سلام
سلام
ویرایش توسط bid : 03-06-2021 در ساعت 12:51 PM دلیل: اضافه کردن
جداشو خودتو راحت کن . دخترتم خودش بزرگ میشه و اینده تورودرکمیکنه ولی من جای تو بودم ن دیگه کسیو وارد زندگیم میکردمن میرفتم پیش خانوادم . برو سرکار مستقل بشو . شوهرتم مجبور حقه بچتو بده بهت .
ینید چند تا مسله رو مطرح کردید. اینکه با یه نفری که ابتدای زندگی اختلافای زیادی باهم داشتید ازدواج میکنید و بعد از همون ابتدا متوجه این اختلاف ها میشید و با وجود این وضعیت بعد از 7 سال بچه دار میشید و حالا که صاحب شغل و درامد شدید به دنبال طلاق هستید؟ ببینید هر جور عشقی هم که بخوایم تجسم کنیم اگر یک نفر به طور مداوم در حق ادم ظلم کنه بعد از یک سال دوسال نهایت سه سال این عشق از بین میره . دقیقا زمانی که صاحب فرزندی نبودید. اما این داستان رو ادامه میدید تا جایی که صاحب شغل و موقعیت میشین و حالا از حضور مرد دیگری سخن به میان میاد و تنفرها رو فریاد میزنید و اسم طلاق میارید.
اگر ابتدا باهم خوب بودید و بعد اختلاف نظرها پیش میومد قابل درک بود. ولی وقتی 13 سال را تحمل میکنید تا به یک موقعیتی برسید وطلاق بگیرید بیشتر بهره بردن از شرایط همسر رو میشه تجسم کرد. چرا که حالا همسرتون تصمیم گرفتن که اخلاق بهتری داشته باشند قبول نمیکنید. مطمنن شما تصمیمتون رو گرفتید و دقیقا سوال شما مشخص نیست ؟
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
به نظر بنده با توجه به اینکه کار دارید و تحصیلات دارید و میتونید زندگی مستقل خودتون رو داشته باشید، جدا شدن گزینه غیر قابل چشم پوشی است.
اما تو این مرحله هرگونه رابطه جدید=ضربه به خودتون
قبل از اینکه خیانت عاطفی تبدیل به خیانت جنسی بشه جداشو البته شاید هم شده.
شما کشش جنسی به اون شخص دارید برای همین نسبت به همسر بی میل شدید و برای اینکه عذاب وجدان نداشته باشید دارین فلسفه بافی و بزرگنمایی میکنید تا پوششی باشد بر این عمل شیطانی وگرنه زودتر از 13 سال زندگی مشترک به نتیجه میرسیدید.
قبل از اینکه شوهرتون رو نابود کنید جدا بشید.
ویرایش توسط rezateh2 : 03-04-2021 در ساعت 12:17 AM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)