رابطه و معضل ولی اگربا شما مونده یعنی اینکه شما رو قبول کرده و دو تا بچه از،شما داره اگه تهديدتون میکنه داره خودشو تخلیه میکنه اگه خواست عملی کنه اون موقع راه داره و راهی که من به شما میگم درمانش قطعیه ولی در مورد آدما این موضوع که گذشتتونو و بروتون ميارهچون شما ناراحت ميشين این کارو میکنه واگر یه بار بهش بگین ديگهدلز الان برام مهم نیست این حرفهایی که میزنی تموم میشه و بگید من زندگی و بچه هام مهمنذحالا تو میتونی جزئی لژ این زندگی باشی یا نباشی البته این مورد آخ، در مورد گذشتتون هست که ب،و نون مياره نه در مورد زن گرفتن

  23. بالا | پست 17


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    ffggfg
    امضای ایشان



  24. بالا | پست 18


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    sdfsd fsdfds fsd
    امضای ایشان



  25. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Admin نمایش پست ها
    sdfsd fsdfds fsd
    ,,هانننن؟؟؟؟؟!!!!!!
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  26. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2023
    شماره عضویت
    49187
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    این متن رو من خیلی وقت پیش خوندم و الان به نظرم اومد اینجا بزارمش درباره صحبت کردن درباره روابط گذشته:

    ببینید عزیزان، هر کسی در گذشته‌اش یک‌سری نقاط تاریک دارد که بازگو کردنش برای دیگران، ممکن است باعث شود مورد قضاوت قرار بگیرد. با توجه به این موضوع، باید 2 نکته مهم را در نظر بگیرید:

    اول از همه اینکه قرار نیست هر چیزی در گذشته‌تان را به طرف مقابل بگویید.
    در مقابل، قرار نیست چیزهایی که او حق دارد بداند را پنهان کنید! اما چطور مرز بین این 2 را تشخیص بدهیم؟ توضیح می‌دهم.
    خب ابتدا بدانید که اگر چیزی در گذشته شما وجود داشته که اثراتش هنوز باقی مانده، باید این موضوع را با او در میان بگذارید. مثلا:

    اگر در گذشته اعتیاد داشته‌اید،
    دچار اختلال روانی بوده‌اید،
    با مشکلات مالی روبرو شده و هنوز بدهی دارید،
    تحت درمان یک بیماری خاص هستید،
    و… .
    مورد بعدی هم اینکه در مورد روابط گذشته شما، باید روابطی که به طور رسمی (نامزدی، عقد و…) در آنها بوده‌اید را با او در میان بگذارید. مثلا اگر با کسی نامزد کرده‌اید یا رابطه‌تان را با خانواده‌ها در میان گذاشته و به طور رسمی قرار به ازدواج بوده.

  27. کاربران زیر از fariba1368 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 21


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خودم کردم که لعنت برخودم باد

    یک اصل مهم در رابطه مشترک را به شما آموزش دهد هر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است و در آینده تاثیرات آن وارد رابطه شما نمی شود می توانند به عنوان ناگفته باقی بماند این به این معنی نیست که به شریک زندگی خود دروغ بگوید بلکه از او بخواهید که به جای گذاشتن انرژی برای کاوش کردن در گذشته شما برای ساختن آینده تلاش کند و خود شما آنچه را که در زندگی و رابطه آینده‌تان تاثیرگذار است را به او اطلاع می دهید
    مثلاً فردی پیش از ازدواج افسردگی داشته است و آن را به صورت کامل درمان کرده است است نیازی نیست �ن موضوع را به شریک زندگیش بگویید اما برخی اختلالات همچنین اختلالات دوقطبی و اسکیزوفرنی یا اختلال مرزی اختلال‌های هستند که کنترل می شوند ولی درمان میشود لذا حتماً باید شریک زندگیتان و مشاورت آن از این موضوع اطلاع پیدا کنم از سویی در مراکز مشاوره برتر همچنین مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از زوجین تستهای اختلال روان گرفته میشود تا پیش از ورود به رابطه از اختلالات دو طرف آگاه شوند این اختلالات متعلق به فرد نیست و خود به خود رابطه را نیز درگیر میکند رابطه ای که مثلاً درگیر پارانوئید می شود هر دو زوج آسیب فراوانی میبینه و تاثیرات آن بر زندگی هر دو به شدت مشاهده می شود
    امضای ایشان



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد