خیلی نامردید هم فریماه هم کیانا
بخدا حسش نیس وگرنه حال دوتاتونو میگرفتم ... یکی طلبتون
خیلی نامردید هم فریماه هم کیانا
بخدا حسش نیس وگرنه حال دوتاتونو میگرفتم ... یکی طلبتون
گوینــــــــد مرا چـــو زاد مـادر روی کاناپه، لمــــیدن آموخت
شب ها بر ِ تـلـویـزیـون تا صبــح بنشست و فـیـلـم دیدن آموختبرچهـــره، سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیـدن آموخت
بنــــمود «تتو» دو ابروی خویش تا رســم کمان کشـیدن آموختهر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح آیین ِ چروک چیـــــدن آموختدستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار همـــــواره طلا خریدن آموختبا دایــــــی و عمّه های جعــــلی پز دادن و قُمپُــــــزیدن آموختبا قوم خودش ، همیــــــشه پیوند از قوم شــــوهر، بریدن آموختآســــــوده نشست و با اس ام اس جک های جدید، چتیدن آموختچون سوخت غذای ما شب و روز از پیک، مدد رسیــــدن آموختپای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم گل گفتن و گل شنیـــدن آموختبابــــــام چــــو آمد از سر کـــار بیماری و قد خمیـــــدن آموخت
ویرایش توسط کیانا2 : 05-24-2014 در ساعت 01:09 PM
ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد
آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین !!! ...
دقت کردین پسرا ۱۰ دقیقه حاضر می شن، ۴ ساعت می رن بیرون، دخترا ۴ ساعت حاضر می شن، ۱۰ دقیقه می رن بیرون؟
سخت ترین کار دنیاواسه دخترا لاک زدن رو دست راسته
پسره از باباش میپرسه بابا فرق حادثه با بدبختی چیه؟
باباش میگه پسرم فکر کن ما رفتیم شمال یه موج بزرگ میاد و مادرتو میبره تو دریا، به این میگن حادثه.
حالا اگه یکی پیدا بشه مادرتو نجات بده بهش میگن بدبختی
و خداوند زن را آفرید تا مرد به مرگ طبیعی نمیرد!
پسری با پدرش در رختخواب
درد ودل می کرد با چشمی پر آب
گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیستگو چه خاکی را بریزم توی سر
روی دستت باد کردم ای پدرسن من از ۲۶ افزون شده
دل میان سینه غرق خون شدههیچکس لیلای این مجنون نشد
همسری از بهر من مفتون نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشتهپدرش چون حرف هایش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفتپسرم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شودغصه ها را از وجودت دور کن
این همه دختر یکی را تور کنگفت آن دم :پدر محبوب من
ای رفیق مهربان و خوب منگفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارهادر خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و چشم پاکم هر کجاکی نگاهی می کنم بر دختران
مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با شهین و مهرخ و ایضاً سحربا سه تا شان رفته بودیم سینما
بگذریم از ما بقیه ماجرایک سری ، بر گل پری عاشق شدم
او خرم کرد، وانگهی فارغ شدمیک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندیدآزیتای حاج قلی اصغر شله
یک زمانی عاشقش گشتم بلهبعد اوهم یار من آن یاس بود
دختری زیبا و پر احساس بودبعد از این احساسی پر ادعا
شد رفیق من کمی هم المیرابعد او هم عاشق مینا شدم
بعد مینا عاشق تینا شدمبعد تینا عاشق سارا شدم
بعد سارا عاشق لعیا شدمپدرش آمد میان حرف او
گفت ساکت شو دیگر فتنه جوگرچه من هم در زمان بی زنی
روز و شب بودم به فکر یک زنیلیک جز آنکه بداری مادری
دل نمی دادم به هر جور دختریخاک عالم بر سرت، خیلی بدی
واقعا ً که پوز بابا را زدی
دغدغه های پسر جوان :
کار ندارم ، پول ندارم ، سربازی نرفتم ، ماشین و خونه ندارم ، و ...
دغدغه های دختر جوان :
لاک ناخونم پاک شده ، مهری سرویس طلا خریده ، دختر خاله ام ماشین داره ، مامان غذای خوب نمی پزه ، عروسکمو هنوز نخوابوندم!
قخخخخخخخخخخخخخ غشم از خنده به شما دخترا
قخخخخخخخخخخخخخخخ
بله دیگه زندگی شما پسرا برای ما کمدی و انیمیشنه
دقت كرديد كه همه چيزهاي خوب خانم هستند: خورشيد خانم، پروانه خانم، مهتاب خانم! اما همه چيزهاي بد آقا هستند: آقا دزده، آقا گاوه، آقا گرگه!!!
چرخه ي زندگي مردهاي امروزي: بچگي : مامان ذليل جواني: دوست دختر ذليل ميان سالي: زن ذليل پيري: بچه ذليل مرگ: ذليل مرده
از خدا مي پرسند: چرا اول مرد رو آفريدي بعد زن رو؟ خدا مي گه: شما هم اگه بخواين چيزي بنويسين اول چرک نويس مي کنين. بعد پاک نويس!!!
کجایی آقا امین
پیامی برای دختران : ز گهواره تا گور دانش بجوی چون از شوهر خبری نیست!
دعای یک دختر دم بخت:اللهم عجل فی ازدواجنا و تکمیل دیننا و ارزقنا زوجا الذی رفیعا مدرکا و قدا رشیدا و مالا کثیرا و بیتا مستقلا و سیاره البرشیا
قخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ . امان از دسته شما دخترای مال پرست
وﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ زن ﺭﺍ ﺍﻓﺮﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
به به ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺳﭙﺲ مرد ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
عیبی نداره سوار ماشین مدل بالا بشن به چشم میان
تفاوت قلب دختران و پسران! قلب پسرها مثل پاركينگي است كه هيچ وقت تابلوي ظرفيت تكميل بر در آن ديده نميشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهي است كه مدت ماندن يك هواپيما در آن بستگي به فرود هواپيماي بعدي دارد
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک شتر فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...
شما به خیالاتتون و افسانه هاتون بپردازید .من کاردارم باید برم ....
فعلا خانمای خرافاتی
انواع مرد: اروپایی:یه زن داره یه دوست دختر(زنشو بیشتر از دوست دخترش دوست داره) امریکایی: یه زن داره یه دوست دختر(دوست دخترشو بیشتراز زنش دوست داره) ایرانی:یه زن داره سی تا دوست دختر(ننه اش رو از همه بیشتر دوست داره)
دعای پسر مجرد
اللهم ارزقنا حوریا تک دانه و کم توقعا و
والدینها رو به موتا و جهیزیتها کامله و کدبانوا فی اامور المنزل و تسلیما
لخشمنا و خدمتنا
میدونید چرا بیشتر نخبه های جهان و رتبه اولی های کنکور پسرن؟
چون به خاطر ترس و فرار از سربازی عین س-گ
درس میخونن!؟
سلامتی داداشای گلم که هنوز سربازی نرفتن!؟
واقعا براتون متاسفم .. عین عقده ایی ها از تو سایتا کپی میکنید و اینجا میزارید انگار دنبالتون کردن ... آخه چقد عقده دارید از پسرا ؟؟؟؟؟
مگه پسرا چکارتون کردن ...............
قخخخخخخخخخخخخخ
زن خودش را خوشگل می کند چون خوب فهمیده که چشم مرد، تکامل یافته تر از مغز اوست!” دوریس دی
چه ربطی داره مثلا تو کپی نکردی کم آوردی همش میگی متاسفم
میتونی کپی کن توام داداش
هی فقط نگو قخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
فالگير : فردا شوهرتون ميميره
زن : اينو که خودم ميدونم . بهم بگو گير پليس مي افتم يا نه؟
خوب بود حداقل واسه چند دقیقه ناراحتیم رفت دست دوستایگلم درد نکنه ایشالله هیچ وقت ناراحت نباشین همیشه دلتون شاد باشه
دنیا بر عکس شد گفتند اخر زمان هست از این اوضاع ناراحت و دلگیر بودم ولی فکر امدنت مرا تسکین داد پس کجایی؟
خداجون میشه یکم اون درحکمتوببندی ودررحمتتوبازکنی
چه شوهر کشونی راه انداختید
خـــــدانـگهــــــدار
عجب وفایی داره این دلتنگی !
تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی
بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون
وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت
برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت !
دلتنگى
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش را می کند
. خود را به که بسپارم ، وقتی که دلم تنگ است پیدا نکنم همدل ، دلها همه از سنگ است گویا که در این وادی ، از عشق نشانی نیست گر هست یکی عاشق ، آلوده به صد رنگ است .
- تنهایــے آבمــے را عــوض مے کنــב ؛از تــو چیــزے مـے سازב که هیـچ وقــت نبــوבے . . .گاهــے آنقـבر بـے تفـاوت مے شــوےکه פـتـےاگر בر جایــے با هـــم בیـבیشـان פـتـے پلـک هــم نــزنــے !لباسهــایت בیگـر به تــو نمــے آینـــבساعــت ها به یک آهنــگ تکــرارے گــوش مـے کنــےو هیــچ وقــت آهنــگ را פـفـظ نمے شــوے
- شـب ها علامـت ســوال هاے ذهنــت را مـے شمــارےو آפֿـــر هــم تا صبـح بیــבارےتنهـایــے از تــو آבمــے مــے ســازב کـه בیگـــر شبیــه "آבمــــــــ" نیســت .
البته باید بگم تنهایی اونقدرام بد نیست .. بهرحال از زندگی با آدمهای هفت رنگ خیلی بهتره
خـــــدانـگهــــــدار
دلم شور گذشته را ميزند . . .
دلم شور می زند ,
نه شورِ آینده را ...
برای گذشته نگرانم ...!
برای روز های گرمی که می ترسند دیگر تکرار نشوند ...
و من برایشان نگرانم ,
روز هایی که پر از عشق بود و شاید دیگر تکرار نشوند
و دلم شور می زند برای سکوت سرد آینده ...
که نه شقایق در آن رشد می کند ...
و نه آسمان آبی می ماند ...
دلم شور می زند ...
برای مرگ سرسبزی عشق ...
که از آن جز بیابانی باقی نمانده
و دلم شور می زند ...
برای خودم که بغضم را به سیگار می گویم و ...
درد و دل هایم را به دیوار ..
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
آنچه میخواهیم نیستیم وآنچه هستیم نمی خواهیم ، آنچه دوست داریم نداریم و آنچه را داریمدوست نداریم ، وعجیب است هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم ساعت ها را بگذاریدبخوابند بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد. دکتر علی شریعتی
از یک دانشمند پرسیدند زن چیست ؟ وی در دم جان به جان افرین تسلیم کرد!
ادیت شد
ویرایش توسط _Amir_ : 01-19-2015 در ساعت 10:25 PM
کسی حالمو نپرسه...
دیگه حالی ندارم...
فقط نفس میکشم...
تنهایم مگذار
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذا
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)