عجله برای خواستگاری

[samiraaskari]

باسلام وخسته نباشید
من حدود 10سال پیش بامردی ارتباط دوستی داشتم که قصدش ازدواج بودخیلی همدیگر را دوست داشتیم وداریم ورابطه ای توام با احترام,اماحدود 2سال ونیم پیش به گفته خودش چیزی پیش آمدکه ترجیح داد من را ترک کندتامن را بدبخت نکندامابعداز دوسال ونیم دوباره ارتباط را البته بارضایت خودم شروع کردیم چون هردو واقعا هم را دوست داریم و الان چون من دارم ارشدمیخونم اونیزامسال کنکورارشدمیخواهدبدهدومیگو یدبعدازقبول شدنش به خواستگاریم می آیدوقراره بعدارشدباهم برای اخذدکترابه خارج ازکشوربرویم ضمناایشان انسان بسیارفرهیخته ای هست ومخترع وتلاشگرنمونه استان وکشوری است وبدنبال کسب علم,میگویدمیخواهدبهترینها� �ا برایم بسازد,اما من میخواهم او راقانع کنم که زودتربه خواستگاریم بیاید بنظرشما چکارکنم?
با سپاس فراوان
اینجانب عسکری 33ساله

[a]

سلام .
خوب اگه هردوتون واقعا همدیگه رو دوست دارید و عاشق هم هستید . خیلی اسرار دارید بعداز تحصیل ازدواج کنید . خوب میتونید فعلا عقد یا نامزد باشید .که اینجور فکرکنم از همه لحاظ (شرعی و دلبستگی و محبت و...)وخیلی چیزای دیگه بهتر باشه . دیگه به قول خودمونی .توی یه کار واقع شده انجام میگیرید .و بیشترازقبل واسه همدیگه مهم میشید .
خوب نظر خودتون چیه ؟

[samiraaskari]

با تشکر از حسن توجه شما بله می دونم که این بهترین راهه اما ایشان اصرار دارند همه چیز مهیا باشد حداقل اینکه اصرار دارد بعد از قبول شدن در کنکور ارشد به خواستگاری بیاید. می خواستم شما من را راهنمایی کنید که ایشان را راضی کنم زودتر از این موعد این عمل انجام شود. البته باید اشاره کنم ایشان بسیار منطقی صحبت می کنند و قانع کردن ایشان بسیار مشکل می باشد. در زمینه های دیگر به نظر و رای من بسیار احترام می گذارد و همان کاری که می خواهم انجام می دهد البته من هم درخواست های غیرمنطقی ندارم اما در این رابطه با منطق می خواهد مرا قانع کند. قابل ذکر است که من به ایشان ایمان دارم که حتما ارشد پذیرفته خواهند شد اما می خواهم خواستگاری قبل از این انجام شده باشد.
با تشکر از توجه و حوصله شما

[samiraaskari]

با تشکر از حسن توجه شما بله می دونم که این بهترین راهه اما ایشان اصرار دارند همه چیز مهیا باشد حداقل اینکه اصرار دارد بعد از قبول شدن در کنکور ارشد به خواستگاری بیاید. می خواستم شما من را راهنمایی کنید که ایشان را راضی کنم زودتر از این موعد این عمل انجام شود. البته باید اشاره کنم ایشان بسیار منطقی صحبت می کنند و قانع کردن ایشان بسیار مشکل می باشد. در زمینه های دیگر به نظر و رای من بسیار احترام می گذارد و همان کاری که می خواهم انجام می دهد البته من هم درخواست های غیرمنطقی ندارم اما در این رابطه با منطق می خواهد مرا قانع کند. قابل ذکر است که من به ایشان ایمان دارم که حتما ارشد پذیرفته خواهند شد اما می خواهم خواستگاری قبل از این انجام شده باشد.
با تشکر از توجه و حوصله شما

[a]

با تشکر از حسن توجه شما بله می دونم که این بهترین راهه اما ایشان اصرار دارند همه چیز مهیا باشد حداقل اینکه اصرار دارد بعد از قبول شدن در کنکور ارشد به خواستگاری بیاید. می خواستم شما من را راهنمایی کنید که ایشان را راضی کنم زودتر از این موعد این عمل انجام شود. البته باید اشاره کنم ایشان بسیار منطقی صحبت می کنند و قانع کردن ایشان بسیار مشکل می باشد. در زمینه های دیگر به نظر و رای من بسیار احترام می گذارد و همان کاری که می خواهم انجام می دهد البته من هم درخواست های غیرمنطقی ندارم اما در این رابطه با منطق می خواهد مرا قانع کند. قابل ذکر است که من به ایشان ایمان دارم که حتما ارشد پذیرفته خواهند شد اما می خواهم خواستگاری قبل از این انجام شده باشد.
با تشکر از توجه و حوصله شما

خوب .نگا کن اگر ایشون واقعا منطقی هستن . خوب شماهم دلیل منطقی بیار که چرا باید قبل از قبول شدن ارشد .بیاد خواستگاریت ؟
میتونی قانعش کنی ؟ دلیلت قانع کننده هست ؟ بعدشم اگر همدیگه رو دوست دارید .خوب قبل و بعداز ارشد خواستگاری کردن .به نظر من ربطی نداره زیاد . اگر به من باشه .بهش میگم فرداشب بیاد خواستگاریت خوبه ؟

[samiraaskari]

اینکه چطوری قانعش کنید مهمه. در واقع چون قبل از اینکه دوباره بعد از 2 سال و نیم ببینمش باهاش تلفنی صحبت می کردم بهش گفتم می خوام برم آمریکا واسه پی اچ دی. اونموقع ایشون بسیار افسرده شده بود بقول خودش از دو سال و نیم پیش دیگه هیچ انگیزه ای واسه زندگی نداشته و فقط زیست می کرده و اولش که باهاش بعد از این مدت صحبت می کردم همش از اینکه دلش می خواد بمیره صحبت می کرد با اینکه تو این مدت موفق تر هم شده بود از نظر علمی و کاری اما باز هم نه اینکه بخواد واسم فیلم بازی کنه نه چون اصلا اهلش نیست و خودم اینو از صداش و حرفاش به وضوح احساس می کردم تازه اولش حتی بهم نگفت که برگردم پیشش بلکه منو تشویق می کرد که درسمو به بهترین نحو ادامه بدم من خودم هم تمایل داشتم باهاش ادامه بدم چون چیزایی که تو وجودش دیدم تو وجود هیچکس دیگه ای حداقل تو آدمای اطرافم ندیدم. اما خودشم بعدش چون خودشم داشت شرکتی را راه می انداخت اما هنوز مطمئن نبود درست بشه اولش اصراری نکرد اما بعدش که مطمئن شد بهم اصرار کرد که ببینمش و اینو بگم که بهم قبلش گفته بود که انقدر دوستم داشته که بخاطرم حاضر شده دو سال و نیم پیش از من بگذره، و من تو این مدت فکر می کردم تونستم از قلبم بیرونش کنم اما با دیدنش دیدم حتی یه ذره هم از قلبم بیرون نرفته و عشقش ابدی هست واسم اما اون می گفت من حتی فکر هم نکردم که تورو از قلبم بیرون کنم چون منم واسش ابدی هستم. و چون تو اون 10 سال قبل خانواده ام همه ماجرا را مطلع بودن و بعد از کاتی که کردیم خانواده ام ناراحت شدن البته نه از اون حتی مامانم همیشه ازش تعریف میکرد و حتی بعد از کاتمان هم بازم مامانم می گفت می دونم که اون مرد واقعی هست و ازش ناراحت نبود و نیست مامانم فکر می کرد بخاطر مخالفت خانواده اش حاضر به ترک من شده و انقدر خودواقعی شو به خانواده ام درست نشون داده که با اینکه منو ترک کرد هرگز مامانم ازش بد نگفت و می گفت اون مقصر نیست.اما الان که دوباره باهاش ارتباطم رو شروع کردم ترجیح دادم به خانواده نگم تا وقتش برسه البته اینم خودم پیشنهاد دادم اونم قبول کرد.چون خانواده نگران می شن دوباره خودتون می دونین که خانواده ها حساسن که لطمه ای به فرزندشون وارد نشه.اما اونا همیشه به نظراتم احترام می ذارن و بالاخره کم سن و سال هم نیستم می دونن کار غیرعاقلانه ای انجام نمی دهم. واسه تمام اینها اون می خواد بهشون ثابت کنه که دنبال یه تغییری خاص بوده و به این دلیل که من یک ساله دیگه ارشدم رو می گیرم نمی خواد هدفم رو به تعویق بیاندازه و میگه اول که باید حتما ارشد قبول شه و بعد میاد که بگه اونم می خواد بامن به خارج از کشور بیاد. حالا شما راه پیشنهاد کنید که بتونم با تمام این دلایل قانعش کنم زودتر بیاد.
با سپاس