نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

974
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42783
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    سلام وخسته نباشید خدمت عزیزان
    پدرم 70 سالشه و بازنشسته ی اموزش پرورشه.مادرم هم همینطور بازنشسته اموزش پرورشه.هرچقدر پدرم بددهن و عصبانی و ظالمه همونقدرم مادرم خوب و مظلومه.از وقتی یادمه پدرم تو خونه ظلم میکرد و تا کوچکترین چیزی میشد به مادرم فوش خوانواده میداد.یعنی به قدری بددهنه که بعضی وقتا از خدا مرگشو میخوام.فکر نکنم پدری تو دنیا وجود داشته باشه که به پسرش فوش ناموسی بده.من 30 سالمه ولی به قدری اعتماد به نفسمو ش************ده که نمیتونم ازدواج کنم.ما دوتا برادریم و یه خواهر داریم.برادرم انقدر که با پدرم درگیر بود تو سن 24 سالگی کلا جمع کرد و رفت تهران.خواهرم انقدر که تو خونه استرس داشت تو سن 18 سالگی به اولین خواستگار بله گفت و رفت اردبیل.فقط من موندم تو خونه چون نمیتونم مامانمو باهاش تنها بزارم.تو زندگیش از وقتی که یادمه فقط ملک و املاک فروخته و برشکست شده.اصلا جیبش برکت نداره ازبس که تا عصبانی میشه به خاطره چندرغاز پول خدا پیغمبرو فوش میده.تا میشنوه یکی شکست خورده با خوشحالی میاد تو خونه تعریف میکنه.خیلی خیلی ادم بدیه.عاشق ظعیف کشیه.تا بفهمه یکی ظعیفه مسخرش میکنه و بهش زور میگه.خالم یه بار گفت :پدرت اگه روزی بمیره از بوی بدش تو مرده شور خونه هیچکس نمیمونه.تازگیا قلبش مشکل پیدا کردو من و مامانم خیلی بهش خدمت کردیم.بهترین بیمارستان بردیمش.مامانم شب و روز پیشش همراه میموند.به خودمون گفتیم ایندفعه دیگه بابا سرش به سنگ میخوره و درست میشه.خداشاهده بلافاصله از بیمارستان مرخص شد فرداییش یه دعوایی خونه راه انداخت که نگو.با اون قیافش که درست شبیه سگه دهنشو باز کرده بود داد میزد فوش میداد به مامانم بدون دلیل.همه ی فامیل میشناسنش.خیلی چیزای دیگه هست که زبون از گفتنش عاجزه.خالی شدم اینارو تایپ کردم.واقعا خسته شدیم.خواهشا راهنمایی کنید.ممنون

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirreza4320 نمایش پست ها
    سلام وخسته نباشید خدمت عزیزان
    پدرم 70 سالشه و بازنشسته ی اموزش پرورشه.مادرم هم همینطور بازنشسته اموزش پرورشه.هرچقدر پدرم بددهن و عصبانی و ظالمه همونقدرم مادرم خوب و مظلومه.از وقتی یادمه پدرم تو خونه ظلم میکرد و تا کوچکترین چیزی میشد به مادرم فوش خوانواده میداد.یعنی به قدری بددهنه که بعضی وقتا از خدا مرگشو میخوام.فکر نکنم پدری تو دنیا وجود داشته باشه که به پسرش فوش ناموسی بده.من 30 سالمه ولی به قدری اعتماد به نفسمو ش************ده که نمیتونم ازدواج کنم.ما دوتا برادریم و یه خواهر داریم.برادرم انقدر که با پدرم درگیر بود تو سن 24 سالگی کلا جمع کرد و رفت تهران.خواهرم انقدر که تو خونه استرس داشت تو سن 18 سالگی به اولین خواستگار بله گفت و رفت اردبیل.فقط من موندم تو خونه چون نمیتونم مامانمو باهاش تنها بزارم.تو زندگیش از وقتی که یادمه فقط ملک و املاک فروخته و برشکست شده.اصلا جیبش برکت نداره ازبس که تا عصبانی میشه به خاطره چندرغاز پول خدا پیغمبرو فوش میده.تا میشنوه یکی شکست خورده با خوشحالی میاد تو خونه تعریف میکنه.خیلی خیلی ادم بدیه.عاشق ظعیف کشیه.تا بفهمه یکی ظعیفه مسخرش میکنه و بهش زور میگه.خالم یه بار گفت :پدرت اگه روزی بمیره از بوی بدش تو مرده شور خونه هیچکس نمیمونه.تازگیا قلبش مشکل پیدا کردو من و مامانم خیلی بهش خدمت کردیم.بهترین بیمارستان بردیمش.مامانم شب و روز پیشش همراه میموند.به خودمون گفتیم ایندفعه دیگه بابا سرش به سنگ میخوره و درست میشه.خداشاهده بلافاصله از بیمارستان مرخص شد فرداییش یه دعوایی خونه راه انداخت که نگو.با اون قیافش که درست شبیه سگه دهنشو باز کرده بود داد میزد فوش میداد به مامانم بدون دلیل.همه ی فامیل میشناسنش.خیلی چیزای دیگه هست که زبون از گفتنش عاجزه.خالی شدم اینارو تایپ کردم.واقعا خسته شدیم.خواهشا راهنمایی کنید.ممنون

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    دوست گرامی برای اینکه درمورد مشکل شما راهنمایی های درست و صحیح ارائه بشه باید از تعارف پرهیز کرد و رُک صحبت کنیم
    بله مشکل شما واقعا اذیت کننده هست
    ودرک وتحمل یک انسان پیر که باید پخته و فهیم باشه اما نیست و تا این حد گستاخه فوق العاده سخته

    احساسات شما قابل درکه و سر کردن با یک انسان پیر که به شما فحش ناموسی میده بسیار منزجر کننده هست
    اینارو گفتم تا بدونید درک کردن شما برای من مقدور هست و شمارو درک میکنم واز سر بی باکی صحبت نمیکنم

    متاسفانه دست شما برلی هر اقدامی باز نیست چرا؟ چون ایشون پدر شماست وبه لحاظ دین و مذهب هم برخورد تند و بی احترامی به پدرتون اصلا و ابدا جایز نیست تحت هیچ شرایطی
    اما شماهم شرایط براتون سخته! پس باید چیکار کرد؟
    قبل از شروع باید بگم ایجاد تغیر و تحول در انسانی که تا هفتاد سال چیزی باعث تغیر و نگرشش نشده غیر ممکنه
    پدر شما بااین اخلاقیات با این ادبیات خو گرفته و براش نهادینه و تبدیل به خصوصیات اخلاقیش شده پس بنابراین تغیر ایشون ممکن نیست

    اما در مورد خودتون ! آیا توانایی نقل مکان به جایی دیگه رو ندارید
    اگر منزل شما دوطبقه یا.... هست میتونید به یک واحد یا طبقه دیگه برین
    آیا شما اصرار دارید که در کنار مادرتون باشید ؟
    به نظر شما اگر از کنار مادرتون فاصله بگیرید مادر شما دچار سختی ومشکل میشه ؟ ممکنه پدرتون باهاش بد تر رفتار کنه ؟
    پدر شماو ضعیت جسمانیش چطوره میتونه حرکت کنه یا نه ؟

    یکی از راهکارهای شما این هست که شما ومادرتون برای مدتی حدود یک ماه پدرت رو ترک کنید واجازه بدین توی تنهایی سر کنه تا یکم بخودش بیاد
    اما این اقدام بستگی به این داره که پدرتون چطور وضعیت جسمانی داره و در نبود شما چه کسی ایشون رو پرستاری میکنه ؟
    آیا امکانات لازم رو داره که براش پرستار بگیرین یا خیر ؟
    اصلا آیا مادرتون راضی میشه با شما منزل رو ترک کنه یا نه ؟

  3. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirreza4320 نمایش پست ها
    سلام وخسته نباشید خدمت عزیزان
    پدرم 70 سالشه و بازنشسته ی اموزش پرورشه.مادرم هم همینطور بازنشسته اموزش پرورشه.هرچقدر پدرم بددهن و عصبانی و ظالمه همونقدرم مادرم خوب و مظلومه.از وقتی یادمه پدرم تو خونه ظلم میکرد و تا کوچکترین چیزی میشد به مادرم فوش خوانواده میداد.یعنی به قدری بددهنه که بعضی وقتا از خدا مرگشو میخوام.فکر نکنم پدری تو دنیا وجود داشته باشه که به پسرش فوش ناموسی بده.من 30 سالمه ولی به قدری اعتماد به نفسمو ش************ده که نمیتونم ازدواج کنم.ما دوتا برادریم و یه خواهر داریم.برادرم انقدر که با پدرم درگیر بود تو سن 24 سالگی کلا جمع کرد و رفت تهران.خواهرم انقدر که تو خونه استرس داشت تو سن 18 سالگی به اولین خواستگار بله گفت و رفت اردبیل.فقط من موندم تو خونه چون نمیتونم مامانمو باهاش تنها بزارم.تو زندگیش از وقتی که یادمه فقط ملک و املاک فروخته و برشکست شده.اصلا جیبش برکت نداره ازبس که تا عصبانی میشه به خاطره چندرغاز پول خدا پیغمبرو فوش میده.تا میشنوه یکی شکست خورده با خوشحالی میاد تو خونه تعریف میکنه.خیلی خیلی ادم بدیه.عاشق ظعیف کشیه.تا بفهمه یکی ظعیفه مسخرش میکنه و بهش زور میگه.خالم یه بار گفت :پدرت اگه روزی بمیره از بوی بدش تو مرده شور خونه هیچکس نمیمونه.تازگیا قلبش مشکل پیدا کردو من و مامانم خیلی بهش خدمت کردیم.بهترین بیمارستان بردیمش.مامانم شب و روز پیشش همراه میموند.به خودمون گفتیم ایندفعه دیگه بابا سرش به سنگ میخوره و درست میشه.خداشاهده بلافاصله از بیمارستان مرخص شد فرداییش یه دعوایی خونه راه انداخت که نگو.با اون قیافش که درست شبیه سگه دهنشو باز کرده بود داد میزد فوش میداد به مامانم بدون دلیل.همه ی فامیل میشناسنش.خیلی چیزای دیگه هست که زبون از گفتنش عاجزه.خالی شدم اینارو تایپ کردم.واقعا خسته شدیم.خواهشا راهنمایی کنید.ممنون
    شمام که دیر یا زود ازدواج میکنین میرین بنده خدا مادرتون میمونن و یک ادم بدخلق و عصبی شاید شرایطی که پا به سن گذاشته باعث شده بدخلقیاش تشدید بشه چطور ممکنه ادمی بیدلیل فحاشی کنه؟ایشون احتمالا از یک چیز خیلی خیلی کوچیک ناراحت میشن و اینجوری عصبانیتشونو تخلیه میکنن و شما باید بگردین تو زندگیتون این چیرای کوچولو رو انجام ندین و صد البته که این کار سختیه اگه بنشینید و منطقی باهاشون حرف بزنین یا مثلا از یک شخص بزرگتر مثلا پدربزرگتون اگه درقید حیات هستند هم میتونین کمک بگیرین اگه بار هم حرفام هیچ کمکی بهتون نکرد میتونین با یک فرد مشاوره صحبت کنین این خصوصیاتو ذکر کنین و نحوه برخورد با چنین ادمی رو جویا شین

  5. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirreza4320 نمایش پست ها
    سلام وخسته نباشید خدمت عزیزان
    پدرم 70 سالشه و بازنشسته ی اموزش پرورشه.مادرم هم همینطور بازنشسته اموزش پرورشه.هرچقدر پدرم بددهن و عصبانی و ظالمه همونقدرم مادرم خوب و مظلومه.از وقتی یادمه پدرم تو خونه ظلم میکرد و تا کوچکترین چیزی میشد به مادرم فوش خوانواده میداد.یعنی به قدری بددهنه که بعضی وقتا از خدا مرگشو میخوام.فکر نکنم پدری تو دنیا وجود داشته باشه که به پسرش فوش ناموسی بده.من 30 سالمه ولی به قدری اعتماد به نفسمو ش************ده که نمیتونم ازدواج کنم.ما دوتا برادریم و یه خواهر داریم.برادرم انقدر که با پدرم درگیر بود تو سن 24 سالگی کلا جمع کرد و رفت تهران.خواهرم انقدر که تو خونه استرس داشت تو سن 18 سالگی به اولین خواستگار بله گفت و رفت اردبیل.فقط من موندم تو خونه چون نمیتونم مامانمو باهاش تنها بزارم.تو زندگیش از وقتی که یادمه فقط ملک و املاک فروخته و برشکست شده.اصلا جیبش برکت نداره ازبس که تا عصبانی میشه به خاطره چندرغاز پول خدا پیغمبرو فوش میده.تا میشنوه یکی شکست خورده با خوشحالی میاد تو خونه تعریف میکنه.خیلی خیلی ادم بدیه.عاشق ظعیف کشیه.تا بفهمه یکی ظعیفه مسخرش میکنه و بهش زور میگه.خالم یه بار گفت :پدرت اگه روزی بمیره از بوی بدش تو مرده شور خونه هیچکس نمیمونه.تازگیا قلبش مشکل پیدا کردو من و مامانم خیلی بهش خدمت کردیم.بهترین بیمارستان بردیمش.مامانم شب و روز پیشش همراه میموند.به خودمون گفتیم ایندفعه دیگه بابا سرش به سنگ میخوره و درست میشه.خداشاهده بلافاصله از بیمارستان مرخص شد فرداییش یه دعوایی خونه راه انداخت که نگو.با اون قیافش که درست شبیه سگه دهنشو باز کرده بود داد میزد فوش میداد به مامانم بدون دلیل.همه ی فامیل میشناسنش.خیلی چیزای دیگه هست که زبون از گفتنش عاجزه.خالی شدم اینارو تایپ کردم.واقعا خسته شدیم.خواهشا راهنمایی کنید.ممنون
    سلام
    واقعا شما انتظار دارین کسی که ۷۰ سال همچی رویه ای داشته تغییر پیدا کنه یا شما بتونین در این شخص تغییری ایجاد کنین؟

    شما نبایستی خودتونو فدای مادرتون کنین
    مادرتون خودش تصمیم میگیره کنار پدرتون بمونه یا از پیشش بره

    اما شما میتونین مث برادرتون مستقل بشین و خونه زندگی ای که فقط ازش رنج بیرون میاد ترک کنین

    چرا به خودتون ستم میکنین و به خاطر یه نفر دیگه فداکاری میکنین؟

    شاید مادرتون بهر دلیل دلش بخواد تا همیشه کنار پدرتون زندگی کنه
    شما چرا به پای مادرتون بسوزین؟!

    ادمهایی مث پدر شما استثنایی نیستن
    نمونه هاش توی جامعه وجود دارن اما چیزی که هست تحمل اینجور افراد بسیار سخته و باعث فرسایش روان اطرافیانشون میشن

    بهرحال دوتا راه بیشتر ندارین:

    یا موندن کنار پدرتون و تحمل رفتاراش
    یا ترک کردن ایشون

    راه سومی نیست و اینکه مثلا پدر شما درین سن متقاعد بشه پیش مشاور بره چیزی فراتر از افسانه س و بیشتر به یه طنز تلخ شبیهه

    مراجعه شما و مادرتون به مشاور هم کمک بسیار اندکی میکنه
    چون اصل مشکل از پدر شماست و اونم که نمیخواد خودشو تغییر بده
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2020
    شماره عضویت
    42933
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    خب خوبه حداقل فهمیدم فقط من این مشکلو ندارم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42296
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    4
    تشکر شده 11 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    سلام و امیدوارم هر چه زودتر حال و اوضاع زندگی تون خوب بشه
    متاسفانه یکسری از زور خانواده و از حرف مردم سریع ازدواج می کنن آخر و عاقبتش میشه زندگی سَگی و بچه هایی که دارن عذاب میکشن
    مطمئن باش پدر شما اعصاب و روانش خرابه و خودش داره شدید تر از شما زجر می کشه!!!
    بعید می دونم دیگه تو این سن اصلاح بشه و حتی دکتر بره ...
    اگر شرایط اش رو دارید یکجایی برید خونه بگیرید و تنهاش بزارید. فکر کنم اینجوری درست بشه

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2020
    شماره عضویت
    42946
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درباره ی بددهنی وعصبانیت پدرم

    سلام واقعا به نظر منم بهتره که مشورت کنین با یه مشاوره
    چون اون پدر بی دلیل توی زندگی شما و مادرتون وجود نداره و اگه تحمل ایشون برای شما سخته یعنی قطعا درس بزرگی تو دستای ایشون برای شما و مادرتون هست.






    تابلوساز

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تشخیص 64 بیت یا 32 بیت بودن ویندوز
    توسط CÆSAR در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-10-2015, 12:06 AM
  2. داشته هایت را مدیون نداشته هایت هستی
    توسط مرسانا 19 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-13-2015, 04:41 PM
  3. نظارت و مدیریت فعالیت های فرزندان HomeGuard Activity Monitor
    توسط Dr . Security در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-16-2015, 06:10 AM
  4. شدیدا پرخاشگر وعصبی شده ام
    توسط مانی در انجمن عصبانیت و پرخاشگری
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-01-2013, 11:28 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

که، از، به، تو،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد