بهترین راه برای تشخیص تفاوت و اشتراک این تخصص ها ابتدا مشخص کردن معادل انگلیسی آن است.

روانکاوی با عنوان psychoanalysis و
رواندرمانگر تحليلي و روانپویش با عنوان
Psychodynamic Psychotherapy شناخته میشوند.

در مقام درمانگر روانکاوی تفاوت زیادی با روانپویشی/تحلیلی دارد ولی از نظر پارادیم فکری خیر. رواندرمانگرانی که از همان ابتدا تا به امروز از مفروضات پایه روانکاوی استفاده میکنند ولی برخی روبناها را قبول ندارد و تشکیلات خود را جدا میکنند تحت عنوان درمانگر پویشی شناخه میشوند .

رواندرمانگر پویشی بر خلاف روانکاو ضرورتی ندارد که در یکی از انیستو یا دانشکده های زیر نظر انجمن بین المللی روانکاوی درس بخوانند، معمولا سال های کمتری را تحت تحلیل شدن قرار میگیرند، شیوه بسیار تعدیل شده تری در درمان دارند (برای مثال خبری از تخت روانکاوی نیست) و هفته ای 1 یا حداکثر 2 جلسه بیمار را ملاقات میکنند.

روانکاوان چناچه مشخص است، مدت زمان زیادی را تحت اموزش و روانکاوی قرار میگیرند و به روش های کلاسیک اعتماد بیشتری دارند (گرچه ممکن است از تخت روانکاوی هم استفاده نکنند ولی تکنیک ها عمدتا کلاسیک است)، از نظر انجمن بین المللی روانکاوی رواندرمانی که کمتر از 3-4 در هفته باشید عضو این انجمن نمیتوانند باشند و و در امریکا به عضویت شاخه 39 انجمن روانشناسی در می ایند.

ولی از نظر پارادیم فکری روانکاوی و روانپویشی در یک پایگاه هستند ، این رویکرد به تمام نظریاتی اطلاق میشود که از مدل دینامیک ذهن استفاده میکنند، بنابرین از فروید تا یونگ تا مالان و مک کالو همگی زیر عنوان پارادیم فکری روانکاوی قرار میگیرند. هم یونگ در کتابهایش از واژه
psychoanalysis استفاده میکند هم فروید هم دوانلو چراکه از نظر پارادیم های فکری همگی دینامیک هستند ولی از نظر درمانی نام های متفاوتی برای تفکیک وضع میشود.

در ایران اگر به صورت بسیار سخت گیرانه نگاه کنیم به غیر از یکی دو استثنا روانکاو وجود ندارد، چراکه درمانگران ایرانی نه عضو انجمن بین المللی روانکاوی هستند نه تحت نظر یکی از انیستو های این انجمن اموزش دیده اند و نه میتوان بیمار را بیشتر از هفته ای یکی دوبار ویزیت کرد.

بنابرین روانکاوی در کل به پارادیم فکری درمانگران نظریه دینامیک ذهن اطلاق میشود (اعم از ادلری، فرویدی، کوهوتی، مالانی ) و از نظر شغلی به کسانی که تکنیک های خاصی را به کار میبرند.