نمایش نتایج: از 1 به 38 از 38

موضوع: خواهش میکنم کمکم کنید

6887
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    خواهش میکنم کمکم کنید

    سلام من ۲۹ سالمه و ۴ ساله ازدواج کردم من و همسرم از دو شهر مختلف با هم اشنا شدیم و ازدواج کردیم همو خیلی دوست داشتیم الان بعد از ۴ سال از زندگیمون ..یه زنی که قبلا شوهرم دوسش داشته ولی قسمت نشده با هم ازدواج کنن تو زندگیم پیدا شد ..اون خانم ازدواج کردن و یه بچه دارن ..ولی چون زنرگی خوبی با همسرش نداشته به شوهر من زنگ زده و ار مشکلاتش گفته ..خلاصه کلام ..اول از دردو دل ساده شروع شد و کم کم اس ام اس عاشقانه و...اینکه یه بار هم همو دیدن بهم خیانت کرده..الان من اینا رو میدونم ولی شوهرم نمیدونه من متوجه خیانش شدم ...البته ماجرا این خانم رو بهم گفته بود یه درد و دل سادس ولی من پیامکاشون یواشکی خوندم ..الان نمیدونم چکار کنم ...چطور این مشکل رو حل کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    سلام من ۲۹ سالمه و ۴ ساله ازدواج کردم من و همسرم از دو شهر مختلف با هم اشنا شدیم و ازدواج کردیم همو خیلی دوست داشتیم الان بعد از ۴ سال از زندگیمون ..یه زنی که قبلا شوهرم دوسش داشته ولی قسمت نشده با هم ازدواج کنن تو زندگیم پیدا شد ..اون خانم ازدواج کردن و یه بچه دارن ..ولی چون زنرگی خوبی با همسرش نداشته به شوهر من زنگ زده و ار مشکلاتش گفته ..خلاصه کلام ..اول از دردو دل ساده شروع شد و کم کم اس ام اس عاشقانه و...اینکه یه بار هم همو دیدن بهم خیانت کرده..الان من اینا رو میدونم ولی شوهرم نمیدونه من متوجه خیانش شدم ...البته ماجرا این خانم رو بهم گفته بود یه درد و دل سادس ولی من پیامکاشون یواشکی خوندم ..الان نمیدونم چکار کنم ...چطور این مشکل رو حل کنم
    سلام
    پیامکها چه محتوایی داشتن که بنظر شما بوی خیانت همسرتونو میدن؟

    اینو در نظر بگیرین که اون خانم متاهله و اگه رابطه ای با شوهرتون داشته باشه و این رابطه فاش بشه به لحاظ قانونی تبعات سنگینی برا هردوشون داره(البته اگه شوهر اون زن شکایت کنه نه شما)

    اگه واقعا مساله اونا فراتر از یه درد دل ساده س پس لازمه که شما اقداماتی انجام بدین
    اما اگه فقط یه درددل مقطعی باشه و حالت رابطه پیدا نکنه موضوع انچنان مهمی نیست که ارزش درگیر شدن ذهن شما رو داشته باشه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    پیامکاشون راجب عشق و دوست داشتن و ...بوده چون اونا قبلا همو دوست داشتن ...اون خانوم زندگی کاملا سردی دارن و شوهرشون خوب نیست ...شوهرم بهش پیامک داده بود از اون زندگی بیا بیرون و اینده تون رو بساز...بیا تا خونه و کار برات جور کنم بعد شرایط که جور بشه میام میگیرمت....منظورش از شرایط اینه که میخاد منو راضی کنه...چون شوهرم منو دوس داره و نمیخاد منو از دس بده و میخاد هم منو داشته باشه و هم اونو....من همه اینا رو میدونم ولش شوهرم فکر میکنه من چیزی نمیدونم...چطوری بهش بفهمونم..که اذیت نشم ...

  4. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    سلام من ۲۹ سالمه و ۴ ساله ازدواج کردم من و همسرم از دو شهر مختلف با هم اشنا شدیم و ازدواج کردیم همو خیلی دوست داشتیم الان بعد از ۴ سال از زندگیمون ..یه زنی که قبلا شوهرم دوسش داشته ولی قسمت نشده با هم ازدواج کنن تو زندگیم پیدا شد ..اون خانم ازدواج کردن و یه بچه دارن ..ولی چون زنرگی خوبی با همسرش نداشته به شوهر من زنگ زده و ار مشکلاتش گفته ..خلاصه کلام ..اول از دردو دل ساده شروع شد و کم کم اس ام اس عاشقانه و...اینکه یه بار هم همو دیدن بهم خیانت کرده..الان من اینا رو میدونم ولی شوهرم نمیدونه من متوجه خیانش شدم ...البته ماجرا این خانم رو بهم گفته بود یه درد و دل سادس ولی من پیامکاشون یواشکی خوندم ..الان نمیدونم چکار کنم ...چطور این مشکل رو حل کنم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    عشق، فهم، درک، شعور، وسواس ،علایق ، ترس ، عواطف و..............

    انسان تحت تاثیر موارد فوق در مهربانی در منطقی در احساسی بودن و..........تعبیر میشود.
    یعنی برای تعریف کردن بعضی از انسان ها واژه منطقی بودن عصبی بودن احساسی بودن و.........بکار میبرند.
    مثال فلان شخص عصبی است !
    میان شخصیت های مرد وزن زنان واژه احساسات واحساسی بودن رو یَدَک میکنند اما گاه استفاده از این ویژگی وطرفند های این حُسن درجهت منفی برای خانم های بی اصالت زمینه ای فراهم کرده تا زندگی زنا شویی دیگران رو تحت الشعاع قرار بدن و لطمه وارد کنند

    پس باید صراحتا گفت شکی نیست این خانم از طریق فوق و با حیله همسر شمارو به سمت خودش جذب کرده وقصد ومنظورش کاملا واضحه

    برای ادامه ی بحث صرفا باید شوهر شما مورد قضاوت قرار بگیره
    تا بشه طبق شواهد ی که دراختیار قرار میدین ایشون رو در جهت
    منظورشون از این که با این خانم پیامک میزنن چیه باید این قضاوت رو تحت پاسخ شما به سوالات زیر پایه ریزی کرد

    شما عنوان کردید که همسرتون با این خانم دیدار کردن و خیانت کردن
    آیا مظمئن هستید خیانتی در کار بوده یا فقط از روی حدس خودتون این نظر رو دارید ؟

    آیا همسر شما خودش به شما گفت این خانم قصد درد ودل داره یا خیر بعد از این که شما متوجه پیامک بازی شدید در عمل پیش بینی نشده قرارگرفت واین رو گفت؟

    جریان علاقه شوهرتون درزمان دور را از چه کسی شنیدید ؟

    آیا شما وهمسرتون صاحب فرزند هستین یا خیر؟

    مورد آخر رو از این بابت پرسیدم که احساس میکنم شما قصد دارید
    شرایط رو به سمت مثبت سوق بدین چون به هر حال خیانت حتی اگر در حد یک نظریه باشه برای شخص مونث قابل قبول نیست
    پس گونه برخورد شما با این موضوع ممکنه به خاطر وجود فرزند باشه ! ویا اینکه شما خیلی وامق و مفتون ( شیفته )همسر تون هستید!

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    پیامکاشون راجب عشق و دوست داشتن و ...بوده چون اونا قبلا همو دوست داشتن ...اون خانوم زندگی کاملا سردی دارن و شوهرشون خوب نیست ...شوهرم بهش پیامک داده بود از اون زندگی بیا بیرون و اینده تون رو بساز...بیا تا خونه و کار برات جور کنم بعد شرایط که جور بشه میام میگیرمت....منظورش از شرایط اینه که میخاد منو راضی کنه...چون شوهرم منو دوس داره و نمیخاد منو از دس بده و میخاد هم منو داشته باشه و هم اونو....من همه اینا رو میدونم ولش شوهرم فکر میکنه من چیزی نمیدونم...چطوری بهش بفهمونم..که اذیت نشم ...
    اوووه
    اگه وضعیت به این شکله که واضحا خیانته
    شما کاملا حق دارین معترض باشین و اون خانم اگه از شوهر فعلیش راضی نیست راهش اینه که طلاق بگیره و بره سراغ یه پسر مجرد یا یه مرد بیوه
    ورود به زندگی مردان متاهل مصداق خرابکاری در زندگی دیگرانه

    راهش اینه که یه شب وقتی شوهرتون وارد منزل شد شما خیلی سرد و رسمی باهاش برخورد کنین
    ازتون پرسید چیه و چی شده بهش بگین متوجه این مسایل شدین و قطعا تاکید کنین ورود اون زن به زندگی شماها مساوی با خروج شما ازین زندگیه
    ازش بخواین کل قضیه رو تمومش کنه

    البته یه راه دیگه هم هست(اگرچه بنظر من راه مناسبی نیست) اونم اینکه پیامکها رو از گوشی همسرتون اسکرین شات بگیرین پرینت کنین ببرین دادگاه و طرح شکایت کنین
    که البته علاوه بر اون زن منجر به گرفتاری شوهرتونم خواهد شد

    از اونجا که ممکنه عواقب قانونی سنگینی واسه شوهرتون داشته باشه ترجیحا ازین روش استفاده نکنین
    همون راه اولی معقولتر و لااقل بی هزینه تره
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    این خانوم و شوهرم قبلا همو دوست داشتن جالب اینه ایشون مث من شهرستانی هستن و الانم شهر دیگه ای زندگی میکنن ..شوهرم بهم گفت چون خانوادش مخالفت دختر شهرستانی بودن با ایشون ازدواج نکردن و اون خانوم هم به خواست خانوادش ازدواج کرده ..و حالا زندگی خوبی نداره و یه دختر هم داره ...شوهرم که بار اول این حرفو زد داشت گریه میکرد میگفت عذاب وجدان گرفته ..و زندگی اونو خراب کرده چون پا پیش نذاشته و اصرار نکرده..ایشون بعد از این همه سال زنگ زده به شوهر من و از شرایط بد زندگیش چه عاطفی چه مالی گفته ..راست یا دروغش ننیدونم ..و شوهرم قول حمایت بش داده ...و این حمایت تا الان به اینجا کشیده شده...من گوشیش رو ردیابی کردم و فهمیدم این خانم از شهرستان اومده و تو یه خونه قرار گذاشتن ولی رابطه جدی نبوده...در حد معمولی بینشون افتاده..ولی خیانت خیانته چه فرق میکنه..نه از قبل پیامکا بهم گفته بوده بم زنگ زده...بعد از اینکه پیامکاش فهمیدم یه روز بم گفت نمیتونه تنهاش بذاره ..اگر طلاق بگیره ..باهاش ازدواج میکنه و بمن میگفت تو یه خونه با هم زندگی میکنیم...نه فرزند ندارم..من شوهرم رو خیلی دوس دارم ...ولی از وقتی فهمیدم تو یه خونه بودن و همش پیامک عاشقانه میدن دلسرد شدم ..الان نمیدونم چجوری بهش بفهمونم که همه چی میدونم...میترسم ..دودلم ..فکرم کار نمیکنه..اخرش چی میشه..

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    من نمیتونم به این صراحت بهش بگم همه چی رو میدونم ...چون ممکنه اتفاقات بدتری بیفته..من مدرک هم دارم ..ولی نمبخام توجهش به این موصوع معطوف بشه...راه دیگه ای سراغ ندارین

  8. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    این خانوم و شوهرم قبلا همو دوست داشتن جالب اینه ایشون مث من شهرستانی هستن و الانم شهر دیگه ای زندگی میکنن ..شوهرم بهم گفت چون خانوادش مخالفت دختر شهرستانی بودن با ایشون ازدواج نکردن و اون خانوم هم به خواست خانوادش ازدواج کرده ..و حالا زندگی خوبی نداره و یه دختر هم داره ...شوهرم که بار اول این حرفو زد داشت گریه میکرد میگفت عذاب وجدان گرفته ..و زندگی اونو خراب کرده چون پا پیش نذاشته و اصرار نکرده..ایشون بعد از این همه سال زنگ زده به شوهر من و از شرایط بد زندگیش چه عاطفی چه مالی گفته ..راست یا دروغش ننیدونم ..و شوهرم قول حمایت بش داده ...و این حمایت تا الان به اینجا کشیده شده...من گوشیش رو ردیابی کردم و فهمیدم این خانم از شهرستان اومده و تو یه خونه قرار گذاشتن ولی رابطه جدی نبوده...در حد معمولی بینشون افتاده..ولی خیانت خیانته چه فرق میکنه..نه از قبل پیامکا بهم گفته بوده بم زنگ زده...بعد از اینکه پیامکاش فهمیدم یه روز بم گفت نمیتونه تنهاش بذاره ..اگر طلاق بگیره ..باهاش ازدواج میکنه و بمن میگفت تو یه خونه با هم زندگی میکنیم...نه فرزند ندارم..من شوهرم رو خیلی دوس دارم ...ولی از وقتی فهمیدم تو یه خونه بودن و همش پیامک عاشقانه میدن دلسرد شدم ..الان نمیدونم چجوری بهش بفهمونم که همه چی میدونم...میترسم ..دودلم ..فکرم کار نمیکنه..اخرش چی میشه..
    سلام
    باتوجه به پاسخ تون که فرزند ندارید متوجه شدم جواب منو ارسال کردین کاربر عزیز زیر حرفای ما چند گزینه هست با گزینه نظرت چیه جواب مارو بده تا مامتوجه بشیم جواب مارو دادی

    * توی جریان زندگی شما شرایط پیچیده هست وباعث شده بافت موضوع سخت باشه *

    شوهر شما در گیر عواطف و عذاب وجدان ( به خاطر اینکه درگذشته اقدام محکمی برای ازدواج با این خانم نکرده ) هستند
    درحال حاضر تا حد ازدواج با این خانم در صورت طلاق گرفتنش
    برای آینده برنامه چیده !
    قُبح موضوع براش ریخته و عصبانیت و ناراحتی شما و اینکه شما ممکنه چه اقدامی کنید براش وجه قابل درک نداره

    تحت تاثیر شرایط فوق شما باید به خودآگاهی کامل دست یابین
    آیا مایل هستین شرایط زندگی با یک خانم دیگه رو پذیرا باشید؟

    درسته خانم مزبور هنوز طلاق نگرفته اما به هر حال به قدری زندگیش ازهم پاچیده هست که با شوهر شما تعامل کنه وقرار بزاره و پیامک بزنن و مهم تر از همه شوهر شما رو تحت تاثیر
    ( احساسی ) قراربده

    شما در حال حاضر این موضوع رو به چند تن بزرگ تر در فامیل خودتون وهمسرتون اشتراک بزارید درنهایت با توجه به راهنمایی هاشون وبه کارگیری اونها از بزرگ تر ها درخواست کنید باهمسرتون صحبت کنند

    اگر نتیجه مطلوب محصول تلاش ها نبود وهمسرتون به ابراز احساسات با این خانم وعلاقه ورزی مصر بود

    اگر مطابق با استاندارد های خودتون میتونید پذیرایی هر ممکن باشید که هیچ
    واگر نه با درخواست مهریه وطرح شکایت اقدام برای شما مقدورهست ضمن اینکه شما فرزندی ندارید میتونید باز تر تصمیم گیری کنید برای موندن یا طلاق گرفتن تحت هر شرایط

    در ضمن این طور که شما گفتین همسرتون ممکنه بخواد این خانم رو عقد کنه اما اگر اقدام ناشیانه کنی (تحدید و شیون ) ممکنه
    ایشون رو صیغه کنه و واقعا دستت جایی بند نباشه

    چون اگر بخواد عقد کنه وتصمیم حتم بگیره باید رضایت شما حاصل شه برای عقد زن بعد و ورود نامش در شناسنامه همسرت
    شما میتونید با سکوت وصبوری مدرک دال بر تصمیمات همسرتون
    تحت عنوان ازدواج مجدد همسرت به دست بیاری وبا اون مدرک مستند درخواست طلاق وشکایت کنی و مهریه را تمام وکمال از ایشون دریافت کنی

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    من میخام این مساله تا حدی بشه خودمون اول حل کنیم..به خانواده ها کشیده نشه...چون شاید حل بشه...و دید اونا برا همیشه خراب بشه...چون من و همسرم زندگی خیلی خوبی با هم داشتیم..و یه سوال واقعا برا عقد رصایت زن اول لازمه؟...من خودم موندم چکار کنم ممکنه شوهرم با فهمیدن این مورد منو اذیت کنه ک.و طلاقم نده

  10. بالا | پست 10


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من میخام این مساله تا حدی بشه خودمون اول حل کنیم..به خانواده ها کشیده نشه...چون شاید حل بشه...و دید اونا برا همیشه خراب بشه...چون من و همسرم زندگی خیلی خوبی با هم داشتیم..و یه سوال واقعا برا عقد رصایت زن اول لازمه؟...من خودم موندم چکار کنم ممکنه شوهرم با فهمیدن این مورد منو اذیت کنه ک.و طلاقم نده

    من براتون یک فرم کلی مطرح کردم تا متوجه بشین تحت تاثیر هر گونه شرایط چه اقداماتی میتونید انجام بدین

    شما الان یک نکته مثبت دارین اون زن هنوز در تَجَرُد نیست ( مطلقه )
    و هنوز طلاق نگرفته تا بتونه ازدواج کنه با همسرت
    خُب حالا که سعی دارین کاملا با اقدامات شخصی موضوع حل وفیصله بشه میتونید باهمسرتون عمیقا صحبت کنین ومتوجه کنی ایشون رو که اگر بخواد با اون زن ازدواج کنه به شما آسیب میرسونه
    از این کارش ابراز ناراحتی کن حتی اگر دلت شکست گریه هم کن
    بهش بگو نباید به یک زن مزدوج صاحب فرزند امید بده که نسبت به طلاق پای فشاری کنه اگر ایشون مذهبی هستند براشون حدیث دینی
    در باره عقوبت کسی که یکی از دلایل طلاق یک زن ومرد هست بگین
    بهش بگو دلتون رو نشکنه وبراش خاطرات زدگیتون رو زنده کن وبگو
    درحق آبروتون جفا نکنه

    بله برای عقد رضایت زن اول لازمه چون قراره نام زن بعدی وارد شناسنامه همسرتون بشه اما برای صیغه خیر ( رضایت لازم نیست )

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    شوهر من مذهبی نیس ...میدونه هم کارش اشتباهه ولی قبول نمیکنه ...میشناسمش وقتی به یکی قول میده باید تا اخرش بره.

  12. بالا | پست 12


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    شوهر من مذهبی نیس ...میدونه هم کارش اشتباهه ولی قبول نمیکنه ...میشناسمش وقتی به یکی قول میده باید تا اخرش بره.
    خُب پس طبق طرح کلی که براتون در مرحله اول توضیح دادم گام به گام پیش برید اگرهم قسمتی رو درموردش سوال دارید بگین تا براتون بسط شده توضیح بدم

    میتونید به یک طریقی این موضوع رو به گوش همسر اون زن برسونید یا خیر؟
    به نظرم این یه خیانتی هست که باید همسر اون خانم بدونه درسته زندگی خوبی ندارن اما بالا خره وقتی این زن در تعهد ازدواج با همسرش هست نباید خارج از شئونات این مهم کاری کنه

    خُب یکی از مشخصه های شما شیدایی ومفتون بودن شماست شما درواقع همسرتون رو وزندگیتون رو خیلی دوست دارید براهمین دوست دارید کاملا با صلح ارابه زندگیتون رو فراهم کنید
    اما دوست عزیز بالاخره شما در جو منزل حاضر هستین ومیتونید اقداماتی برای بهبود شرایط حاصل کنید

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    من به همسر ایشون دسترسی ندارم بتونم بهشون حرف بزنم...تازه یه بار تو پیج اینستا اون خانوم من نطر دادم ایشون به شوهرم گفت میدونم خانمت ناراحته و اذیت میشه ولی نسبت به من سرد نشو و فاصله نگیر...تازه متن اون استوری رو به شوهرم گفت

  14. بالا | پست 14


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من به همسر ایشون دسترسی ندارم بتونم بهشون حرف بزنم...تازه یه بار تو پیج اینستا اون خانوم من نطر دادم ایشون به شوهرم گفت میدونم خانمت ناراحته و اذیت میشه ولی نسبت به من سرد نشو و فاصله نگیر...تازه متن اون استوری رو به شوهرم گفت

    در حال حاضر سعی کن شرایط رو طوری پیش ببری که شوهرت کم تر بتونه با اون خانم دیدار کنه
    این طوری کاری ازتون بر نمیاد گفتم وجه ناراحتی و غصه شما برا شوهرتون کم رنگ شده اون خانم تونسته با فریب کاری شوهرتون رو به نفع خودش دل گرم کنه
    باید با اقدام بزرگ تر های خانواده موضوع رو پی گیری کنید واگرنه بعد به شما میگن چرا به مانگفتی تا فلان

    متوجه نشدم کدوم استوری (داستان / story) رو برا شوهرتون گفته

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    همون که گذاشته بود

  16. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    همون که گذاشته بود
    آهان چون گفتی استوری فکر کردم داستان دیگه ای هم در میون بوده

    به هر حال تاجای ممکن بهتون گفتم که باید چیکار کنید
    بعضی وقتا برای به دست آوردن مورد دلخواه باید یک سری خط قرمز هارو رد کرد ممکنه به خاطر بعضی از اقدامات شما شوهرتون مقطعی
    عصبی بشه اما بهتر از اتفاقات ناگوار تر هست

  17. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42436
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    سلام من ۲۹ سالمه و ۴ ساله ازدواج کردم من و همسرم از دو شهر مختلف با هم اشنا شدیم و ازدواج کردیم همو خیلی دوست داشتیم الان بعد از ۴ سال از زندگیمون ..یه زنی که قبلا شوهرم دوسش داشته ولی قسمت نشده با هم ازدواج کنن تو زندگیم پیدا شد ..اون خانم ازدواج کردن و یه بچه دارن ..ولی چون زنرگی خوبی با همسرش نداشته به شوهر من زنگ زده و ار مشکلاتش گفته ..خلاصه کلام ..اول از دردو دل ساده شروع شد و کم کم اس ام اس عاشقانه و...اینکه یه بار هم همو دیدن بهم خیانت کرده..الان من اینا رو میدونم ولی شوهرم نمیدونه من متوجه خیانش شدم ...البته ماجرا این خانم رو بهم گفته بود یه درد و دل سادس ولی من پیامکاشون یواشکی خوندم ..الان نمیدونم چکار کنم ...چطور این مشکل رو حل کنم
    تصمیم گرفتن درباره چنین مسئله مهمی نیاز به اطلاعات زیادی داره. نهایتش هم هرتصمیمی بگیرید، نتیجه اش رو خودتون میبینید. پس از دیگران نخواین که بگن چکاری انجام بدید. میتونید از کسانی که قبلا چنین تجربه ای داشتن، بپرسید چطور با خیانت همسر خودشون برخورد کردن؟ ولی نمیشه گفت چون یکی مثلا طلاق گرفته، پس منم الان باید همین کارو بکنم. شما بهتره در وهله اول، با همسرتون صحبت کنید. شاید ایشون حرف هایی داشته باشن که به شما تو تصمیم گیری بهتر کمک کنه.
    * فرافکر *

  18. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    من از دیگران راهنمایی خواستم....نمیدوتم چطوز به همسرم بگم

  19. بالا | پست 19


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    سلام من ۲۹ سالمه و ۴ ساله ازدواج کردم من و همسرم از دو شهر مختلف با هم اشنا شدیم و ازدواج کردیم همو خیلی دوست داشتیم الان بعد از ۴ سال از زندگیمون ..یه زنی که قبلا شوهرم دوسش داشته ولی قسمت نشده با هم ازدواج کنن تو زندگیم پیدا شد ..اون خانم ازدواج کردن و یه بچه دارن ..ولی چون زنرگی خوبی با همسرش نداشته به شوهر من زنگ زده و ار مشکلاتش گفته ..خلاصه کلام ..اول از دردو دل ساده شروع شد و کم کم اس ام اس عاشقانه و...اینکه یه بار هم همو دیدن بهم خیانت کرده..الان من اینا رو میدونم ولی شوهرم نمیدونه من متوجه خیانش شدم ...البته ماجرا این خانم رو بهم گفته بود یه درد و دل سادس ولی من پیامکاشون یواشکی خوندم ..الان نمیدونم چکار کنم ...چطور این مشکل رو حل کنم
    سلام

    اینجور رابطه ها زیاد طول نمیکشن و زنها حتی اگه شوهرشون رو دوس نداشته باشن بازم برمیگردن میرن پیش شوهرشون.

    شوهر شما باید بدونن از این رابطه چیزی عایدشون نمیشه و اما احساسات بهرحال درگیرن پس بهتره قبل از اینکه دچار سرشکستگی بشن از این رابطه کنار بکشن و تمومش کنن.

  20. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    سلام دوست عزیز
    همسر شما به خاطر دلسوزی و حس ترحمی که به خاطر اون خانم پیدا کرده وارد مسیر اشتباهی شده و چشماش کاملا به روی یکسری حقایق بسته شده، انسانی که وجدان داشته باشه ، میدونه که نباید زندگی دیگران رو به خاطر خوشبختی خودش خراب کنه چون نه تنها خوشبخت نمیشه ، بدتر شرایط بدتری هم برای خودش و دیگران ایجاد میکنه،
    همسره شما به خاطر اینکه، اون خانم ذهنشو مشغول کنه ،اصلا متوجه نیست که چه آسیبی قراره دراینده به شما وارد کنه و روزی که متوجه بشه مطمنن پشیمون میشه ولی شما باید ایشونو درمرحله ی انتخاب قرار بدید ، نظرات خودتونو بهش بفهمونید، عقیده و احساساتتون رو باهاش درجریان بزارید، و دراخر اونموقع هر تصمیمی که گرفتن ، مجبورن که با بدو خوب تصمیمشون تا اخر عمر بمونن و اصلا درهیچ شرایطی نباید براشون دلسوزی کنید،
    اما اگر این موضوع رو مستقیما با ایشون درمیان بزارید قبح گناه و کار اشتباه براشون ریخته میشه ، و حتی اگرم ابزار پشیمونی کردن بعدها ممکنه بازم وارد همچین مسیری بشن، پس شما باید غیر مستقیم تاکید میکنم غیر مستقیم نظرتونو درمورد این مسله و موضوع خیانت باهمسرتون درمیون بزارید که اونم وقتی میخات تصمیمی بگیره ، شرایط روحی و اینده شما و زندگی مشترکتونم مدنظر بگیره نه اینکه تماما اون خانم جلو چشماش باشه.
    غیر مستقیم به این صورت مطرح کنید که مثلا دارید یه خاطره یا داستانی تو مجله یه مطلبی درمورد خیانت خوندین که مثلا یه داستان ساختگی براش تعریف کنید بهش بگین که یه داستان ناراحت کننده خوندین که یه مردی به زنش خیانت کرده و چقدر از نظر شما خیانت وحشتناک و غیر قابل گذشته که بگین که مثلا چقدر از خیانت بدتون میاد و آه و نفرین نثار کسی میکنید که خیانت کنه ، عقیدتون رو درمورد زن هایی که میان زندگی دیگرانو خراب میکنن هم بگین که مثلا این خانما اگر وجدان داشتن هیچ وقت زندگی دیکرانو خراب نمیکردن به هر حال باید نقش بازی کنن جوری که انگار از ماجرای همسرتون باخبر نیستید و دراخرم به همسرتون بگین که چقدر شما خوشبخت هستید که همسر به این مهربونی و وفاداری دارید و شروع کنید به تعریف و تمجید همسرتون که چقدر دوسش دارید چقدر عاشقشید یه جوری که از دورن دچار عذاب وجدان بشه و از کارش پشیمون بشه، و بعد دوباره رفتاراشو چک کنید دیگه اونموقع اون میدونه که اگر خیانت کنه شما ولش میکنید و عشق واقعی شمارو ازدست میده ولی خب دیگه تصمیم باخودشه واگر باز این مسیرو رفت به نظرم بخشش و گذشت جایز نیست و اونموقع مستقیما بهش بگین و به نظرم جدایی بهتره
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  21. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من نمیتونم به این صراحت بهش بگم همه چی رو میدونم ...چون ممکنه اتفاقات بدتری بیفته..من مدرک هم دارم ..ولی نمبخام توجهش به این موصوع معطوف بشه...راه دیگه ای سراغ ندارین
    ببین عزیزم راه معقولش همینه که با شوهرتون موضوع رو مطرح کنین
    وگرنه اگه به سراغ اون زن یا شوهرش برین و با اونها درین باره صحبت کنین دردسر بزرگی به پا میشه
    و مضراتش خیلی بیشتر از منافعشه

    اگرم بی تفاوت بمونین ممکنه ریشه این خیانت عمیق و عمیقتر بشه
    مخصوصا اگه اون زن از شوهرش جدا بشه اونوقت مشکل به معنی واقعی کلمه خودشو نشون میده

    پس تنها راه فقط همینه که شما با همسرتون مستقیما مطرح کنین
    اما حالا چگونه و به چه نحو؟
    این بستگی به روحیات و شخصیت شوهرتون داره
    ایا شخصیت ایشون چطوریه؟
    منطقی و اهل گفتگو؟
    عصبی و پرخاشگر؟
    مهربان و خنده رو؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  22. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    اتفاقا من میخام غیر مستقیم بهش بفهمونم ..الان یه هفته اس باهاش سرد برخورد میکنم و خودشم فهمیده و همش ازم میپرسه چی شده ...ولی اگه بخام بهش بگم حرفم قبول نمیکنه مگه یه مدرک محکم نشونش بدم تا باور کنه ...مدرک هم دارم تو گوشیم از تمام پیاما و صدای صحبتشون ..ولی میترسم ...منو محدود کنه یا اتفاق بدی بیفته ...اصلا نمیخام بفهمه من این مدارکا دارم ..مبخام یه جور دیگه بهش بفهمونم ولی نمیدونم چطوری...شوهرم وقتی سر قصه باز میشه زود عصبی میشه و زود منو مقصر جلوه میده ..تا حالا هم خیلی پیش اومده این موصوع...

  23. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42436
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من از دیگران راهنمایی خواستم....نمیدوتم چطوز به همسرم بگم
    اول درباره سوالات زیر به خوبی فکر کنید:
    آیا من هم در خیانت شوهر خود مقصر هستم؟
    چرا همسرم به من خیانت کرده است؟
    زندگی بدون شوهرم چگونه خواهد بود؟
    آیا می توانم خیانت شوهر خود را ببخشم؟
    اگر او را ببخشم، ادامه زندگی با او چطور خواهد بود؟
    اگر از همسرم جدا شوم، آیا می توانم زندگی خود را دوباره بسازم؟
    و اگر فرزند یا فرزندانی دارید، بیندیشید:
    در این مورد، خودم بیشتر اهمیت دارم یا فرزندانم؟
    اولویت با خوشبختی فرزند من است یا خودم؟
    آیا اگر به زندگی با همسرم ادامه دهم، آینده فرزندم بهتر خواهد بود؟
    اگر طلاق بگیرم، چه تأثیراتی بر فرزندانم خواهد داشت؟
    آیا اگر طلاق بگیرم، فرزند یا فرزندانم با من زندگی خواهند کرد؟
    اگر بله، آیا از پس مخارج و تربیت آنها بر می آیم؟
    اگر نه، آیا تحمل دوری از آنها برایم سخت نخواهد بود؟

  24. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    بعد از فکر کردن چکار کنم

  25. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    اتفاقا من میخام غیر مستقیم بهش بفهمونم ..الان یه هفته اس باهاش سرد برخورد میکنم و خودشم فهمیده و همش ازم میپرسه چی شده ...ولی اگه بخام بهش بگم حرفم قبول نمیکنه مگه یه مدرک محکم نشونش بدم تا باور کنه ...مدرک هم دارم تو گوشیم از تمام پیاما و صدای صحبتشون ..ولی میترسم ...منو محدود کنه یا اتفاق بدی بیفته ...اصلا نمیخام بفهمه من این مدارکا دارم ..مبخام یه جور دیگه بهش بفهمونم ولی نمیدونم چطوری...شوهرم وقتی سر قصه باز میشه زود عصبی میشه و زود منو مقصر جلوه میده ..تا حالا هم خیلی پیش اومده این موصوع...
    ببینین با این توضیحات شما بایستی قبل از گفتگو با شوهرتون یه کار مهم انجام بدین
    اولا مدارکی که از گوشیش برداشتین برین روی سی دی بریزین یه جای مطمئن قایم کنین که اگه گوشی شما رو ازتون گرفت یه چیز دستتون باشه لااقل

    دوما قاطعانه از حقتون دفاع کنین
    شوهرتون وقتی ببینه شما قاطعانه حرف میزنین ناخواسته تسلیم میشه

    اگه ایشون ادمی هستش که زود عصبی میشه موضوع رو با ملایمت و ارامش و توی فضای اروم باهاش مطرح کنین
    اما در ادامه قضیه ایشون هرچی گفت شما قاطع روی حرفتون وایسین
    بگین که این وضعیت اصلا و ابدا قابل پذیرش نیست
    هرچی گفت و هر حرفی زد شما محکم سر حرفتون بمونین

    اما استارت صحبتا رو با ارامش بزنین و در یه تایم مناسب که شوهرتون خسته و عصبی نباشه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  26. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42137
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 24 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    اتفاقا من میخام غیر مستقیم بهش بفهمونم ..الان یه هفته اس باهاش سرد برخورد میکنم و خودشم فهمیده و همش ازم میپرسه چی شده ...ولی اگه بخام بهش بگم حرفم قبول نمیکنه مگه یه مدرک محکم نشونش بدم تا باور کنه ...مدرک هم دارم تو گوشیم از تمام پیاما و صدای صحبتشون ..ولی میترسم ...منو محدود کنه یا اتفاق بدی بیفته ...اصلا نمیخام بفهمه من این مدارکا دارم ..مبخام یه جور دیگه بهش بفهمونم ولی نمیدونم چطوری...شوهرم وقتی سر قصه باز میشه زود عصبی میشه و زود منو مقصر جلوه میده ..تا حالا هم خیلی پیش اومده این موصوع...

    به نظر من شما الن بهتره سکوت کنین..
    چون اگر ب روش بیارین!!.
    به قول معروف ترسش میریزع و حرمت ها شکسته میشه و این ممکنه ک باعث بشه بیشتر از قبل محکم تر رو حرفش وایسه..
    مرد ها معمولا دنده لجشون یکم خیلی بده!
    شما با این حرفاتون ممکنه محکم و کوبنده و صاف تو صورت شما واسه بگه من میگیرمش تو هم هر کاری میخوای بکن!!
    بنابه رشته ی تحصیلیم میگم..
    ب نظر من بهتره شما برین دادگاه و با استفاده از مدارکتون یک شکایت علیه شوهرتون بکنین..
    و همچنین اون خانوم ولی فوری پس بگیرین!
    این طوری نه شوهرتون و نه اون خانوم متوجه شکایت نمیشن.. ولی یه سند میتونه دستتون باشه..
    از اونجایی ک میگین سر اون موضوع زود عصبس میشن.. تاکید میکنم مستقیم وارد صحبت نشین
    چون ممکنه خدایی نکرده نتونه خودشو کنترل کنه و دس روتون بلند کنه و وضعیت بد تر و بد تر شه!
    شرایط سخته واقعا درکتون میکنم ولی کاری ک من گفتم رو بکنین..
    و کلا مستقیم غیر مستقیم باهاش حرفی در مورد این ک شما میدونین نزنین..
    و قابل ذکر هست ک من خودم دخترم میفهمم این چیزا رو..
    ولی اگه خوب دقت کنین..
    چون شخص سومی پاش تو زندگیتون باز شده تقریبا میشه گفت این عادیه ک شما کم رنگ بشین!!
    چون ایشون میتونم ب جرعت بگم ب شما الن به چشم یه عادت نگا میکنن نمیخوام دلزده شین با این حرفام!!
    ولی حرفم اینه که شما تو این دوران باید برعکس خیلی مهربون تر باشین باهاش و گرم تر تا شوهرتون رو ب سمت خودتون بکشین!!
    نه این که نقش کم رنگ شده خودتونو کم رنگ تر کنین..
    تا حتی به جایی برسه ک بی تفاوتی تبدیل بشه به (خدانکرده) تنفر!!!..
    سر هیچی زندگیتون و میدون رو ندین دست اون خانوم..
    الن احساسات شوهرتون درگیره شما هم کناره گیری میکنین و سرد میشین ک چی؟!
    ک بیشتر ب سمت اون خانوم و حرفای عاشقونش کشیدع بشع؟!!
    امضای ایشان
    ـــــو خـــــ❤ــــدایـے ڪــہ در ایݩــ نـــَزدیـــڪیـــســـٺــــ ــــــ

  27. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42137
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 24 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    ببینین با این توضیحات شما بایستی قبل از گفتگو با شوهرتون یه کار مهم انجام بدین
    اولا مدارکی که از گوشیش برداشتین برین روی سی دی بریزین یه جای مطمئن قایم کنین که اگه گوشی شما رو ازتون گرفت یه چیز دستتون باشه لااقل

    دوما قاطعانه از حقتون دفاع کنین
    شوهرتون وقتی ببینه شما قاطعانه حرف میزنین ناخواسته تسلیم میشه

    اگه ایشون ادمی هستش که زود عصبی میشه موضوع رو با ملایمت و ارامش و توی فضای اروم باهاش مطرح کنین
    اما در ادامه قضیه ایشون هرچی گفت شما قاطع روی حرفتون وایسین
    بگین که این وضعیت اصلا و ابدا قابل پذیرش نیست
    هرچی گفت و هر حرفی زد شما محکم سر حرفتون بمونین

    اما استارت صحبتا رو با ارامش بزنین و در یه تایم مناسب که شوهرتون خسته و عصبی نباشه
    با اون قسمتش ک گفتین رو سی دی بزنن کاملا موافقم!!������������
    امضای ایشان
    ـــــو خـــــ❤ــــدایـے ڪــہ در ایݩــ نـــَزدیـــڪیـــســـٺــــ ــــــ

  28. کاربران زیر از maedeh79 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42137
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 24 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    ولی در کل به نظر من شما حتما شکایت کنین بخصوص از شوهرتون و پسش بگیرین
    شکایت کردن و پس گرفتنش هیچ مشکلی براتون ایجاد نمیکنه..
    اگر حل شد قضیه که هیچ..
    اگر حل نشه فردا اگ کار به جاهای باریک بکشه تو دادگاه خیلی بهتون کمک میکنه خیلی...
    بنده این حرف ها رو بر اساس رشته ای توش دارم تحصیل میکنم و قراره آینده ن چندان دور کلا قراره بشه کارم میگم..
    و خدا رو فراموش نکنین
    موفق باشین
    امضای ایشان
    ـــــو خـــــ❤ــــدایـے ڪــہ در ایݩــ نـــَزدیـــڪیـــســـٺــــ ــــــ

  30. کاربران زیر از maedeh79 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    من از شکایت کردن میترسم...نمیدونم اصلا باید چکار کنم..و چون خانواده همسر نزدیک ما هستن ...مادرشوهرم طبقه پایین ما هستن و ما بالا و ورودی ما مشترک و ایشون هرکاری ما کنیم میفهمن ...میخام اول خودمون این مساله رو حل کنیم اونا چیزی ندونن

  32. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    چطوری میتونم باهاش گرم باشم و صمیمی ...ولی در طول روز یه پیام نمیده ولی یه ساعت استراحتش با اون پیامک بازی میکنه و بهش میگه عشقمو نفسم و .....چطور مردی که با قول داده بود با من باشه میره با یه دیگه خونه میگیره میره اونجا با هم باشن ازش سرد شدم دوسش ندارم ...ولی میترسم

  33. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من از شکایت کردن میترسم...نمیدونم اصلا باید چکار کنم..و چون خانواده همسر نزدیک ما هستن ...مادرشوهرم طبقه پایین ما هستن و ما بالا و ورودی ما مشترک و ایشون هرکاری ما کنیم میفهمن ...میخام اول خودمون این مساله رو حل کنیم اونا چیزی ندونن
    البته شکایت کردن و بعدا پس گرفتنشم پیشنهاد خوبیه
    اما بنظرم اول کار اون اطلاعات رو روی سی دی بریزین
    بعدش با خودش در یه فضای اروم و با ارامش حرف بزنین و اگه نتیجه نداد حتما شکایت کنین

    و در نهایت هم اگه شوهرتون کوتاه اومد و عذرخواهی کرد و جلوی خودتون به نحو بارز و واضحی همه چیزو تموم کرد و به اون رابطه خیانت امیز خاتمه داد شمام شکایتتونو پس بگیرین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  34. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42137
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 24 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    چطوری میتونم باهاش گرم باشم و صمیمی ...ولی در طول روز یه پیام نمیده ولی یه ساعت استراحتش با اون پیامک بازی میکنه و بهش میگه عشقمو نفسم و .....چطور مردی که با قول داده بود با من باشه میره با یه دیگه خونه میگیره میره اونجا با هم باشن ازش سرد شدم دوسش ندارم ...ولی میترسم
    خب اگر واقعن سرد شدین ازش و دیگ دوسش ندارین!!..
    راستش این خیلی عالیه ک شما هم دلسرد بشین ازش تا این که شما مجنون و شیفته باشین و خودتونو بکشین و اون بگه بیخیال..
    نترس...
    ترس آدمو محدود میکنه..
    از چی میترسی؟!
    بشین خونه یه کاغذ بردار یه خودکار روش بنویس دلیل ترست رو ...
    خانوم محترم قضیه حمایت کردن با اون اس ام اس هایی ک شما میگین "عشقمو نفسم "خیلی فرق داره
    نمیخوام کاسه داغ تر از آش بشم ولی باور کنین اشتباه میکنین...
    شوهرتون به طور آشکار دارن به شما خیانت میکنن..
    اگ کسی واقعن قصد حمایت داشته باشه ک زندگی خودشو تباه اون حمایت نمیکنه..
    و به کسی ک حمایتش میکنه نمیگه عشقم و نفسم!!..
    ببینین.. ما موکلی داشتیم که بیست سال با شوهرش زیر یه سقف بود و شوهره هر کاری میخواس میکرد با زنش از کتک گرفته تا محدودیت و حبس تو خونه ب مدت یازده سال ولی آخرش جون ب لب شد و اقدام کرد به طلاق!!
    دادگاه میگه خانوم محترم اگه شما این مشکلات رو داشتین چرا تا این موقع (بیست سال) صبر کردین و الن میایین برای طلاق..!؟
    خانوم گفت میترسیدم..
    من خودم باهاش زیاد ک حرف زدم دیدم ایشون (خانوم ) ترسش از دست دادن فرزندش بودع!!
    ینی این که دگ برای همیشه فرزندش رو نتونه ببینه..
    در حالی ک هیچ مردی اجازه این کار رو نداره قانون اینو میگه!
    شما هم که الحمد الله یکی از محدودیت هاتون ینی فرزند رو ندارین!..
    سعی کنین رو پا خودتون اتکا کنین
    ولی من پیشنهاد میکنم برین وسایلاتونم تو یه کیف خیلی کوچیک جم کنین..
    اونم نه لباس
    بلکه مدارک و شناسنامتونو طلا اگ داشته باشین..
    و هر چیزی قیمتی تو خونتون رو جم کنین و برین خونه پدریتون!!..
    و کل ماجرا رو تعریف کنین..
    این مسئله شما به اندازه ای بزرگ شده که منی ک میگفتم خانواده ها نفهمن!!..
    الن صراحتا میگم باید بفهمن..
    اون موقع رفتن شما یه تلنگری میشه برا شوهرتون و شما رو به اصطلاح بازی نمیده..
    و قطعی یه تصمیم نهایی میگیره..
    ولی تو این مدت اصلا نگین که همه چیز رو میدونین!!..
    یه بار که میفرستنتون برای مشاوره اجباری از طرف دادگاه و اورژانس اجتماعی..
    اونجا همه چیزو به مشاور بگین دگ اونجا نمیتونه کاری کنه یا پس بگیره اگ انکار کنه همون جا بگو مدرک دارم اگ انکار نکرد که هیچ باید توضیح بده..
    اصلنم نمیخواد که شوهرتون طلاقتون بدن یا نه!!..
    چون خیانت رو اگ بتونی ثابت کنی طلاق غیابی هم میدن چ برسه ب حضوری!!..
    تو رو به امام زمان قسمت میدم ترس رو بزار کنار..
    شوهرتون خودشو نشون داده بت خدا تو شکر کن..
    ذات بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است..
    میشینی خونش.. در بهترین شرایط ی مدت میگه غلط کردم ولی باور آدم نمیشه..
    بعدش بچه ب دنیا میارین و بعد از چند سال طلاق..
    و اون بچه بد بخت میشه..
    تو رو خدا از همین الان اقدام کنین..
    شوهرتون از خدا چی میخواد مگع یه زن داره ک همه چیو میدونه.. اما از ترسش سکوت کرده..
    و شوهرش هر غلطی میخواد میکنه..
    ببینین من بد حرف میزنم باور کنین به خاطر اینه که شما ب خودتون بیایین...
    ترس از چی ها؟؟؟؟!!!
    تو بری با قانون طرف باشی قانون گوش مالیش میکنه و دگ هیچ غلطی نمیتونه بکنه..
    اگر هم شما شکایت بدین..
    دادگاه بنابه دستور قضایی پرینت شماره موبایل شوهرتون رو میگیرن..
    و سند از این بهتر؟!
    همه چیز به نفع شما تمم میشه..
    مطمئن باشین..
    با توکل به خدا حتما انجامش بدین..
    باز اگر سوالی بود در خدمتم چه پیام خصوصی و چه اینجا..
    روز خوش
    امضای ایشان
    ـــــو خـــــ❤ــــدایـے ڪــہ در ایݩــ نـــَزدیـــڪیـــســـٺــــ ــــــ

  35. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42137
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 24 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    و اینم بگم باور کنین تند نمیرم..
    من همه نوع اخلاق تو جامعه مون..
    و به همه نوع مشکلات خانوادگی آگاه هستم ..
    متوجه هستم..
    روزی با چن تاشون سر و کار دارم..
    مطمئن باشین اشتباه نمیکنم..
    امضای ایشان
    ـــــو خـــــ❤ــــدایـے ڪــہ در ایݩــ نـــَزدیـــڪیـــســـٺــــ ــــــ

  36. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42137
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 24 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    شما یه کلمه که میگین من تا آخرشو میگم..
    امضای ایشان
    ـــــو خـــــ❤ــــدایـے ڪــہ در ایݩــ نـــَزدیـــڪیـــســـٺــــ ــــــ

  37. کاربران زیر از maedeh79 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    بروز رسانی تاپیک به جهت دریافت مشاوره
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  39. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42436
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    من از دیگران راهنمایی خواستم....نمیدوتم چطوز به همسرم بگم
    نیاز نیست برای مسئله به این مهمی نگران این باشید که چطور به همسرتون بگید. بله خب سخته ولی میتونید با یه داستان مشابه یا چندتا سوال غیر مستقیم شروع کنید. کم کم وارد گفتگو بشید. اجازه بدید همسرتون اشتباهش متوجه بشه. شاید اصلا صحبت کنید و متوجه بشید که سوءبرداشت بوده فقط

  40. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22811
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    باور نمیشه اینقدر نگران این موضوع هستم ....همیشه استرس دارم معده درد میگیرم ...نمیدونم چطور بگم ...انگار من خطا کارم

  41. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط اسمان زندگی نمایش پست ها
    باور نمیشه اینقدر نگران این موضوع هستم ....همیشه استرس دارم معده درد میگیرم ...نمیدونم چطور بگم ...انگار من خطا کارم
    عزیزم نگرانی و استرس بدتر تمرکز و قوای فکریتونو کاهش میده
    اونچه واستون نوشتم و همچنین توصیه های مائده عزیز و سایر دوستان رو مطالعه کنین و به یه جمع بندی برسین
    طبق همون جمع بندی عمل کنین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

من، ولی، یه، از،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد