اختلال يادگيري خاص

از اصطلاح "اختلال يادگيري خاص" (specific learning disorder) براي پوشش دادن اختلالاتي استفاده مي شود كه هركدام يكي از عملكرد هاي افراد در آزمون هاي استاندارد شده را تحت تاثير قرار مي دهد، مثل خواندن، نوشتن، و رياضيات.

دانش آموزان مبتلا به اين ناتواني ها بسيار كمتر از سن و سطح هوشي آنها انتظار مي رود موفق شوند.

افراد مبتلا به اختلالات يادگيري، در تنظيم اطلاعات، ادراك ديداري و شنيداري، حافظه و توجه نقص دارند.

دانش آموزان مبتلا به اين ناتواني ها بدون كمك هاي ويژه، معمولا ضعيف عمل مي كنند، دوستان و اعضاي خانواده آنها را ناتوان مي دانند و در نتيجه عزت نفس و انگيزه ي آنها بسيار پايين است.

همچنين ترك تحصيل در اين كودكان بيشتر است و اين افراد در عملكرد شغلي و تحصيلي خود نيز دچار مشكل مي شوند.

(گنجي، مهدي(١٣٩٣). آسيب شناسي رواني DSM-5. تهران: انتشارات ساوالان.


تفاوت_اختلال_يادگيري_خاص_در _DSM_5_با_DSM_IV

در DSM-IV تعدادي از اختلالات يادگيري خاص به رسميت شناخته مي شد، از جمله اختلال خواندن ، اختلال نوشتن، اختلال رياضي، اختلال زبان، اختلال فونولوژيك، و لكنت زبان.

اما DSM-5 تلاش كرده است كه بعضي طبقه بندي ها را عمومي تر كند تا بتواند جنبه هاي مختلف و متنوع اختلالات را طوري پوشش بدهد كه در شروع آنها در كودكي تاكيد شده باشد، و اين اختلالات از اختلالات مرتبط با ساير اختلالات(مثلا، اختلال طيف اوتيسم) تفكيك شوند.
به اين ترتيب، اختلال يادگيري به اختلال يادگيري خاص تغيير نام و ماهيت داده، و اختلال "خواندن"، "نوشتن" و "رياضي" ، كه هريك قبلا يك اختلال "مستقل" و مجزا محسوب مي شد اكنون به عنوان يك اسپسيفاير در اختلال يادگيري خاص گنجانده شده است.

يعني از اين به بعد اختلالي به نام اختلال خواندن، اختلال نوشتن، و اختلال رياضي "نخواهيم داشت".

مثلا از اين به بعد روانپزشكان يا روانشناسان باليني نخواهند گفت كه اين كودك به اختلال خواندن(ديسلكسيا) مبتلاست، در عوض خواهند گفت كه به اختلال يادگيري خاص با اسپسيفاير ديسلكسيا مبتلاست.

منبع: کانال آموزش و درمان اختلالات یادگیری