راسته؟؟واقعیه؟؟اصلاداریم؟ ؟چیزی بنام عشق داریم؟؟عشق بین من وهمسرم کمرنگترشده دیگه اون مرد8ماه پیش نیست اصلادست روم بلندنمیکردولی الان...نمیخوام زندگیم ازهم بپاشه خواهش میکنم راهنماییم کنید.
راسته؟؟واقعیه؟؟اصلاداریم؟ ؟چیزی بنام عشق داریم؟؟عشق بین من وهمسرم کمرنگترشده دیگه اون مرد8ماه پیش نیست اصلادست روم بلندنمیکردولی الان...نمیخوام زندگیم ازهم بپاشه خواهش میکنم راهنماییم کنید.
ویرایش توسط خسته دل : 04-25-2014 در ساعت 06:35 PM
حتی یک نفرهم ازبین اون 70000نفری که گفتیدیک راهنمایی کوچولونکرد...
مشاوراخوابن
یکی از اشتباهات رایج زن و شوهر اینه که در اوایل زندگی تمام جذابیت های لازم برای سال ها زندگی رو رو می کنند در حالیکه توصیه می شود همیشه برخی از موارد هیجان انگیزتان را برای بخش های سرد زندگی تون نگه دارین و به عنوان ابزاری در این مواقع از آن ها استفاده کنید. این سوال شما یعنی در 8 ماه گذشته شما از عمق وجود همه خواسته های همسرتون رو برآورده کردید و دیگر برای وی جذابیتی جدیدی ندارید و حال او سعی می کند بخش های رو نشده را رو کند من جمله زدن شما و ....
یک سوال دیگه چراکارهاش روبامن درمیون نمیذاره؟چرابامن حرف نمیزنه؟چرانمیگه وضعیتش درچه حاله؟؟؟چراپنهونی بعضی کارهاروانجام میده؟؟کوتاهی من کجابوده؟منکه ازجون ودل براش مایه گذاشتم...چرادوطرفه نبوده؟؟؟
سخته ولی چاره ای جزتحمل ندارم.
گوشهایم رامیگیرم...چشمانم رامی بندم...وزبانم راگازمیگیرم...ولی...حیف حریف افکارم نمی شوم....چقدر دردناک است...فهمیدن...
ویرایش توسط خسته دل : 04-27-2014 در ساعت 01:22 PM
سلام خسته دل... اول از همه پچز امیدوارم زندگیتون بهتر بشه ... شما در پست من نوشته بودید یک مرد بدون دلیل خیانت نمی کنه حتما یه جایی کم گذاشتین... خوب شما هم بهتره به گذشته فکر کنید از روز اول تا امروز ... ببینید شما همون آدم روزهای اول هستید... با خودتون رو راست باشید ... و سعی کنید بجای اینکه در مورد نقاط ضعف و بدیهای شوهرتون فکر کنید(که باعث می شه احساس تشنج .دلتنگی. کم ارزشی . گریه و زاری. نا امیدی....بهتون دست بده) از خودتون شروع کنید بینید از رفتار و کردارتون با شوهرتون راضی هستید... اصلا ممکن مشکل ناشی از مشکلات بیرون ازخونه باشه... اما با اینحال ایشون از اولین کسی که انتظار همدردی و درک رو داره شمائید.. هیچ وقت در دعواهاتون خوبیهایی در حقش انجام دادین به رخش نکشیدو کارهای که انجام دادید در اصل برای زندگیتون انجام دادید نه فقط برای ایشون... چند روز پیش با این سایت آشنا شدم ... و واقعا در وضعیت خیلی بدی بودم.. با چشمهای گریون مشکلمو نوشتم... بعضی از دوستان با نظراتشون واقعا کمک کردن بخصوص فریماه عزیز... نتیجه گیری.:خوب اگه ادعای اینو دارم شوهرم دوست دارم باید بجای نا امیدی شکایت و گریه و زاری.. آرامشمو حفظ کنم . و هدفم درست کردن زندگی رویاهام باشه... بجای اینکه بشینم و فکر کنم من که کم نذاشتم پس چرا این جوری شد... (دیگه به گذشته فکر نمی کنم و اگه به اتفاقاتیکه در گذشته افتاده فکر نکنم و ببخشم یعنی زندگی جدیدی رو شروع کردم) پس میتونم بگم زندگیم خوبه و شوهرم منو دوست داره..وا ین انرژی بهم می ده... موفق باشید
ویرایش توسط میناmina : 04-27-2014 در ساعت 12:14 PM
سلام میناجان ممنون ازاینکه راهنماییم کردی فکرنکنم جایی کم گذاشته باشم هروقت قهرکردیم من بودم که منت کشیدم هرجاعصبی شدم وخواستم چیزی بهش بگم فقط بخاطرزندگیم کوتاه اومدم ولی بااین حال بازم ممنون درموردش بیشترفکرمیکنم
مشورت با دوستان حقوقی خودم به من ثابت کرد که بیش از 70 درصد مشکلات زناشویی و یا طلاق ها ناشی از مشکلات جنسی و عدم ارضای جنسی طرفین در زندگی است. اگر اطمینان از این دارید که در این قضیه مشکلی ندارین، لطفا به مشاور حضوری مراجعه کنین.
زیرم خط کشیدم که مهم شوم فکرکردندغلطم حذفم کردند...
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
این قسمت مشکل منم هست.
سلام.
چیزی شده اینقد غمگین هستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تنم لرزیدوقتی نگاه سردغریبه ای نگاهش راآب کرد....چیزی نیست فقط غمگینم
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
راستش این موضعیه که منو هم اذیت می کنه. از همسرم پرسیدم که علتش چیه. آیا به من اعتماد نداره؟ و فکر می کنه که من رازش رو پیش بقیه فاش می کنم؟ و اونم جواب داد که نه. کاملا بهم اعتماد داره .فقط وقتی جیزی بهم می گه من با سوالاتم ناراحتش می کنم. مثلا اگه بگه کار بهتری بهم پیشنهاد شده من توی روز پنجاه بار میپرسم چی شد؟!!! کاره چی شد؟!!! و منم گفتم علتش اینه که برام مهمی و زندگی مون برام با ارزشه و تو فکر بهتر شدنشم. و در حال حاضر هم منتظر اینم ببینم آیا نتیجه گرفتم؟ و در موقعیت بعدی باز به من چیزی نمی گه یا نه مشکل حل شده؟
من زیاد راه حل اینا بلد نیستم. ولی شما هم از همسرتون علت اینکه از شما چیزایی رو پنهون می کنه بپرسید. و یه جوری هم بپرسید که بهش برنخوره و فکر نکنه شما دارید بازجویی ش می کنید.کاملا دوستانه. شاید جواب داد.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)