نمایش نتایج: از 1 به 20 از 20

موضوع: 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

1968
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    سلام 24 سالمه چندسال پیش ترم اول دانشگاه ک بودم مامانم فهمید دوست پسر دارم و نزاشتن دانشگاه برم دیگه گوشیمم ازم گرفتن حدودا 1سال و نیم گوشی نداشتم و با هیچکس هم درارتباط نبودم الان نزدیک 2 ساله کمن گوشی بهم دادن ولی هیج جا اجازه ندارم برم انگار یه زندونی باهام رفتار میکنن این روزا یه دختر 16_17 ساله خودش هرجا دلش بخواد میره فوقش 8 باید خونه باشه ولی منهنوز اجازه ندارم تا سر کوچه تنها برم من تا یاد دارم هرکاری خواستم بکنم بهم گفتن بزار وقتی شوهر کردی هرچی گفتم گفتن بزار وقتی شوهر کردی الانم برا بیرون رفتنم میگن بزار وقتی شوهر کردی تنها هرجا خواسی برو بخدا دیگه خسته شدم و متاسفانه هیچ خواستگاری هم ندارم از لحاظ ظاهری هم مشکلی ندارم ولی نمیدونم چرا. درکل جواب همه خواسته هام چندساله شده وقتی ک شوهر کردی
    واقعا موندم چیکار کنم افسرده شدم راه چاره هم ندارم...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46137
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    9
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    سلام
    تک‌ فرزندید!؟ دوستی و یا از اقوام کسی رو ندارید که خانواده بهش اعتماد داشته باشن و اجازه بدن که باهاشون بیرون و یا کلاس برید؟!

  3. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    سلام. متاسفانه برخی والدین از روی دلسوزی کارهایی میکنند که به فرزند خود اسیب های شدیدی وارد میکنند و علاوه بر این با گفتن جملاتی همچون بعد از ازدواج هر کاری دلت خواست انجام بده. فرزند را راهی وادی ازدواج ناخواسته و یک ازدواج نابودگر میکنند.
    پدر و مادر در سن شما باید مشاور فرزنداشان باشند و فقط مشورت بدهند نه اینکه صاحب او باشند و فرزند را استثمار کنند.
    حال شما قابل درک است ولی شما هم تازمانی که مستقل نشوید و از نظر مالی سرکار نروید همین مشکل را خواهی داشت و در واقع مشکل از والدین است نه شما.
    حال پیشنهاد بنده به شما این است
    1.سعی کنی حواشی و مبارزه را کنار گذاشته و هنگامی که جو خانواده ارام است در مورد ازادی بیشتر و احترام به عقاید خود صحبت کنید و نگذارید بحث به دعوا یا قهر بکشد و تا بحث به انجا کشید.. کنار بکشید...
    2.سعی کنید از یک فرد بی طرف یا مشاور کمک بخواهید تا با واادین شما صحبت کنند
    3. به فکر کسب درآمد و استقلال مالی باشید
    4هرگز و هرگز بخاطر کسب ازادی و رهایی ازدواج ناخواسته نکنید و اشتباه عاشق نشوید در صورتی که می‌خواهید بیشتر بدانید پیام بدید تا راهنماییتان کنم
    @_eli

  4. کاربران زیر از MohsenPSY بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    سلام 24 سالمه چندسال پیش ترم اول دانشگاه ک بودم مامانم فهمید دوست پسر دارم و نزاشتن دانشگاه برم دیگه گوشیمم ازم گرفتن حدودا 1سال و نیم گوشی نداشتم و با هیچکس هم درارتباط نبودم الان نزدیک 2 ساله کمن گوشی بهم دادن ولی هیج جا اجازه ندارم برم انگار یه زندونی باهام رفتار میکنن این روزا یه دختر 16_17 ساله خودش هرجا دلش بخواد میره فوقش 8 باید خونه باشه ولی منهنوز اجازه ندارم تا سر کوچه تنها برم من تا یاد دارم هرکاری خواستم بکنم بهم گفتن بزار وقتی شوهر کردی هرچی گفتم گفتن بزار وقتی شوهر کردی الانم برا بیرون رفتنم میگن بزار وقتی شوهر کردی تنها هرجا خواسی برو بخدا دیگه خسته شدم و متاسفانه هیچ خواستگاری هم ندارم از لحاظ ظاهری هم مشکلی ندارم ولی نمیدونم چرا. درکل جواب همه خواسته هام چندساله شده وقتی ک شوهر کردی
    واقعا موندم چیکار کنم افسرده شدم راه چاره هم ندارم...
    در مرحله اول هم اعتماد سازی کنید تا اجازه تحصیل مجدد به شما بدهند. این امر خیلی خیلی مهمه.

  6. کاربران زیر از MohsenPSY بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    سلام به شما دوست عزیز
    قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است و امکان موفقیت شما را کاهش داده است اما به نظر می رسد که پدر و مادر شما از مسیر نادرستی دارند به این نگرانی های خود برای شما و آیندیتان پاسخ می دهد و این میزان از کنترل کردن نه تنها کمک کننده نیست حتی می تواند آسیب زا باشد در این مسیر نیاز است که شما و مادرتان به روانشناس مراجعه کنید نیاز است که بتوانید در مسیر تعاملی بهتری به این احساسات پاسخ بدهید مسیری که جلوی رشد فردی شما را نگیرد در کنار اینکه شما نیز بر اساس هنجارهای خانوادگی خود پیش بروید تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید .
    در این مسیر میزان خواستگارهای شما کمتر می باشد چون شما در جمعی و محیط اجتماعی حضور ندارید که فردی شما را ملاقت کند و امکان تعامل وجود ندارد وقتی که دامنه روابط شما محدود به روابط خانوادگی شده است نهایت خواستگارهای های شما نیز اعضای خانواده می باشند در صورتی که در حضور در جمع های اجتماعی این امکان برای آشنایی با افراد برای شما بیشتر می شود .
    بهتر است در احترام با مادرتان صحبت کنید و بیان کنید که نگرانی آنها را درک می کنید اما می خواهید که ایشان نیز به احساسات و نیازهای شما پاسخ بدهند تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید در این مسیر بهتر است به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشید تا بتوانیم شرایط شما و خانوادیتان را ارزیابی دقیق کنیم و کمک کنیم تا بتوانید در مسیر تعاملی بهتر با خانواده پیش بروید و در این مسیر خانواده درمانی به شما کمک زیادی می تواند بکند.

  8. 2 کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ravanshenas-therapy نمایش پست ها
    سلام به شما دوست عزیز
    قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است و امکان موفقیت شما را کاهش داده است اما به نظر می رسد که پدر و مادر شما از مسیر نادرستی دارند به این نگرانی های خود برای شما و آیندیتان پاسخ می دهد و این میزان از کنترل کردن نه تنها کمک کننده نیست حتی می تواند آسیب زا باشد در این مسیر نیاز است که شما و مادرتان به روانشناس مراجعه کنید نیاز است که بتوانید در مسیر تعاملی بهتری به این احساسات پاسخ بدهید مسیری که جلوی رشد فردی شما را نگیرد در کنار اینکه شما نیز بر اساس هنجارهای خانوادگی خود پیش بروید تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید .
    در این مسیر میزان خواستگارهای شما کمتر می باشد چون شما در جمعی و محیط اجتماعی حضور ندارید که فردی شما را ملاقت کند و امکان تعامل وجود ندارد وقتی که دامنه روابط شما محدود به روابط خانوادگی شده است نهایت خواستگارهای های شما نیز اعضای خانواده می باشند در صورتی که در حضور در جمع های اجتماعی این امکان برای آشنایی با افراد برای شما بیشتر می شود .
    بهتر است در احترام با مادرتان صحبت کنید و بیان کنید که نگرانی آنها را درک می کنید اما می خواهید که ایشان نیز به احساسات و نیازهای شما پاسخ بدهند تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید در این مسیر بهتر است به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشید تا بتوانیم شرایط شما و خانوادیتان را ارزیابی دقیق کنیم و کمک کنیم تا بتوانید در مسیر تعاملی بهتر با خانواده پیش بروید و در این مسیر خانواده درمانی به شما کمک زیادی می تواند بکند.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Fadik نمایش پست ها
    سلام
    تک‌ فرزندید!؟ دوستی و یا از اقوام کسی رو ندارید که خانواده بهش اعتماد داشته باشن و اجازه بدن که باهاشون بیرون و یا کلاس برید؟!
    نه یه خواهر بزرگ تر دارم همه چی برا اون ازاد بوده و تو سن 20 سالگی هم با انتخاب خودش نامزدی کرد منتها همه محدودیت هایی ک حتی مامانمم نخواد بگیره خواهرم اضافه میکنه...

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ravanshenas-therapy نمایش پست ها
    سلام به شما دوست عزیز
    قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است و امکان موفقیت شما را کاهش داده است اما به نظر می رسد که پدر و مادر شما از مسیر نادرستی دارند به این نگرانی های خود برای شما و آیندیتان پاسخ می دهد و این میزان از کنترل کردن نه تنها کمک کننده نیست حتی می تواند آسیب زا باشد در این مسیر نیاز است که شما و مادرتان به روانشناس مراجعه کنید نیاز است که بتوانید در مسیر تعاملی بهتری به این احساسات پاسخ بدهید مسیری که جلوی رشد فردی شما را نگیرد در کنار اینکه شما نیز بر اساس هنجارهای خانوادگی خود پیش بروید تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید .
    در این مسیر میزان خواستگارهای شما کمتر می باشد چون شما در جمعی و محیط اجتماعی حضور ندارید که فردی شما را ملاقت کند و امکان تعامل وجود ندارد وقتی که دامنه روابط شما محدود به روابط خانوادگی شده است نهایت خواستگارهای های شما نیز اعضای خانواده می باشند در صورتی که در حضور در جمع های اجتماعی این امکان برای آشنایی با افراد برای شما بیشتر می شود .
    بهتر است در احترام با مادرتان صحبت کنید و بیان کنید که نگرانی آنها را درک می کنید اما می خواهید که ایشان نیز به احساسات و نیازهای شما پاسخ بدهند تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید در این مسیر بهتر است به صورت حضوری به روانشناس مراجعه داشته باشید تا بتوانیم شرایط شما و خانوادیتان را ارزیابی دقیق کنیم و کمک کنیم تا بتوانید در مسیر تعاملی بهتر با خانواده پیش بروید و در این مسیر خانواده درمانی به شما کمک زیادی می تواند بکند.
    یه بار گفتم میخوام برم مشاوره نوبت بگیرم گفت برا چی مگه تو چیت تو زندگی کمه مشاور برا درس میرن یا ازدواج من خودم از هرمشاوری بهترم چون دارم باهات زندگی میکنم لازم نکرده بری... واقعا نمیدونم چه کار کنم تا حرف هم میزنم میگن تو خودت مشکل داری همه هم از راه بدر میکنی تو ذاتت خرابه...

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط MohsenPSY نمایش پست ها
    در مرحله اول هم اعتماد سازی کنید تا اجازه تحصیل مجدد به شما بدهند. این امر خیلی خیلی مهمه.
    واقعا تصمیم گرفتم ک بشینم بخونم تا سال اینده کنکور ببینم چی میشه ولی بهم میگن تو مگه میتونی درسم بخونی.... اخه واقعا تا بخوامم درس بخونم مامانم میگه بلند شو منو ببر فلان جا کار دارم چون رانندگی میکنم تا بگمم نه قهر میکنه وعوا راه میندازه منم یه ادمی هستم ک سریع عذاب وجدان میگیرم جوری ک میگم اره تقصیر خودمه چرا بهش گفتم نه و میبرمش بیرون تا بیام خونه خب واقعا خستمه و میگه خب الان ک اومدی خونه برو بخون میگم خستمه الان میگه خب دیگه دیدی نمیتونی درس بخونی کسی ک بخواد بخونه تو هر شرایطی میخونه.....

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط MohsenPSY نمایش پست ها
    سلام. متاسفانه برخی والدین از روی دلسوزی کارهایی میکنند که به فرزند خود اسیب های شدیدی وارد میکنند و علاوه بر این با گفتن جملاتی همچون بعد از ازدواج هر کاری دلت خواست انجام بده. فرزند را راهی وادی ازدواج ناخواسته و یک ازدواج نابودگر میکنند.
    پدر و مادر در سن شما باید مشاور فرزنداشان باشند و فقط مشورت بدهند نه اینکه صاحب او باشند و فرزند را استثمار کنند.
    حال شما قابل درک است ولی شما هم تازمانی که مستقل نشوید و از نظر مالی سرکار نروید همین مشکل را خواهی داشت و در واقع مشکل از والدین است نه شما.
    حال پیشنهاد بنده به شما این است
    1.سعی کنی حواشی و مبارزه را کنار گذاشته و هنگامی که جو خانواده ارام است در مورد ازادی بیشتر و احترام به عقاید خود صحبت کنید و نگذارید بحث به دعوا یا قهر بکشد و تا بحث به انجا کشید.. کنار بکشید...
    2.سعی کنید از یک فرد بی طرف یا مشاور کمک بخواهید تا با واادین شما صحبت کنند
    3. به فکر کسب درآمد و استقلال مالی باشید
    4هرگز و هرگز بخاطر کسب ازادی و رهایی ازدواج ناخواسته نکنید و اشتباه عاشق نشوید در صورتی که می‌خواهید بیشتر بدانید پیام بدید تا راهنماییتان کنم
    @_eli
    پدرم اجازه کار کردن نمیده... خودشم راننده تاکسیه و انچنان درامدی نداره...
    یکی از دوستای خودش پیش خونمون دفترخدمات ارتباطی داشت با کلی حرف زدن راضی شد بره بهش بگه ک دخترم بیاد پیشتون بعد ک اون گفته بود باشه بیاد اومد بهم گفت میخوای بری سر کار براچی؟ اگه رفتی سر کار برات خواستگار نمیاد دیگه... به حدی با حرفش خرد شدم نتونستم هیچ کاری کنم......

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46261
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    30
    تشکر شده 32 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    4

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    سلام 24 سالمه چندسال پیش ترم اول دانشگاه ک بودم مامانم فهمید دوست پسر دارم و نزاشتن دانشگاه برم دیگه گوشیمم ازم گرفتن حدودا 1سال و نیم گوشی نداشتم و با هیچکس هم درارتباط نبودم الان نزدیک 2 ساله کمن گوشی بهم دادن ولی هیج جا اجازه ندارم برم انگار یه زندونی باهام رفتار میکنن این روزا یه دختر 16_17 ساله خودش هرجا دلش بخواد میره فوقش 8 باید خونه باشه ولی منهنوز اجازه ندارم تا سر کوچه تنها برم من تا یاد دارم هرکاری خواستم بکنم بهم گفتن بزار وقتی شوهر کردی هرچی گفتم گفتن بزار وقتی شوهر کردی الانم برا بیرون رفتنم میگن بزار وقتی شوهر کردی تنها هرجا خواسی برو بخدا دیگه خسته شدم و متاسفانه هیچ خواستگاری هم ندارم از لحاظ ظاهری هم مشکلی ندارم ولی نمیدونم چرا. درکل جواب همه خواسته هام چندساله شده وقتی ک شوهر کردی
    واقعا موندم چیکار کنم افسرده شدم راه چاره هم ندارم...
    آییی.خب مشکلش چیه تنهایی نرید.
    با یکی از اعضای خونوادتون که باهاش راحتین میتونین بیرون برید.
    از وقتی یادمه مامانم با جنگ و دعوا و بزور منو تنهایی میفرسته برم.
    علاقه ندارم بدون مامانم جایی برم:/
    درکتون میکنم.
    ولی هرچی بیشتر بهش فکر کنید بیشتر اذیت میشید.
    خونوادتون اینطوری ارامش دارن و احساس میکنن که امنیت دارین.
    ویرایش توسط Monii : 02-10-2021 در ساعت 11:45 AM

  14. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    پدرم اجازه کار کردن نمیده... خودشم کنم......
    الی خانم احساس شما قابل درکه. پدر شما متاسفانه درک درستی از فعالیت یک خانم در اجتماع نداره و به این درک نرسیده که یک خانم 24 ساله حق داره در یک محیط مناسب کار کار کنه و برای زندگی خودش تصمیم بگیره.
    فقط و فقط
    دقت کنید هرگز به زور و یا برای رهایی از این ازدواج نکنید
    ازدواج باید بر اساس شناخت باشد و شما یا با مردی شبیه پدرتون یا با فردی با شخصیت متضاد او ازدواج میکنید پس در انتخاب همسر دقت کنید در دام نیوفتید.

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Monii نمایش پست ها
    آییی.خب مشکلش چیه تنهایی نرید.
    با یکی از اعضای خونوادتون که باهاش راحتین میتونین بیرون برید.
    از وقتی یادمه مامانم با جنگ و دعوا و بزور منو تنهایی میفرسته برم.
    علاقه ندارم بدون مامانم جایی برم:/
    درکتون میکنم.
    ولی هرچی بیشتر بهش فکر کنید بیشتر اذیت میشید.
    خونوادتون اینطوری ارامش دارن و احساس میکنن که امنیت دارین.
    فکر نکردن بهش کار همیشه هس فقط بعضی وقتا یهو ادم از بس خودشو زده به بیخیالی دیگه کم میاره

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط MohsenPSY نمایش پست ها
    الی خانم احساس شما قابل درکه. پدر شما متاسفانه درک درستی از فعالیت یک خانم در اجتماع نداره و به این درک نرسیده که یک خانم 24 ساله حق داره در یک محیط مناسب کار کار کنه و برای زندگی خودش تصمیم بگیره.
    فقط و فقط
    دقت کنید هرگز به زور و یا برای رهایی از این ازدواج نکنید
    ازدواج باید بر اساس شناخت باشد و شما یا با مردی شبیه پدرتون یا با فردی با شخصیت متضاد او ازدواج میکنید پس در انتخاب همسر دقت کنید در دام نیوفتید.
    اره همه تلاشم همینه ک یکی مثل بابام نباشه
    واقعا ب ام سواله کسیم هست ک شرایطی مثل من داشته باشه یا فقط من اینجوری هستم...

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46261
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    30
    تشکر شده 32 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    4

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    اره همه تلاشم همینه ک یکی مثل بابام نباشه
    واقعا ب ام سواله کسیم هست ک شرایطی مثل من داشته باشه یا فقط من اینجوری هستم... ������
    مطمعن باشین تعداد دخترایی که مثل شما و حتی خیلی بدتر از اوضاع شما هستن بیشتر از اندازه اییه که فکر میکنید.
    من شخصا افرادی رو میشناسم که حتی با وجود اینکه تدریسا و درس خوندن مجازی شده خونوادشون بهشون اعتماد نمیکنن و براشون تلفن هوشمند تهیه نمیکنن.متاسفانه با اینکه دانش آموزای نمونه ایی بودن مجبور به ترک تحصیل شدن.
    هیچوقت از اینکه همچین خونواده ایی دارین ناراحت نشین.
    درسته خونوادتون بی رحمانه شمارو محدود کردن.
    ولی دلیلش این نیست که شمارو دوست ندارن.
    کاملا بلعکس،اونا به حدی شمارو دوست دارن که نمیخوان حتی از هزار کیلومتری مشکلات عبور کنید.
    چه زیادن کسایی که بزرگترین ضربه هارو از آزادی و بی خیالی یا اعتماد زیاد از حد خونوادشون خوردن.
    قدر خونوادتونو بدونید.
    همه مثل شما خوش شانس نیستن.

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46261
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    30
    تشکر شده 32 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    4

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    فکر نکردن بهش کار همیشه هس فقط بعضی وقتا یهو ادم از بس خودشو زده به بیخیالی دیگه کم میاره
    کاملا درکتون میکنم.

  19. 2 کاربران زیر از Monii بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Monii نمایش پست ها
    مطمعن باشین تعداد دخترایی که مثل شما و حتی خیلی بدتر از اوضاع شما هستن بیشتر از اندازه اییه که فکر میکنید.
    من شخصا افرادی رو میشناسم که حتی با وجود اینکه تدریسا و درس خوندن مجازی شده خونوادشون بهشون اعتماد نمیکنن و براشون تلفن هوشمند تهیه نمیکنن.متاسفانه با اینکه دانش آموزای نمونه ایی بودن مجبور به ترک تحصیل شدن.
    هیچوقت از اینکه همچین خونواده ایی دارین ناراحت نشین.
    درسته خونوادتون بی رحمانه شمارو محدود کردن.
    ولی دلیلش این نیست که شمارو دوست ندارن.
    کاملا بلعکس،اونا به حدی شمارو دوست دارن که نمیخوان حتی از هزار کیلومتری مشکلات عبور کنید.
    چه زیادن کسایی که بزرگترین ضربه هارو از آزادی و بی خیالی یا اعتماد زیاد از حد خونوادشون خوردن.
    قدر خونوادتونو بدونید.
    همه مثل شما خوش شانس نیستن. ������
    نمیدونم شاید اینجوریه ک شما میگید
    ولی من بلاخره یه راهی پیدا میکنم و متوجهشون میکنم ک اشتباه میکردن البته با راه درست..

  21. کاربران زیر از eli_ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46256
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    15
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    سلام 24 سالمه چندسال پیش ترم اول دانشگاه ک بودم مامانم فهمید دوست پسر دارم و نزاشتن دانشگاه برم دیگه گوشیمم ازم گرفتن حدودا 1سال و نیم گوشی نداشتم و با هیچکس هم درارتباط نبودم الان نزدیک 2 ساله کمن گوشی بهم دادن ولی هیج جا اجازه ندارم برم انگار یه زندونی باهام رفتار میکنن این روزا یه دختر 16_17 ساله خودش هرجا دلش بخواد میره فوقش 8 باید خونه باشه ولی منهنوز اجازه ندارم تا سر کوچه تنها برم من تا یاد دارم هرکاری خواستم بکنم بهم گفتن بزار وقتی شوهر کردی هرچی گفتم گفتن بزار وقتی شوهر کردی الانم برا بیرون رفتنم میگن بزار وقتی شوهر کردی تنها هرجا خواسی برو بخدا دیگه خسته شدم و متاسفانه هیچ خواستگاری هم ندارم از لحاظ ظاهری هم مشکلی ندارم ولی نمیدونم چرا. درکل جواب همه خواسته هام چندساله شده وقتی ک شوهر کردی
    واقعا موندم چیکار کنم افسرده شدم راه چاره هم ندارم...
    چه رشته ای میخوندی؟
    دانشگاه میخواستی چی بخونی؟
    چی بلدی؟
    کاری هم بوده یکی دو روز حداقل انجام داده باشی؟
    سلام

  23. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46100
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط کاربر۷۷۷ نمایش پست ها
    چه رشته ای میخوندی؟
    دانشگاه میخواستی چی بخونی؟
    چی بلدی؟
    کاری هم بوده یکی دو روز حداقل انجام داده باشی؟
    سلام
    سلام دبیرستان تجربی بودم ولی دانشگاه رفتم عکاسی چون عاشق رشته عکاسی بودم..
    منبت... دف.. ایناهم بلدم

  24. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46256
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    15
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli_ نمایش پست ها
    سلام دبیرستان تجربی بودم ولی دانشگاه رفتم عکاسی چون عاشق رشته عکاسی بودم..
    منبت... دف.. ایناهم بلدم
    کارای دورکاری هست مثل مرکز تماس شرکتایی مثل اسنپ و کارگزاری های بورس که البته کامیوتر یا لبتاب میخواد
    پول که دستت بیاد میتونی دانشگاه هم یواشکی ثبت نام کنی و تو خونه بخونی مدرکتو بگیری
    خانواده برای ورودت به کار یا دانشگاه میتونن بگن نه
    ولی وقتی بفهمن واردش شدی و داری کار میکنی یا دانشگاه میری دیگه نمیتونن کاری کنن
    یکی دو روز جنگ و دعوا میشه و بعدش دیگه کوتاه میان
    و اینکه جو خانواده ها به مرور عوض میشه
    شاید الان دیگه اونجوری فکر نمیکنن و فقط اداشو در میارن
    اگر یه کاری کنی
    این ادا هم فرو میریزه

  25. بالا | پست 20


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : 24 سالمه ولی براخانوادم انگار ک 4 سالمه

    بله استقلال مالی هم میتونه کمک زیادی به شما بکند

  26. کاربران زیر از MohsenPSY بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد