واکنش نادرست همسر

[yas_m]

سلاااااام ، یادش بخیر سالها پیش اینجا عضو انجمن بودم و دغدغه ها و مشکلات مینوشتیم و به هم دلداری میدادیم ....

الان میبینم چقدر به مرور زمان اون مشکلات کم اهمیت شدن و ارزش ها عوض شدن و دغدغه ها جدی تر ....

غرض از مزاحمت 🙈 برادرم به تازگی به دختری علاقمند شدن که بزودی با خانواده به خواستگاری میره ، حالا از قضا اون دختر خانم خواهرزاده کسیه که سالها قبل خواستگار من بود و بقول معروف پاشنه خونمون از جا دراورد ولی رضایت ندادیم ، و چون هم محلی هستیم همه محل در جریان هستن .

حالا این موضوع از نطر من بیشتر خنده داره و میگم چه قسمتیه یروز پدرم ده ها بار بهشون جواب منفی داده با این دلیل کع در حد خانواده ما نیستن حالا پسر خودش میخواد ازون خانواده دختر بگیره .


اینا به کنار الان مشکل من اینه همسرم میگه هر مراسمی که اون آقا باشه بهت اجازه نمیدم بری و ما دوتا نیستیم 🧐🧐😤😤😤
اخه مسخره تر از اینم داریم طرف سالها پیش ازدواج کرده و دوتا بچه داره و قطعا خیلیم خوشبخته چه ربطی داره که من یا تو به خودمون بگیریم این موضوع رو ؟؟
اومدم باهاش صحبت کنم عصبانی شد و اجازه نداد کلامشو ادامه بدم

حالا میخوام کمک کنید چی بهش بگم تا این فکر غلط از ذهنش بریزه بیرون و کوفتم نکنه ازدواج داداشمو
نمیخوام بهش التماس و با عجز و ناله باشم چون خیلی مسخرست طرز فکرش
ازین به بعد هرجا دایی دختره باشه باید برا من جهنم کنه ؟؟؟

[moshaver-editor]

با سلام خدمت شما دوست عزیز
تنها شیوه موثری که برای حل اختلافات بین فردی وجود دارد همان گفتگو کرد و صحبت کردن است، البته به شیوه درست آن.
این که طرز فکر ایشان اشتباه است و یا حق انجام چنین رفتاری را دارند یا نه یک بحث است، این که این موضوع ممکن است برای ایشان تداعی کننده نگرانی ها و اضطراب هایی باشد و به هر حال افکار و احساسات ایشان هر چقدر هم که از دید شما مسخره و غیر منطقی باشد، واقعیتی است که وجود دارد بحث دیگیر است.
با سرزنش کردن و قضاوت منفی کردن و قهر کردن و بی توجهی و غر زد و توهین و یا برچسب های مختلف زدن به جایی نخواهید رسید.
بهتر است در فرصت مناسبی، با ایشان به گفتگو بپردازید البته به ایششان از قبل موضوع را اعلام کنید تا بدانند و موافق باشند و بعد دقت داشته باشید ک این گفتگو با هدف رد و نقض تمام افکار و احساسات ایشان قرار نیست باشد بلکه باید با هدف رسد به درک مشترک و بعد توافق بر سر گزینه مورد نظر هر دوی شما باشد.
بهتر است بعد از این که افکار و احساسات خودتان را در این زمینه مطرح کردید خواسته و انتظاری که از ایشان به عنوان همسرتان و از مهمترین افراد در زندگی تان دارید مطرح کنید.
و بعد متقابلا از ایشان بخواهید درباره نگرانه و دغدغه هایی که در این زمینه دارند با شما صحبت کنند و در صورت لزوم به ایشان اعلام همدلی کنید و سعی کنید با دیدت موضوع از زاویه دید ایشان، او را درک کنید تا بهتر بتوانید در این زمینه با یکدیگر به جای مقابله و جر و بحث، مشارکت و همکاری داشته باشید.
از آنجا که این موضوع با اهمیتی است و شیوه درست گفتگو و مذاکره کردن هم یک مهارت اکتسابی است که باید آموخته شود، به شما توصیه می شود در صورتی که این روند درست پیش نرفت، یعنی به جای هدایت شما به سمت حل مسال، به سمت تنش و مشکلات و ناراحتی بیشتر و جر و بحث و پرخاشگری کشیده شد آن را رها کنید و از یک متخصص در این زمینه کمک حرفه ای دریافت کنید.
بهتر است به همسرتان پیشنهاد دهید برای حل یا مدیریت این موضوع مهم به یک زوج درمانگر یا مشاور خانواده مراجعه کنید و راه کارها و راهنمایی های لازم را دریافت کنید.
چرا که این موضوع برای هردوی شما مهم و تنش زا است، چون ‌نه شما می توانید برای همیشه قید برادر و یا شرکت در مراسم ایشان را بزنید و نه ایشان حاضر می شوند با این موضوع کنار بیایند و به هر حال باید گزینه و راه حلی وجود داشته باشد.
اگر هم ایشان حاضر به همراهی شما نشدند می توانید در ابتدا خودتان به تنهایی به صورت حضوری یا غیر حضوری مراجعه کنید و راهنمایی های دقیق تر را در این زمینه دریافت کنید تا بتوانید در مسیر تحقق نیازها و خواسته هایتان اقدامات موثرتری انجام دهید.

[ravanshenas-therapy]

سلام به شما دوست عزیز
قابل درک می باشد که ماندن و فکوس بر گذشته می تواند برای شما احساسات ناخوشایندی را به دنبال داشته باشد در اول اینکه بهتر است از صحبت در مورد گذشته و اینگونه مسائل با شریک عاطفی خوداری شود چون حساسیت شریک عاطفی را به دنبال دارد و دوم اینکه در زمان فعلی بهتر است سعی نکنید که با تمرکز بر این موضوع حساسیت ایشان را بیشتر کنید و در کنار احترام به همسرتان بیان کنید که بودن او در کنارتان را به هر فردی ترجیح می دهید در کنار اینکه تا زمانی که ایشان در کنارتان باشند خطری شما را تهدید نمی کند به ایشان اعتماد به نفسی که به نظر می رسد در این حالت ممکن است دست خوش تغییر بشود را با حرفهایتان بدهید در کنار اینکه در مورد شرکت در مراسم ها نیز بهتر است از قبل با همسرتان صحبت کنید و اگر در مورد این آقا پرسیدند بیان کنید که شما اطلاعی ندارید و با بودن همسرتان توجه به این مسائل برایتان اهمیتی ندارد .
دقت کنید که اگر شما بخواهید ثابت کنید همسرتان اشتباه فکر می کنند و مداوم در مورد این موضوع صحبت کنید و یا از ایشان دلیل بخواهید و... حساسیت بیشتری از سمت ایشان ممکن است مشاهده کنید .

[yas_m]

سلام با تشکر از راهنمایی ها شما ، پس من ماوجه شدم که نباید دیدگاه ایشون رو مورد تمسخر یا بی اهمیت جلوه بدم 🤔
از طرفی ایشون اجازه صحبت در این مورد رو نمیدن و کلا عصبانی هستن که چرا برادرت عالم و آدم رو گذاشته رفته سمت این خانواده .
از لحاظ فرهنگی و شخصیتی در طبقه بالاتری قرار داریم و براشون انتخاب برادرم غیر منطقی هست و این دو تا موضوع باهم قاطی شده و باعث عصباتیتش شده .
وقتی اجازه صحبت نمیده پس هرکار کنم بیشتر حسلس میشه .
ضمن اینکه ایشون در جریانه که من به اون اقا اصلا علاقه ای نداشتم و اصلا در حد خودم نمیدونستم ایشون رو و چرا الان باید بودنمون تو یه جمع برای من حساسیت زا باشه از نظرشون ؟؟؟

از طرفی برادرم در این مورد با اون دختر خانوم صحبت کردن و ایشون گفتن این قضیه برای سالها پیشه و همه فراموش کردن .

البته این هم بگم که این آقا روز ازدواجش و ارایشگاه و مراسماتش رو با روز و مراسمات من هماهنگ کرد ولی چون اونموقع همسرم هدفش ازدواج با من بود واکنش منفی به این موضوع نشون نداد ولی احتمالا الان براش تداعی میشه دوباره .


حالا الان من نمیدونم چکار کنم چون نمیزاره باهاش صحبت کنم میگم بنظرتون بهتر نیست از پدرم در این مورد کمک بگیرم تا باهاش صحبت کنه ؟؟؟

[Experience]

سلام با تشکر از راهنمایی ها شما ، پس من ماوجه شدم که نباید دیدگاه ایشون رو مورد تمسخر یا بی اهمیت جلوه بدم ������
از طرفی ایشون اجازه صحبت در این مورد رو نمیدن و کلا عصبانی هستن که چرا برادرت عالم و آدم رو گذاشته رفته سمت این خانواده .
از لحاظ فرهنگی و شخصیتی در طبقه بالاتری قرار داریم و براشون انتخاب برادرم غیر منطقی هست و این دو تا موضوع باهم قاطی شده و باعث عصباتیتش شده .
وقتی اجازه صحبت نمیده پس هرکار کنم بیشتر حسلس میشه .
ضمن اینکه ایشون در جریانه که من به اون اقا اصلا علاقه ای نداشتم و اصلا در حد خودم نمیدونستم ایشون رو و چرا الان باید بودنمون تو یه جمع برای من حساسیت زا باشه از نظرشون ؟؟؟

از طرفی برادرم در این مورد با اون دختر خانوم صحبت کردن و ایشون گفتن این قضیه برای سالها پیشه و همه فراموش کردن .

البته این هم بگم که این آقا روز ازدواجش و ارایشگاه و مراسماتش رو با روز و مراسمات من هماهنگ کرد ولی چون اونموقع همسرم هدفش ازدواج با من بود واکنش منفی به این موضوع نشون نداد ولی احتمالا الان براش تداعی میشه دوباره .


حالا الان من نمیدونم چکار کنم چون نمیزاره باهاش صحبت کنم میگم بنظرتون بهتر نیست از پدرم در این مورد کمک بگیرم تا باهاش صحبت کنه ؟؟؟

سلام

در موردش صحبت نکنید کم کم به با گذشت کمی زمان همه چی نرمال میشه.

صحبت نیاز نیست.

بعضی چیزا رو باید از رو گذشت و جدی نگرفت.

[Experience]

سلام با تشکر از راهنمایی ها شما ، پس من ماوجه شدم که نباید دیدگاه ایشون رو مورد تمسخر یا بی اهمیت جلوه بدم ������
از طرفی ایشون اجازه صحبت در این مورد رو نمیدن و کلا عصبانی هستن که چرا برادرت عالم و آدم رو گذاشته رفته سمت این خانواده .
از لحاظ فرهنگی و شخصیتی در طبقه بالاتری قرار داریم و براشون انتخاب برادرم غیر منطقی هست و این دو تا موضوع باهم قاطی شده و باعث عصباتیتش شده .
وقتی اجازه صحبت نمیده پس هرکار کنم بیشتر حسلس میشه .
ضمن اینکه ایشون در جریانه که من به اون اقا اصلا علاقه ای نداشتم و اصلا در حد خودم نمیدونستم ایشون رو و چرا الان باید بودنمون تو یه جمع برای من حساسیت زا باشه از نظرشون ؟؟؟

از طرفی برادرم در این مورد با اون دختر خانوم صحبت کردن و ایشون گفتن این قضیه برای سالها پیشه و همه فراموش کردن .

البته این هم بگم که این آقا روز ازدواجش و ارایشگاه و مراسماتش رو با روز و مراسمات من هماهنگ کرد ولی چون اونموقع همسرم هدفش ازدواج با من بود واکنش منفی به این موضوع نشون نداد ولی احتمالا الان براش تداعی میشه دوباره .


حالا الان من نمیدونم چکار کنم چون نمیزاره باهاش صحبت کنم میگم بنظرتون بهتر نیست از پدرم در این مورد کمک بگیرم تا باهاش صحبت کنه ؟؟؟

سلام

در موردش صحبت نکنید کم کم با گذشت کمی زمان همه چی نرمال میشه.

صحبت نیاز نیست.

بعضی چیزا رو باید از رو گذشت و جدی نگرفت.

[yas_m]

سلام ممنون از شما بله فعلا من اصلا بحثشو باز نکردم و باهاش صحبت نکردم فقط خدا کنه وقتی پای مراسم و اینا رسید داستان در نیاره

[yas_m]

....

[yas_m]

سلام ممنون میشم این پست رو پاک کنید ، خداروشکر مشکل رفع شد