نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: روانشناسی لاغری

1930
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    روانشناسی لاغری

    جورج برنارد شاو، نویسنده معروف، می گوید: «هیچ عشقی صادقانه تر از عشق به غذا نیست!»

    اما شاید برنارد شاو نمی دانست که روزی تب مانکن بودن و لاغر شدن آن قدر بالا می گیرد که خیلی ها از لذت غذا خوردن می گذرند تا از لاغر بودن لذت ببرند.

    این هفته با دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان شناس و استاد دانشگاه

    * آقای دکتر! چاقی به سلامت روان نزدیک تر است یا لاغری؟

    ـ ببینید؛ فرهنگ امروزی، مرد قهرمان و زن لاغر و باریک اندام را ایده آل معرفی می کند و بعضی از آنهایی که نسبت به مانکن ها، باربی ها و عروسک های تلویزیون و سینما اضافه وزن دارند، احتمالا غذا خوردن را گناه می دانند! البته در مقاله «روان شناسی چاقی» که قبلا منتشر شد، عرض کردم که افراد چاق بیش از حد معمول با مشکلات جسمی و فیزیکی، از جمله فشارخون بالا، بیماری قلبی، دیابت، بیماری کیسه صفرا، بیماری های مفاصل و استخوان، وقفه تنفسی در خواب، مشکلات تنفسی در موارد عادی و انواع خاصی از سرطان دست به گریبان هستند؛ مثلا محققان پی برده اند که بزرگسالان جوان بیش از حد چاق، در مقایسه با افرادی که وزن طبیعی دارند، کمتر عمر می کنند! ولی اینها به این معنی نیست که لاغری خوب است بلکه لاغری مفرط هم می تواند بیمارگونه باشد و نخوردن بی دلیل موادغذایی می تواند مشکلات جدی به وجود آورد. بنابراین در جواب باید بگویم هیچ کدام!

    * چرا عده ای هرچه غذا می خورند لاغرند ولی عده ای کم غذا می خورند و زود چاق می شوند؟

    ـ بسیاری از عوامل زیست شناختی و روان شناختی در لاغری و چاقی دخالت دارند. در بحث زیست شناختی می توانیم به آثار وراثت، بافت چربی بدن و سوخت و ساز (نرخ تبدیل کالری به انرژی) اشاره کنیم. افراد لاغر بیشتر تحت تاثیر وراثت از پدر و مادر زیستی خود لاغری را به ارث می برند. در پژوهشی مشخص شد که بچه ها از نظر وزن، بیشتر به والدین زیستی خود شباهت داشتند تا به پدر/مادر خوانده هایی که حتی خوردن زیاد را تشویق می کردند! از طرفی به نظر پدر افرادی که سلول های چربی کمتری دارند دیرتر به غذا نیاز پیدا می کنند، حتی اگر از نظر وزن با بقیه یکی باشند.

    * چرا؟ علتش چیست؟

    ـ چون علایم کمتری به هیپوتالاموس فرستاده می شود. افراد لاغر نسبت به افرادی که وزن طبیعی دارند معمولا سلول های چربی کمتری دارند، بنابراین احساس گرسنگی کمتری هم می کنند! ضمنا نبودن بافت چربی منجر می شود که غذا زودتر در ماهیچه ها بسوزد، یعنی ۲ نفر که وزن یکسانی دارند ممکن است غذا را متناسب با نحوه توزیع چربی و عضله در بدن با نرخ های متفاوت بسوزانند. به همین دلیل افراد لاغر در تلاش برای لاغرتر شدن مشکل کمتری دارند!

    * بین زن ها و مردها هم از این نظر تفاوت وجود دارد؟

    ـ توزیع به هنجار چربی در مردان و زنان متفاوت است. در مردان معمولی، ۴۰ درصد عضله و ۱۵ درصد چربی وجود دارد و در زنان معمولی، ۲۳ درصد عضله و ۲۵ درصد چربی است. بنابراین اگر یک مرد و یک زن با توزیع عضله و چربی مخصوص خود، هم وزن باشند، زن که سلول های چربی بیشتری دارد باید کمتر بخورد تا وزن خود را حفظ کند.

    * چه عوامل روان شناختی در این امر دخالت دارند؟

    ـ اندی روفی جمله جالبی دارد.می گوید: «در هر کتاب فروشی، پرفروش ترین کتاب ها، کتاب های آشپزی و کتاب های رژیم لاغری است! اولی به شما می گوید که چگونه انواع خوراکی را تهیه کنید و دومی می گوید که چگونه به این غذاها اصلا لب نزنید!» به عبارت دیگر شاید اصل اول لاغری طبیعی قدرت اراده و پشتکار باشد. ولی واقعیت این است که برخی عوامل روان شناختی وجود دارند که افراد را بیش از حد به سمت لاغری سوق می دهند.

    عواملی نظیر یادگیری مشاهده ای مثل قهرمانان فیلم ها و کارتون ها که معمولا لاغرند و خوشبخت و یا زندگی شاعرانه و با آرامش دارند و عمدتا هم لبخند ملیحی روی لب دارند! نشان دادن اینکه افراد عصبی افرادی پرخورند ولی آدم های آرام افرادی لاغرند معمولا این ذهنیت را به وجود می آورد که به خاطر چشم دیگران هم که شده کمتر بخوریم! از طرفی عده ای در هنگام افسردگی دچار بی اشتهایی شدید می شوند، عده دیگری در هنگام اضطراب و استرس های شغلی به کل اشتهای خود را از دست می دهند و لاغر می شوند. حتی شما هم شنیده اید که مثلا فرد می گوید انگار راه گلویم بسته شده است یا انگار دارم گوشت تن خودم را می خورم یا غذاها دیگر مزه ای ندارد! عده ای از این افراد برای ایجاد طعم در غذا به موادی از قبیل آب لیمو روی می آورند که خود می تواند در لاغری نیز موثر واقع شود.

    * پس باید حتما رژیم غذایی مناسبی داشته باشیم؟

    ـ البته. ولی حتما مناسب! روان شناسان معتقدند که همگان نباید در حال تلاش برای لاغر کردن خود باشند. امروزه مخصوصا زنان تحت فشارهایی مثل فشارهای اجتماعی تبعیت از زن ایده آل غیرطبیعی باریک اندام هستند، در نتیجه میل دارند که در کاهش وزن اهداف غیرواقعی برای خود تعیین کنند؛ طوری که شاید به سلامتی آنها هم آسیب برسد، مثلا برخی از این افراد خیلی کم غذا می خورند. برخی دیگر خیلی زیاد می خورند و بعد عمدا بالا می آورند! برای خیلی افراد خوردن به تجربه ای آسیب زا و آزمایش مستمر قدرت اراده و بی ارادگی تبدیل شده است. امروزه به نظر برای زنان عادت شده است که رژیم بگیرند و به شیوه خاصی غذا بخورند اما برای خیلی از مردم به خصوص زنان جوان، رژیم گرفتن آنچنان شدید است که سلامت خود را با خطر رو به رو می کنند.

    * یعنی رژیم های سفت و سخت می تواند ناشی از یک اختلال روان شناختی باشد؟

    ـ دقیقا. اصلا اگر در الگوهای خوردن فرد آشفتگی ها و بی نظمی های دایمی و آشکار وجود داشته باشد، نوعی اختلال به حساب می آید. ضرب المثل معروفی وجود دارد که می گوید شما نمی توانید خیلی پولدار یا خیلی لاغر شوید. اغلب مردم از اینکه حساب بانکی چاق و چله ای داشته باشند شکایتی ندارند اما واقعیت این است که یک فرد قطعا می تواند بسیار لاغر باشد که به آن بی اشتهایی روانی گفته می شود.

    *در مورد بی اشتهایی روانی بیشتر توضیح می دهید؟

    ـ بله. بی اشتهایی روانی نوعی اختلال خوردن خطرناک است که ویژگی های خاص خود را دارد. از جمله ترس شدید از زیاد چاق شدن، افت شدید وزن، تصویر غلط از بدن و خودداری از خوردن در حد نیاز، برای رسیدن به یک وزن مناسب و سالم و حفظ آن. این افراد معمولا کمتر از ۸۵ درصد وزن مطلوب خود را دارند. به طور کلی، بی اشتهایی روانی موجب اذیت و ناراحتی فرد، مخصوصا زنان و به خصوص در طول دوره نوجوانی و اوایل جوانی، می شود. این افراد معمولا زن بوده و گاه از موقعیت اجتماعی اقتصادی خوبی هم بهره مند هستند.

    * چرا در این افراد، این لاغری مفرط بیشتر است؟

    ـ بعضی زنان مرفه به مراکز بدن سازی و تناسب اندام و باشگاه های ورزشی دسترسی گسترده تری دارند و چه بسا مجلات، فیلم ها و تصاویری را می بینند که بدن های لاغر و باریک را خوشایند تلقی می کنند و از مغازه ها و بوتیک هایی خرید می کنند که پاسخگوی نیاز زنان ترکه ای است. در مجموع این زنان به طور مرتب با استانداردهای غیرواقع بینانه لاغری مواجه هستند که آنها را از هیکل خود بیزار می کنند. البته نقش چشم و هم چشمی را هم نباید فراموش کرد!

    * این حالت در بین مردان وجود ندارد؟

    ـ خب، متاسفانه در سال های اخیر موارد ابتلا به این اختلال افزایش یافته است و نیز شاهد اختلالات خوردن در میان مردان هستیم، به خصوص مردانی که فعالیت هایشان مثل کشتی آنها را مجبور کرده است که وزن خود را در حد مشخصی نگه دارند اما شمار زنانی که این اختلالات را دارند به نسبت مردان، چیزی حدود ۶ به ۱ است.

    * این حالت تا چه حد به کاهش وزن منجر می شود و این امر چه تاثیراتی دارد؟

    ـ زنانی که بی اشتهایی روانی دارند می توانند ۲۵ درصد یا بیشتر از وزن خود را از ظرف یک سال کم کنند. کاهش بیش از حد وزن، عامل بروز ناهنجاری هایی در دستگاه غدد درون ریز است که جلوی تخمک گذاری را می گیرد. سلامت عمومی بدن رو به افول می گذارد. این افراد در معرض خطر برور نا به بهنگام تراکم غیرطبیعی استخوان (پوکی استخوان) هم قرار دارند، وضعیتی که مشخصه آن افت تراکم استخوان است که معمولا در سال های آخر زندگی به سراغ فرد می آید. همین طور به علت بالا بودن مشکل زنان در رابطه با بی اشتهایی روانی، نرخ مرگ و میر در میان آنها در حدود ۵ درصد است.

    * از نظر روان شناختی، این افراد چه ویژگی هایی دارند؟

    ـ الگوی مشترک در میان این زنان از این قرار است. دختر وقتی متوجه می شود که پس از رسیدن به سن بلوغ، مقداری وزن اضافه کرده است، تصمیم می گیرد آن را کم کند اما بعد از حذف وزن اضافه نیز همچنان الگوی رژیم خود را حفظ می کند و اغلب در اوج هیجان به ورزش می پردازد.

    او در عین پایین تر رفتن از وزن مطلوب خود طبق نمودارهای استاندارد وزن همچنان الگو را ادامه می دهد؛ حتی بعد از آنکه نزدیکان به وی می گویند که پوست و استخوان شده است. دخترانی که این اختلال را دارند عموما نمی پذیرند که وزن خیلی زیادی از دست داده اند. آنها هرگونه مشکل جسمی را انکار می کنند، حتی برخی از آنها به انجام دادن ورزش شدید، به عنوان نشانه توان و قدرت خود اشاره می کنند. یکی از ویژگی های مهم این اختلال کژریختی کلی بدن است. دوستان، همکاران و خانواده ها زنانی را که بی اشتهایی روانی دارند، پوست و استخوان می بینند. این زن ها، وقتی به آینه نگاه می کنند خیال می کنند که یک بدن سنگین و گنده را می بینند! عجیب اینکه افراد مبتلا به بی اشتهایی روانی و لاغری مفرط به طور واقعی از غذا فاصله نمی گیرند.

    ممکن است آنها همان قدر سرگرم غذا شوند که درباره بدن شان دل مشغولی دارند. ممکن است ذوق کتاب های آشپزی را پیدا کنند، برای خانواده خرید کنند و جشن های پرسور و سات برای دیگر افراد تدارک ببینند. در موردی مراجعی داشتم که به دلیل میل شدید به خوردن از طرفی و تمایل به لاغری از طرف دیگر دست به خوردن دستمال کاغذی زده بود تا هم خورده باشد و هم انرژی نگرفته باشد! البته نباید این مورد را با اختلال هرزه خواری اشتباه گرفت. در این خانم در لحظه هایی تنهایی و آرامش، غمگینی و نگرانی وجود داشت و برای بهبود عادت ماهیانه مجبور به استفاده از قرص های ضدبارداری شده بود. همیشه احساس سرد بودن، درد در سینه و ضربان قلب نامرتب به همراه موهای نرم و شل که به آسانی کنده می شد و نیز پوست رنگ پریده داشت.

    * و سوال آخر: ریشه روانی اختلال لاغری مفرط در چیست؟

    ـ خیلی از والدین دایما در حال سر و کله زدن با کودکان برای غذا خوردن و نخوردن هستند. به همین علت برخی روان شناسان اظهار می دارند که ممکن است کودکان از غذا نخوردن یا غذا خوردن به عنوان راه مقاومت در برابر والدین یا تنبیه آنها استفاده کنند. در چنین خانواده هایی اغلب والدین در رابطه با خوردن و رژیم گرفتن خود مشکل دارند. همچنین آنها جلوی دختران خود فیلم بازی می کنند، یعنی به آنها می فهمانند که جذابیت آنها کم شده است و باید خود را لاغرتر کنند!

  2. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد