نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: از خانوادم متنفرم

2083
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45472
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    از خانوادم متنفرم

    سلام من پرنیانم 17 سالمه نمیگم کسی هس ک مشکل نداشته باشه تو زندگیش نه همه مشکل دارن ولی مشکلات من یکم زیادتره تو این 17 سال یکبارنشده ک خودم بخوام واسه خودم تصمیم بگیرم از انتخاب غذاورنگ لاک بگیرین تا انتخاب رشته و چیزای دیگه خانوادم یه جوررفتارمیکنن انگار همه چیزابه انتخاب خودم هست و راضیم درصورتی ک همه چیو اوناانتخاب میکنن من حتی نتونستم یک بارتنهایی با دوستام بیرون و این واقعا داره اذیتم میکنه هرچی بزگترمیشم محدودترهرکاری ک فکرشو کنین انجام دادم ولی هیچ فایده ای نداشت منم ادمم دل دارم نیازدارم بعضی وقتا تنها باشم بعضی از روزامو با دوستام باشم ولی خب هروقت کوچیکترین اعتراضی هم میکنم میگن جامعه خوب نیس وقتی میتونی با مامانت بری بیرون چرا دوستات پدرو مادر من هردو تحصیل کرده و ازاساتید دانشگاه هستن زیاد با همسن و سالای من درارتباط اند و بهترباید مارو بشناسن و درک کنن ولی متاسفانه اینجورنیس واقعا خسته شدم بخاطر کارپدرو مادرم توی شهری زندگی میکنیم که با هیچکدوم از اقوامم رفت و امد نداریم بخاطر کارپدرومادرم و مشغله هایی که دارن سالی یک بارم بیرون نمیریم و من حتی خودم اجازه بیرون رفتن ندارم و این خیلییی اذیتم میکنه افسرده شدم همسن و سالای من الان درحال تست زدن و کتاب خوندنن واسه کنکور منم باید عین یه مرده متحرک زل بزنم به درو دیوار اتاق ن هدفی نه انگیزه ای هیچی شما بگین من چیکارکنم با این خونوادم بچه اولم هستم سخت گیریاشون واقعا بیش ازحده و من نمیتونم تحمل کنم

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : از خانوادم متنفرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parniian.m نمایش پست ها
    سلام من پرنیانم 17 سالمه نمیگم کسی هس ک مشکل نداشته باشه تو زندگیش نه همه مشکل دارن ولی مشکلات من یکم زیادتره تو این 17 سال یکبارنشده ک خودم بخوام واسه خودم تصمیم بگیرم از انتخاب غذاورنگ لاک بگیرین تا انتخاب رشته و چیزای دیگه خانوادم یه جوررفتارمیکنن انگار همه چیزابه انتخاب خودم هست و راضیم درصورتی ک همه چیو اوناانتخاب میکنن من حتی نتونستم یک بارتنهایی با دوستام بیرون و این واقعا داره اذیتم میکنه هرچی بزگترمیشم محدودترهرکاری ک فکرشو کنین انجام دادم ولی هیچ فایده ای نداشت منم ادمم دل دارم نیازدارم بعضی وقتا تنها باشم بعضی از روزامو با دوستام باشم ولی خب هروقت کوچیکترین اعتراضی هم میکنم میگن جامعه خوب نیس وقتی میتونی با مامانت بری بیرون چرا دوستات پدرو مادر من هردو تحصیل کرده و ازاساتید دانشگاه هستن زیاد با همسن و سالای من درارتباط اند و بهترباید مارو بشناسن و درک کنن ولی متاسفانه اینجورنیس واقعا خسته شدم بخاطر کارپدرو مادرم توی شهری زندگی میکنیم که با هیچکدوم از اقوامم رفت و امد نداریم بخاطر کارپدرومادرم و مشغله هایی که دارن سالی یک بارم بیرون نمیریم و من حتی خودم اجازه بیرون رفتن ندارم و این خیلییی اذیتم میکنه افسرده شدم همسن و سالای من الان درحال تست زدن و کتاب خوندنن واسه کنکور منم باید عین یه مرده متحرک زل بزنم به درو دیوار اتاق ن هدفی نه انگیزه ای هیچی شما بگین من چیکارکنم با این خونوادم بچه اولم هستم سخت گیریاشون واقعا بیش ازحده و من نمیتونم تحمل کنم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست عزیز
    با توجه به شرایطی که عنوان کردید احساس ناکامی و ناامیدی شما کاملا قابل درک هست . به نظر میاد از اینکه نمیتونید کاری که تمایل شما هست رو انجام بدین بسیار ناراحت و آزرده خاطر هستین و احساسات ناخوشایند شما در این زمینه کاملا قابل درک هست
    اما این یک واقعیت هست که گاهی رفتاری از سوی دیگران و حتی والدین میبینید که بر خلاف میل شما و براتون ناراحت کننده هستش . نیاز به آزادی و استقلال رای یکی از نیازهای اساسی در تمام انسانها هست و اتفاقا در سنین نوجوانی بیشتر از قبل پررنگ شده و به چشم میاد .
    از سوی دیگر پدر و مادرها که مسئولیت فرزندان هاشون رو بر عهده دارن بسیار نگران هستن و از هر طریقی که فکر کنند درست هست قصد دارن از فرزند هاشون مراقبت و محافظت کنند.
    غافل از اینکه گاهی بعضی از این رفتارها اگر درست توضیح داده نشه و نیازهای اساسی فرزند هاشون در آن لحاظ نشه میتونه باعث تخریب روابط بین اونها و فرزند هاشون بشه.
    در این شرایطی هر دو به نوعی حق دارند با این تفاوت که والدین مسئولیت هم بر عهده شون هست.
    اما هرکسی خودش مسئول تلاش برای نیازها و خواسته هاش هست
    بنابراین شما هم با درک کردن شرایط و دغدغه ها و نگرانی های پدر و مادرتون تنها راهی که دارید گفتگو و جلب توافق و اعتماد اونهاست
    پدر و مادرها مدتی زمان لازم دارن تا متوجه بشن فرزند هاشون بزرگ شدن
    حالا شما فکر کنین ببینید برای جلب اعتماد و حمایت پدر و مادرتون تا زمان فعلی چیکار کردین ؟
    آیا موثر بوده ؟
    دیگه چه اقداماتی میتونین انجام بدید ؟
    آیا در مقابل مخالفت ایشون دست به پرخاشگری و یا قهر کردن می زنید یا سعی می کنید با درک شرایط اونها و توسط ادراک و برداشت خودتون و خواسته هاتون با صحبت بدون پرخاشگری، و با در نظر گرفتن نگرانی والدین خواسته هات رو پیگیری کنی و از اونها بخواین شما رو هم درک کنن و تصمیمی بگیری که در نهایت تا حدی رضایت هر دوی شما رو در پی داشته باشه؟
    به اینکه چطور چنین گفتگویی داشته باشی و چطور و تحت چه شرایطی به توافق برسین و در این زمینه چه کارهایی از شما ساخته هست فکر کنین و حتما به نتایجی میرسی که قابل تامل هستند .
    در این مسیر میتونید برای دریافت راهنمایی هایی دقیقتر ازمشاوره فردی حضوری / غیر حضوری میتونید بهره مند بشین
    ویرایش توسط Saltanat : 10-17-2020 در ساعت 05:53 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد