سلام خدمت همه. من تازه امروز با این مرکز آشنا شدم.. میخوام مشکلمو بگم تا شماها کمکم کنید لطفا.. من پسری هستم ۲۳ ساله دانشجو.. معاف از سربازی.. دنبال کارم هستم .. حدود ۲ ساله با یه دختر آشنا شدم که ازم ۴ سال کوچکتره.. اینو بگم که من اهل دوست دختر و عاشق بازی نیستم و کلا متنفرم از این داستانا .. سال اول رابطمون هیچی بینمون نبود تا اینکه کم کم به هم علاقه مند شدیم و قول و قرار ازدواج گذاشتیم.. همدیگرو هم خیلی خیلی دوست داریم.. این یه مقدمه بود تا برسم به مشکل اصلی.. چون من این دختر رو به عنوان همسرم انتخاب کردم پس اینجا هم می گم همسرم.. همسر من هر مدت یه بار مثلا دو سه هفته یه بار میره تو فاز تنهایی.. یه سری افکار منفی میان سراغش که میگه دوست دارم تنها باشم و همه رو از خودش دور میکنه حتی من که بهترین کسشم.. هر چی هم تلاش میکنم که دورش کنم از این افکار لج بازی میکنه .. باهاش حرف میزنم میگه نمیتونم از افکار منفی دور شم.. خلاصه اینقدر میمونه تا حالا گریه اش بگیره یا میگه دوست دارم نباشم تو این دنیا و این دنیا رو دوست ندارم و میشه شبیه آدمایی که به سیم آخر رسیده باشند.. بعد خود به خود دوباره برمیگرده به حال سابقش و میشه همون دختری که میشناشس همه.. میخوام بدونم راهی تمرینی حرفی کتابی چیزی هست که از این افکار دورش کنم؟؟ که فقط به چیزهای خوب و مثبت فکر کنه؟ که بفهمه این جهان خیلی هم قشنگه.. ممنون میشم راهنماییم کنید.. با تشکر از همه