با سلام و خسته نباشید
من مدیر یک مجموعه نیمه خصوصی و دولتی هستم با 5 نفر کارمند بعلاوه همسرم. در شغلم موفقم و توانستم در 5 سال درآمد خوبی داشته باشم که البته همراهی و یاری همسرم در آن کاملاً موثر است . همه به تخصص کاریم ایمان دارند و برای مشاوره پیش من میایند ولی اعتمادبنفس من فقط خلاصه شده به تخصص کاریم . هیچ کس در روابط اجتماعی از من حساب نمی برد . از کوچک تا مدیرانم همیشه اذیت می کنند. همه بهم زور میگویند و من قادر نیستم حقم را ازشان بگیرم و این روز به روز از اعتمادبنفسم کم میکند و پیش خانواده ام و همسرم ضایع تر میشوم . مثلاً قادر نیستم به فروشنده سوپرمارکت بگویم جنس خراب ندهد یا مثلاً مدیران بالادستم بیشتر از بقیه همکارانم به من زور می گویند .
چون در نوجوانی در بگومگوها با برادری که 2 سال از من کوچکتر بود و جسه ورزیده ای داشت و در درگیری ها شکست میخوردم همیشه احساس میکنم اگر بخواهم حقم را از مخاطبم بگیرم شکست میخورم و برای همین اعتمادبنفس ندارم و این شکنجه روحی زیادی برایم شده است . تو را خدا راهنماییم کنید . ممنون